انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری در جمهوری اسلامی ایران یازدهم اسفند برگزار شد و به گفته مقامهای رسمی جمهوری اسلامی ایران، ۴۱ درصد از شهروندان واجد شرایط در این انتخابات شرکت کردند.
فارغ از اینکه درصد رسمی اعلامشده با آنچه منابع مختلف وابسته به جناحهای مخالف و اصلاحطلب اعلام کردهاند هم برابر نیست، حقیقت این است که این رقم بهمیزان قابلتوجهی با واقعیت مغایر است. با توجه به شرایط دشوار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که مردم ایران در سال گذشته با آن مواجه بودهاند، بهصراحت میتوان گفت که نرخ واقعی مشارکت در انتخابات اخیر از درصدی که دولت اعلام کرده، بهمراتب کمتر بوده است.
علاوه بر اهمیت میزان مشارکت رایدهندگان به عنوان شاخصی برای میزان مشروعیت و محبوبیت رژیم جمهوری اسلامی ایران در میان شهروندان این کشور و ناتوانی رژیم در بسیج مردم برای مشارکت در انتخابات، به نظر میرسد نتایج این انتخابات با نتایج انتخابات آینده ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴ که به پیروزی جو بایدن برای دوره دوم ریاستجمهوری یا بازگشت ترامپ به کاخ سفید منجر خواهد شد، هم به نوعی مرتبط است و اکنون این پرسش مطرح میشود که در سایه سیطره کامل اصولگرایان بر ایران، آینده روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید یا ادامه حضور بایدن در آن، چگونه رقم خواهد خورد؟
البته نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در سیاستهای دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ تغییری ایجاد نمیکند، زیرا سیاست خارجی این کشور را رهبر جمهوری اسلامی تعیین میکند. او هم خطمشیها و اصول سیاست خارجی را با همکاری سپاه پاسداران که اختیارات آن در عرصه سیاست خارجی از وزارت امور خارجه بیشتر است، ترسیم میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هرچند مجلس شورای اسلامی در مسائل امنیت و سیاست خارجی هیچ نقشی ندارد، تفاوت بین مجلس تحت کنترل اصلاحطلبان و مجلس تحت کنترل اصولگرایان این است که در مجلس اصولگرایان، لحن خصمانه با آمریکا و اسرائیل و محکومیت سیاستهای آنها در خاورمیانه تشدید میشود. افزون بر آن، مجلس اصولگرایان میتواند قوانینی سازشناپذیر تصویب کند که تعامل با پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران را دشوار کند. چندی قبل مجلس شورای اسلامی با تصویب لایحهای در ارتباط به فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، از دولت خواست با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همكاری نكند و اورانیوم را با درصدی بالاتر از آنچه در برجام توافق شد، غنیسازی کند.
اگر در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، بایدن برای دوره دوم رئیسجمهوری شود، بعید به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران رویکردش را با آمریکا تغییر دهد. در واقع، تا زمانی که واشینگتن به رویکرد محتاطانه کنونی ادامه دهد و برای مقابله با تهدیدهای رژیم ایران از ابزارهای مختلف تهدید و بازدارندگی استفاده نکند، در سیاست تهران تغییری پدید نمیآید. این در حالی است که احتیاط بیش از حد در تعامل با رژیم ایران و گروههای نیابتی آن در منطقه به بهانه جلوگیری از بروز جنگ منطقهای، نتوانست از گسترش تنش در خاورمیانه جلوگیری کند و با شعلهور شدن آتش جنگ در نوار غزه، دامنه درگیری به یمن، سوریه و عراق هم کشیده شد و حتی دریای سرخ را به کانون جدید درگیری در منطقه تبدیل کرد.
ادامه سیاستهای ناکارآمد بایدن باعث شد رژیم جمهوری اسلامی ایران و گروههای نیابتی آن از جمله حوثیها به رفتارهای تهدیدآمیز در منطقه ادامه دهند. از طرفی بهرغم تلاشهای آمریکا برای استفاده از سیاست مماشات با گروههای شبهنظامی، از زمان وقوع عملیات طوفانالاقصی بیش از ۱۵۰ حمله به اهداف و مواضع آمریکا در عراق و سوریه انجام شده است. افزون بر اینکه رژیم جمهوری اسلامی ایران بسیاری از محدودیتهای مندرج در برجام را زیر پا گذاشته و همه اینها به این معنا است که راهبرد ایالات متحده برای مهار جمهوری اسلامی ایران عملا شکست خورده است.
بنابراین بعید است که در سایه سیاست مماشات آمریکا در برابر رفتار رژیم ایران، در برنامه هستهای جمهوری اسلامی، برنامه موشکهای بالیستیک، رفتار گروههای نیابتی یا حتی حمله به پایگاههای آمریکا در منطقه تغییری پدید آید و احتمالا در سایه کاهش تحریمهای آمریکا علیه رژیم جمهوری اسلامی در ازای تفاهمهای اعلامنشده، رژیم تهران فعالیتهایش را برای بیرون راندن واشینگتن از منطقه افزایش هم خواهد داد.
در صورت پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو و بازگشت او به کاخ سفید، رژیم جمهوری اسلامی ایران از تحریک واشینگتن خودداری خواهد کرد؛ به ویژه اینکه اقدامهای ترامپ قابل پیشبینی نیست. علاوه بر آن، ممکن است ترامپ به اسرائیل اجازه دهد به ایران حمله نظامی کند. در گذشته هم رژیم جمهوری اسلامی ایران به منظور جلوگیری از قرار گرفتن در معرض حملات تلافیجویانه، با احتیاط بسیاری با ترامپ برخورد کرد و حتی قبل از هدف قرار دادن پایگاه آمریکا در عراق در پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی، واشینگتن را مطلع کرد.
این بدان معنا نیست که ترامپ برای رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی ایران آماده است، اما موضع او در قبال تهران بر محور سیاست محدودیتهای اقتصادی متمرکز است و بعید نیست که با باز شدن پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران و مسئول شمردن تهران در قبال هرگونه ناآرامی در منطقه، ترامپ سیاست فشار حداکثری را از سرگیرد.
بهرغم موارد یادشده، نباید تصور کرد که سیطره اصولگرایان بر همه نهادهای جمهوری اسلامی ایران و بازگشت ترامپ و جمهوریخواهان به قدرت به معنای صفر شدن احتمال رویارویی دو طرف یا تشدید تنش پرهزینهای خواهد بود که راهبرد کنونی رژیم ایران را تغییر دهد. در دوره جورج بوش پسر، کنترل نومحافظهکاران و تلاشها برای تغییر رژیمهای عربی با استفاده از نیروی نظامی، تهران و واشنگتن در موارد متعدد با هم تفاهم و همکاری داشتند. حتی در دوره دولت احمدینژاد که شخصیتی تندرو محسوب میشود، تهران و واشینگتن در افغانستان و عراق با هم همکاری کردند و همسو بودند.
در افغانستان، تهران از واشینگتن خواست در مبارزه با تروریسم و آموزش نیروهای افغان همکاری کند، در عراق هم نظام سیاسی این کشور بر اساس تفاهم میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا شکل گرفت و در حال حاضر تهران به دنبال اخراج آمریکا از عراق است.
برگرفته از ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia