تیم ملی فوتبال قطر شامگاه شنبه ۲۱ بهمن در فینال جام ملتهای آسیا موفق شد با ارائه نمایشی منطقی و باکیفیت، اردن را سه بر یک شکست دهد و برای دومین بار متوالی بر بام فوتبال آسیا بایستد؛ با این حال هیچیک از بازیکنان این تیم که شاکله اصلی تیم قهرمان سال ۲۰۱۹ را هم تشکیل میدادند، تاکنون خود را نسل طلایی فوتبال کشورشان ننامیدهاند.
درست برخلاف نسل بیافتخار فوتبال ایران که علیرغم ثبت ناکامیهای پیاپی در سالهای اخیر و حذفهای پشت سر هم از مرحله گروهی جام جهانی یا مراحل یکچهارم نهایی و نیمهنهایی جام ملتهای آسیا، با اعتمادبهنفسی عجیب و رویایی به خود لقب «بهترین و طلاییترین نسل تاریخ فوتبال ایران» را میدهند؛ اعتمادبهنفسی که به نظر میرسد کاملا برگرفته از ذات نظام جمهوری اسلامی و مدیرانش باشد که اکنون در سالروز انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، با وجود تورم افسارگسیخته، سرکوب شدید معترضان و کشتار بیش از ۵۰۰ شهروند تنها در اعتراضهای سال گذشته، به زیر خط فقر رفتن بیش از ۷۰ درصد از جمعیت ایران، خشک شدن اکثر تالابها، دریاچهها و رودخانههای ایران یا عقب ماندگی فاحش از سطح علم و فناوری روز دنیا، همچنان با آمارسازی و جعل واقعیت تلاش میکنند عملکرد ۴۵ ساله نظام اسلامی را ستودنی جلوه دهند.
در همین راستا، مهدی طارمی علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم فوتبال ایران را که تنها با ثبت یک کلینشیت در جام ملتها و سه روز زودتر از وعدهاش برای مراسم حکومتی ۲۲ بهمن، به ایران بازگشت، «بهترین گلر تاریخ ایران» نامید و گفت: «با قدرت میگویم ما بهترین نسل تاریخ فوتبال ایرانیم.»
این ادعای شگرف را پیش از این از زبان چند بازیکن دیگر تیم قلعهنویی مانند علیرضا جهانبخش یا سعید عزتاللهی نیز شنیدهایم، اما این نسل از فوتبال ایران هیچگاه به این سوال مهم پاسخ ندادهاند که وقتی با هنرنمایی تنها یک بازیکن در تیم قطر به نام اکرم عفیف، از رسیدن به فینال جام ملتها باز میمانند و هافبکها و مدافعان ایران در محیطی به اندازه یک ورق دستمال کاغذی از این ستاره قطری دریبل میخورند، چگونه میتوان آنها را بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران نامید؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آن هم در شرایطی که تا پیش از وقوع انقلاب، نسل علی پروین، ایرج داناییفرد، پرویز قلیچخانی، ناصر حجازی، حسن روشن، ابراهیم قاسمپور و آندرانیک اسکندریان سه بار پشت هم جام ملتهای آسیا را بالای سر بردند و بهعنوان تنها نماینده آسیا موفق شدند به جامجهانی ۱۶ تیمه در آرژانتین راه یابند.
یا آن نسلی از بازیکنان تیم ملی ایران در مقدماتی جامجهانی ۱۹۹۸ که با ستارگانی همچون دایی، باقری، مهدویکیا، عابدزاده، پیروانی، منصوریان، عزیزی و ... برای اولینبار پس از انقلاب اسلامی تاریخساز شدند و به جام جهانی صعود کردند، اولین برد تاریخ ایران در جام جهانی را رقم زدند و سپس بیش از ۱۵ بازیکن از آن تیم در سطح فوتبال اروپا مشغول بازی شدند، در حالی که اکنون جز طارمی و آزمون، بقیه بازیکنان فهرست تیم ایران یا در لیگ ایران و کشورهای عربی بازی میکنند یا مانند جهانبخش در لیگ هلند نیمکتنشیناند.
اعضای تشکیلدهنده تیم فعلی فوتبال ایران در دو جامجهانی و سه جام ملتها سنگینترین شکستهای تاریخ فوتبال ایران را به نام خود ثبت کردهاند و تنها افتخارشان، شکستهای نزدیک مقابل تیمهای بزرگ جهان با دفاع اتوبوسی کارلوس کیروش است. در حالی که در همین جامجهانی قبلی در قطر، سه تیم آسیایی از مرحله گروهی صعود کردند و در این جام ملتها نیز دو تیمی به فینال صعود کردند که کشورهایشان در مجموع ۱۵ میلیون نفر جمعیت دارد و بازیکنان آنها روی هم نصف اعضای کاروان پرمدعای ایران حقوق دریافت میکنند.
سعید الهویی، دستیار امیر قلعهنویی در تیم ایران، شنبه شب در یک برنامه تلویزیونی، با ادعایی که دستمایه تمسخر و طنز کاربران شبکههای اجتماعی شد، اعلام کرد که تاکتیک سرمربی این تیم برای مقابله با ضدحملات اکرم عفیف و معز علی، مهاجمان قطر، تاکتیکی بود که پپ گواردیولا در منچسترسیتی استفاده میکند.
در نتیجه، به نظر میرسد بهتر است این نسل و بازیکنانی را که قبل از سفر به قطر به آغوش حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران رفتند و علاوه بر آنها، اعضای خانوادهشان هم به خود اجازه میدهند به منتقدان و مردم ایران توهین کنند، به جای نسل طلایی، «نسل متوهم» نامید؛ نسلی که همچون ورشکستههای طلبکار، هر بار پس از تحقیر شدن و زمین خوردن، همچون مدیران نظامی که توان کنترل کردن قیمت تخممرغ و پیاز را هم ندارند، دوباره لباسشان را تن میکنند و در حالی که سهمیه خودروهای میلیاردی و مسکن و سکه و دلار میگیرند، از اینکه میان مردمی ناشکر و ناسپاس زندگی میکنند، گلهمندند.