از آنجا که از حمله جمهوری اسلامی به اسرائيل زمان زیادی نگذشته، دشوار است که بتوان عواقب این حمله را بهطور همهجانبه ارزیابی کرد، با این حال، میتوان برخی پرسشها و دیدگاهها را در این زمینه مطرح کرد. آیا جمهوری اسلامی و اسرائيل از این حمله سود بردهاند؟ یا همانگونه که بسیاری معتقدند حمله جمهوری اسلامی به اسرائيل بخشی از یک طرح نمایشی بود؟
در واقع، حمله جمهوری اسلامی به اسرائيل را میتوان نقطه اوج جنگ سایه بین دو طرف دانست، بهویژه اینکه تهران و تلآویو در طول چند دهه گذشته در حال رویارویی در یک جنگ سایه بودهاند و این جنگ که در دریا، در سوریه، در فضای مجازی و حتی در داخل خاک ایران جریان داشت، با گذشت زمان اشکال مختلفی را به خود گرفت.
در حالی که از آغاز درگیری حماس و اسرائیل، جمهوی اسلامی همواره به دنبال فاصلهگیری از جنگ غزه و پیامدهای دشوار آن بود و سعی میکرد در عقب این صحنه آشفته نقشآفرینی کند و حتی با وجود از دست دادن شمار زیادی از فرماندهان سپاه پاسداران، تمایلی به رویارویی با آمریکا و اسرائيل نداشت، سرانجام صدها پهپاد و موشک را به سمت اسرائیل شلیک کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اگرچه دکترین نظامی جمهوری اسلامی مبتنی بر انتقال هرگونه رویارویی نظامی به خارج از خاک ایران است و تهران همواره برای تهدید مخالفانش از جمله اسرائیل، به استفاده از گروههای شبهنظامی متوسل میشود، اما پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق که حمله به حاکمیت آن تلقی میشود، رژیم ایران ناگزیر شد برای حفظ آبرو، اسرائیل را از داخل خاک ایران هدف حمله قرار دهد.
هدف جمهوری اسلامی آسیب رساندن به اسرائیل یا محو آن از نقشه جهان نبود، به همین دلیل، این حمله هیچ آسیب مادی یا تلفات جانی به اسرائيل وارد نکرد.
هرچند نیروهای آمریکا، فرانسه و بریتانیا در رهگیری موشکها و پهپادهای شلیک شده جمهوری اسلامی نقش چشمگیری ایفا کردند، اما رژیم ایران هم سعی داشت این پیام را به واشنگتن برساند که به دنبال آسیب رساندن به اسرائيل نیست. بنابراین، در طول حدود دو هفته از حمله اسرائيل به کنسولگری ایران در دمشق، درباره پاسخ جمهوری اسلامی و سلاحهایی که رژیم ایران در حمله تلافیجویانهاش از آنها استفاده خواهد کرد، صحبتهای زیادی مطرح شد. در نتیجه، برای همه آشکار شد که جمهوری اسلامی در حمله به اسرائیل از پهپاد و موشک استفاده میکند و این پرتابهها از لحظه شلیک تا رسیدن به هدف به چند ساعت زمان نیاز دارند. این امر باعث شد اسرائیل بتواند سامانههای دفاعیاش را پیشاپیش تقویت و آماده مقابله با حمله جمهوری اسلامی کند.
بنابراین، به صراحت میتوان گفت که اگرچه جمهوری اسلامی جز دادن پاسخ به اسرائيل چارهای دیگری پیشرو نداشت، اما پاسخ آن مشخص، حسابشده و کاملا محدود بود. جمهوری اسلامی از لحاظ سود و زیان هیچ دستاوردی از حمله به اسرائیل نداشت، اما سعی کرد با بهرهجویی از این حمله، حداقل توانایی نظامیاش را برای محور مقاومت نشان دهد.
در واقع، جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه هیچ دستاورد واقعی از این حمله نداشت و نگرانیاش را از هرگونه رویارویی احتمالی با تلآویو و واشنگتن تایید میکند، باعث شد اسرائيل به موفقیت بزرگی دست یابد. اسرائیل که به دلیل ادامه جنگ وحشیانه در نوار غزه و هدف قرار دادن امدادگران بشردوستانه، اعتبارش در افکار عمومی جهان و در برابر سازمانهای حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی خدشهدار شده بود، در پی حمله جمهوری اسلامی، بار دیگر حمایت و همدلی بینالمللی را به دست آورد. البته در حال حاضر این همدلی بینالمللی محدود به محافل رسمی است و تاثیر آن هنوز در افکار عمومی متبلور نشده است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی با حمله به اسرائيل، کارتی به نتانیاهو داد تا با استفاده از ان استدلال کند که اسرائيل برای مقابه با تهدیدهای رژیم ایران و پایان دادن به تنشهای داخلی به همکاری متحدان بینالمللی خود نیاز دارد. به عبارت دیگر، حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل به بقای نتانیاهو در قدرت، طولانی شدن جنگ در نوار غزه و کاهش توجه بینالمللی به وضعیت غمانگیز نوار غزه منجر شد.
البته حمله رژیم جمهوری اسلامی به اسرائيل تنها در واکنش به حمله به کنسولگری ایران در دمشق و کشته شدن فرماندهان سپاه پاسداران انجام شد، نه اینکه هدف از آن تلاش برای توقف جنگ در نوار غزه باشد. در نتیجه، جمهوری اسلامی با حمله به اسرائيل، نوار غزه را در معرض آسیبهای بیشتری قرار داد و به خروج بنیامین نتانیاهو از ورطه جنگ غزه و تنشهای داخلی کمک شایانی کرد.
برگرفته از ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia