یکی از اعضای خانواده رضا رسایی، جوان معترض و محکوم به اعدام، روز شنبه هشتم اردیبهشت در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت که پرونده رضا رسایی به بخش اجرای احکام دادگستری کرمانشاه منتقل شده است و هر لحظه ممکن است اعدام شود.
او گفت: «هر شب به مقابل زندان دیزلآباد میرویم و تا صبح آنجا میمانیم و فریاد میزنیم تا شاید مانع اجرای احتمالی حکم شویم، ولی میدانیم که دستمان به جایی بند نیست. کاملا مستاصلیم. رضا بیگناه است و هیچ مدرکی مبنی بر مشارکت او در آن قتل وجود ندارد. حتی اعضای خانواده مقتول هم به ما گفتند هیچ اطمینانی نسبت به اینکه رضا قاتل باشد ندارند. خانواده بایرامی میگویند پرونده در اختیار آنان نیست، دنبال قصاص نیستند و شاکی اصلی هم فرماندهان سپاه پاسداران در کرمانشاه هستند. کاش مردم بیشتر از رضا حمایت کنند.»
این منبع افزود: «زندان دیزلآباد کرمانشاه بخش قرنطینه پیش از اعدام ندارد تا در صورت خروج او از بند و انتقال به قرنطینه فرصتی باشد که از طریق همبندیهایش مطلع شویم. یعنی زندانی را مستقیم به حیاط اجرای حکم میبرند و اعدام میکنند، که همین نکته نگرانیهای ما را چند برابر کرده است. از طرفی اعتراض وکیل رضا از طریق ماده ۴۷۷ که به دخالت رییس قوه قضاییه در پروندههای ناعادلانه ارتباط دارد هم بررسی نمیشود و حکم قطعی اعدام هم از سوی شعبه دوم دادگاه کیفری یک کرمانشاه به بخش اجرای احکام دادگستری کرمانشاه فرستاده شده است.»
رضا رسایی ۳۵ ساله، شهروند معتقد به آیین یارسان و اهل شهرستان صحنه کرمانشاه، روز سوم آذر ۱۴۰۱، بهدلیل حضور در تجمع اعتراضی علیه جمهوری اسلامی در شهریار تهران، به دست نیروهای سرکوبگر بازداشت شد، اما حدود ۱۱ ماه بعد، ۲۰ مهر ۱۴۰۲، شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه او را «بدون ارائه مدرک و سند» با اتهام قتل عمد نادر بیرامی، رییس اداره اطلاعات سپاه شهر صحنه، به قصاص نفس محکوم کرد و اوایل دیماه سال گذشته، این حکم در دیوان عالی کشور به تایید رسید. این در حالی است که نادر بیرامی ۶ روز قبل از بازداشت رضا رسایی کشته شده بود.
عضو خانواده رضا رسایی، آذرماه سال گذشته نیز در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی، از «شکنجههای سنگین و شکستن انگشتان و دندههای قفسه سینه» این متهم به دست نیروهای اداره اطلاعات سپاه در کرمانشاه با هدف مجاب کردن او به اعتراف و قبول اتهام قتل سخن گفته بود.
او بیان کرد: «نه در حکم قاضی و نه در کل پرونده، که وکیل رضا مطالعه کرده است، هیچ مدرک و سندی که نشان دهد او در قتل نادر بیرامی مشارکت داشته پیدا نشد و قاضی تنها با استناد به یک امضای اجباری و اثر انگشتی که تحت شکنجه از رضا در بازداشتگاه اخذ شده بود، چنین حکم وحشتناکی را علیه او صادر کرده است. تمام اقوام و دوستان رضا رسایی میدانند که او چه انسان آرام و باشخصیت و فرهیختهای است، اصلا اهل قتل و آدمکشی نیست و تنها برای دفاع از حقوق هموطنان و دوستانش در تجمعهای اعتراضی علیه نظام در شهریار، که محل زندگیاش بود، شرکت کرد. هر لحظه احتمال دارد که جان او را بگیرند. رضا بیگناه است. کاش بتوانیم برایش کاری کنیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او همچنین گفت وقتی رضا را به جلسه دادگاه کرمانشاه منتقل کردند، آثار شکنجه و کبودی روی اعضای بدن او و شکستگیها مشهود بود، اما قاضی محمدرسول حقنجاتی، با «چشمبستن روی حقیقت و با انکار شکنجههای شدید»، همان امضا و اثر انگشت روی کاغذ را برای صدور حکم اعدام کافی دانست و در ادامه به اعتراضهای او و وکیلش، که بر بیگناهی و «اجباریبودن اعتراف و امضا» تاکید داشتند، توجهی نکرد.
بیست و یکم بهمنماه گذشته نیز سازمان عفو بینالملل با انتشار فراخوانی هشدار داده بود که جان رضا رسایی «بهشدت در خطر است» و هر لحظه امکان دارد که حکم اعدام او اجرا شود. در این بیانیه، با اشاره به اینکه «حکم اعدام رضا رسایی پس از یک محاکمه بهشدت ناعادلانه و با استناد به اعترافات اجباری» صادر شده است، آمده بود که رد اعتراض و اعاده دادرسی رضا رسایی در دادگاههای تجدیدنظر و دیوانعالی ایران را میتوان بهمنزله تصمیم جدی دستگاههای سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی برای اعدام این جوان تعبیر کرد.
رضا رسایی متولد ۱۳۶۷ است و لیسانس مدیریت بازرگانی دارد، اما طی سالهای اخیر در حرفه زنبورداری و فروش عسل در شهریار فعالیت میکرد.
عضو خانواده رضا رسایی در تشریح بیشتر جزئیات پرونده به ایندیپندنت فارسی گفته بود: «نه ما و نه خود رضا، اصلا نمیدانیم این نادر بیرامی روز ۲۷ آبان در مراسم سالگرد سید خلیل عالینژاد (از بزرگان آیین یارسان) چگونه و به دست چه کسانی کشته شد، ولی مگر میشود یک شهروند عادی مثل رضا یک مقام امنیتی را در شهر صحنه کشته باشد و ۶ روز بعد در شهریار در تجمع اعتراضی دیگری شرکت کند. خب قاتل طبیعتا جایی پنهان میشود یا زندگی عادیاش را پی میگیرد تا کسی به او مشکوک نشود. حتی ذبیحالله نورمرادی، نیروی تحت امر نادر بیرامی که در آن صحنه کنارش بود و در درگیریها زخمی شد، نیز در دادگاه گفت چیزی ندیده و نمیداند قاتل کیست. خب پس چه طور میان چند هزار نفر آدم ناگهان رضا متهم به قتل میشود. اگر مدرکی داشتید که او را اینچنین وحشیانه شکنجه نمیکردید تا با دروغ و وعدههای پوچ اعتراف اجباری بگیرید.»