نتایج پژوهشی که در «ششمین همایش ملی پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» مطرح شد، با ارائه «اطلس جغرافیایی» خیزش سراسری پس از جان باختن مهسا امینی حین بازداشت گشت ارشاد، نشان میدهد که در دو ماه اول این خیزش، ۲۶ استان ایران صحنه تظاهراتهای خیابانی بودهاند و «گستردهترین» و «بیشترین» تظاهراتهای خیابانی علیه نظام جمهوری اسلامی، در استانهای تهران، کردستان، البرز، آذربایجان غربی، مازندران، گیلان و سیستان و بلوچستان رخ داده است.
در این پژوهش مطرح میشود که هرچند «مسئله زن» و مخالفت با حجاب اجباری «یکی از محرکهای» خیزش سراسری بوده است، «باید عوامل اقتصادی و فرهنگی و دغدغه سبک زندگی» نیز در زمره دلایل این اعتراضات دیده شود.
همزمان با انتشار نتایج این پژوهش، محمود محمدی عراقی، رئیس دفتر قم رهبر نظام جمهوری اسلامی و عضو مجلس خبرگان، یکشنبه، ۶ اسفند (۲۵ فوریه)، در اظهارنظر جداگانهای درباره خیزش سراسری، گفت که «با مشاهده برخی صحنهها و شنیدن برخی شعارها» در تظاهراتهای پاییز ۱۴۰۱ «برای اولین بار طلب مرگ کردم، چون حرفها و شعارها، راس نظام را هدف گرفته بود».
محمد رهبری، پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی، در جریان برگزاری «ششمین همایش ملی پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» ضمن ارائه پژوهشی با عنوان «اعتراضات پاییز ۱۴۰۱، فراتر از اعتراضات زنان»، گفت که بنا به «اطلس جغرافیایی اعتراضات»، در جریان خیزش سراسری «در استانهای تهران و کردستان بیشترین و شدیدترین اعتراضات صورت گرفته است».
این اطلس جغرافیایی البته خیزش سراسری را فقط در دو ماه نخست آن، یعنی بازه ۲۶ شهریور تا ۲۶ آبان ۱۴۰۱، بررسی کرده است.
محمد رهبری در مقدمه این پژوهش به موانع جمعآوری اطلاعات میدانی درباره خیزش سراسری در ایران اشاره و تاکید کرده است که از آنجا که «امکان جمعآوری اطلاعات میدانی از اعتراضات» فراهم نبوده، با «رجوع به اخبار منتشرشده از اعتراضات در شبکههای اجتماعی» و «بر اساس تعداد اخبار منتشرشده از هر شهر و استان»، «شدت و گستردگی اعتراضات» را «در استانهای مختلف» به صورت تخمینی برآورد کرده است.
در «اطلس جغرافیایی اعتراضات» همچنین آمده است که پس از دو استان تهران و کردستان، میزان اعتراضات در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، فارس، البرز، آذربایجان غربی، گیلان و مازندران هم بالا بوده و پس از آن، استانهای اصفهان، آذربایجان شرقی، کرمانشاه و خوزستان قرار دارند که میزان اعتراضات در آنها «متوسط» بوده است.
در بخشی از این اطلس ذکر شده است که «شدت اعتراضات در استانهای کرمان، بوشهر، مرکزی و قزوین» در قیاس با ۱۳ استان با «اعتراضات شدید و گسترده»، کمتر بوده و «شدت و گستردگی» تظاهراتهای خیابانی در استانهای «اردبیل، قم، یزد، همدان، زنجان، هرمزگان، ایلام، لرستان، گلستان و چهارمحال و بختیاری» نیز در قیاس با سایر استانها، در رتبههای بعدی قرار میگیرد.
این پژوهش میافزاید که از ۳۱ استان ایران، فقط «در چهار استان سمنان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان شمالی و جنوبی، اعتراضات بسیار ناچیز رخ داده»، اما شدت و گستردگی تظاهرات و اعتراضات در ۲۷ استان بیشتر بوده است.
محمد رهبری در سخنانش در همایش مزبور که بخشی از آن در شماره پنجم اسفند روزنامه هممیهن به چاپ رسیده است، گفت: «اگرچه برخی از کارشناسان انگیزههای مربوط به بروز این اعتراضات را مربوط به مسائل زنان میدانند، گستره جغرافیایی این اعتراضات که محدود به چند شهر مشخص نیست، باعث شد به این مسئله پاسخ دهیم که انگیزه معترضان برای شکلگیری این اعتراضات چه بود.»
طبق این پژوهش، «از ۲۳ شهریورماه که خبر به کما رفتن مهسا امینی منتشر شد تا ۲۶ شهریورماه» و اعلام خبر جان باختن مهسا امینی حین بازداشت به دست نیروهای گشت ارشاد، «حدود ۳۶۰ هزار توییت با تقریبا ۱۱ میلیون لایک در توییتر منتشر شد» و افزون بر این، «در شبکه اجتماعی اینستاگرام هم صدهاهزار پست و استوری منتشر شد و در تلگرام هم بازدید مطالب» مرتبط «آمار میلیونی» داشته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ارائهدهنده این پژوهش همچنین با تاکید بر اینکه «گستره جغرافیایی، پیچیدگی، همچنین بروز تجمعاتی در خارج از کشور، نشان داد که باید درباره این تصور که این اعتراضات زنانه و فمینیستی است، تردید کنیم»، تاکید میکند که این خیزش دلایلی «فراتر از آن» داشته است.
در این پژوهش درباره انگیزه و ماهیت خیزش سراسری، با بررسی توییتهایی «با کلیدواژه «برای» در فاصله ۲۹ شهریورماه تا ۶ مهر ۱۴۰۱ و قبل از انتشار آهنگ شروین حاجیپور»، آمده است که «در چهارهزار توییت که با کلیدواژه «برای» منتشر شده، واژه «ایران» بیشترین تکرار را داشته است که نشان میدهد مسئله ایران از دید معترضان در توییتر اهمیت داشته است». دومین کلیدواژه در این توییتها «زندگی»، و سومین هم واژههای «دختر، آزادی، پدر، دانشگاه، دنیا و مادر» بوده است.
این پژوهش در ادامه تاکید دارد که در این بررسی «از مجموع این کلیدواژهها نیز میتوان نتیجه گرفت که انگیزه معترضان و مطالبات آنها فراتر از مسائل فمینیستی و زنان بوده است؛ هرچند، این موضوع بخش مهمی از خواستهها بوده و نباید سهم آن را کم در نظر گرفت»، و میافزاید که از این گذشته «کاربران خواهان زندگی آزاد در ایران» برای خود و پدرومادرشان بودهاند.
بنا به «اطلس جغرافیایی اعتراضات»، با اینکه «جمعیت میتواند روی شدت اعتراضات تاثیر بگذارد، الزاما وابسته به میزان جمعیت نیست» و در جریان خیزش سراسری در تعدادی از «استانها با جمعیت کم»، از جمله استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان، اعتراضاتی رخ داد که بهمراتب از برخی استانهای پرجمعیت مانند اصفهان و آذربایجان شرقی، گستردهتر بود.
این پژوهش همچنین با اشاره به دادههای اقتصادی که بر اساس آن، جامعه ایران از ۹۷ به بعد شاهد ریزش طبقه متوسط به جمعیت فقیر جامعه بوده است، تاکید میکند که «این مسئله حتما یکی از دلایل موثر در اعتراضات و تبیینکننده اطلس جغرافیایی اعتراضات است».
افزون بر این، در پژوهش اطلس جغرافیایی اعتراضات آمده است که «بررسی گراف کاربران توییتر از ۲۲ تا ۲۶ شهریورماه با کلیدواژه مهسا امینی، حجاب، حجاب اجباری» نشان میدهد که «گروههای سیاسی که چندان دغدغه زنان نداشتند، در این موارد توییتهایی منتشر کردهاند» و در سمت معترضان قرار گرفتهاند، و نتیجه میگیرد که «گروههایی درگیر این موضوع شدند که مسئله آنها غیر از [مسائل مرتبط با حقوق و آزادیهای] زنان بوده است».
این پژوهش پس از بررسی دادههای مرتبط با خیزش سراسری در ۳۱ استان ایران که آن را «جنبش زن، زندگی، آزادی» خوانده است، تاکید میکند که «علاوه بر اینکه مسئله «زن» یکی از محرکهای اعتراضات سال گذشته بوده، اما «زندگی» نیز یکی از خواستههایی بود که در اعتراضات دنبال میشد».
در بخشی از این اطلس نیز که پیشتر در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده بود، آمده است که «با توجه به ماهيت جنبش زن، زندگی، آزادی و شهرها و استانهای درگير در آن، بايد عوامل اقتصادی و فرهنگی و دغدغه سبک زندگی را به عنوان عوامل محرک اعتراضات، در كنار هم ديد».
بنا به این پژوهش، بررسی و تحلیل جغرافیایی خیزش سراسری «نشان میدهد که اين اعتراضات به لحاظ جغرافیایی گسترده، و به لحاظ طبقاتی وابسته به تحركات طبقه متوسط» بوده است.
این پژوهش همچنین تاکید دارد که خیزش سراسری در ایران «توامان دلايل اقتصادی، سياسی و فرهنگی» داشته است و «بر اساس اطلس جغرافیایی اعتراضات، میتوان نتيجه گرفت كه طبقه متوسط و طبقات ضعيفتری كه هنوز به لحاظ فرهنگی خود را در كنار طبقه متوسط میدانند، در اين اعتراضات بيشترين مشاركت را داشتهاند».