میراث هیئت سیاسی که شاهعباس کبیر به فرنگ فرستاد، تغییر سبک پاپوش شاهان اروپایی بود. شاهعباس اول، سومین پادشاه صفوی، که مشتاق برقراری ارتباط با دربارهای اروپایی برای جلب کمک آنها در نبرد با امپراتوری عثمانی بود، در سال ۹۷۸ شمسی (۱۵۹۹ میلادی) اولین هیئت سیاسی ایرانی را به اروپا فرستاد تا راهی دربار روسیه، آلمان و اسپانیا شوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
صرفنظر از آنکه آیا خواسته شاه محقق شد یا نه و اینکه در تغییر مسیر جنگهای طولانی ایران و عثمانی چه حاصلی داشت، از این سفرها یک یادگار مهم در دربار پادشاهان اروپایی بهجا ماند: کفش مردانه پاشنهدار. گفته میشود این پایافزارها به دلیل آنکه نمادی از مردانگی و قدرت سوارکاری و هنرهای رزمی بودند، محبوب شدند. علاوه بر اینکه نشان میداد صاحب ثروتمندش از اشراف است که به پیادهروی و در نتیجه کفش راحت نیاز ندارد.
لوییز کولینگ، کارشناس هنری بنیاد سلطنتی بریتانیا، درباره تاثیر کفش سواری کاربردی پاشنهدار که سربازان ایرانی به پا داشتند و تبدیل شدن آن به یک سبک شیک سلطنتی چنین توضیح میدهد: «خاستگاه کفش پاشنه بلند خاورمیانه است. طی قرنها، سوارکاران این منطقه از این کفشها برای ثابت نگه داشتن رکاب زیر پا هنگام سواری بهره میبردند. زمانی که سرباز روی اسب میتازد، پاشنه پا به او کمک میکند تا موضعش را ثابت نگه دارد، روی پاشنه بایستد و همزمان با سواری تیر از کمان بیندازد.»
به دنبال ماموریت دیپلماتیک شاه، موجی از علاقه به فرهنگ ایرانی در اروپا به راه افتاد؛ تا حدی که به آن «جنون پرشیا» نام دادند. کفشهای سبک ایرانی با اشتیاق اشرافی روبرو شد که به دنبال آن بودند به ظاهرشان رنگ و بوی مردانه بدهند و چه چیزی بهتر از کفشهای پاشنهدار سوارهنظام ایرانی.
در نیمه اول قرن هفدهم، کفشهای پاشنهبلند مردانه شکل چکمههای پاشنهدار سواری را به خود گرفت که چارلز اول میپوشید. با ورود کفشهای پاشنهدار به میان طبقات پایینتر، اشراف با افزایش چشمگیر قد پاشنه خود را متمایز کردند. کفشهای پاشنهبلند برای کار یا پیادهروی در مسافتهای طولانی کاربردی نبود و بنابراین وضعیت ممتاز پوشنده را نشان میداد که به راه رفتن یا کار کردن نیاز ندارد و همیشه اسب یا کالسکهای همراه دارد.
محبوبیت پاشنههای تزیینی
تا اواخر قرن هفدهم پاریس تحت تاثیر دربار لویی چهاردهم، به مرکز مد اروپایی تبدیل شده بود. پاشنههای چوبی بلند بین پنج تا ۱۲ سانتیمتر (۲ تا ۵ اینچ) با سگکهای تزیینشده، گل رز و روبانهایی برای بستن و تزیین بخشی از این موج بود.
کفشهای پاشنهبلند از گرانترین پارچههای آن دوران یعنی ابریشم و زربفت (بروکات) دوخته میشد تا اشراف را از طبقه کارگر جدا کند.
پاشنه این کفشها اغلب قرمز رنگ میشد که هم گران بود و هم استفاده نظامی داشت. اولین موج کفش پاشنه قرمز از ورسای و دربار فرانسه بلند شد و خیلی زود اروپا را درنوردید. چارلز دوم که بخشی از ۱۴ سال تبعیدش را در دربار فرانسه گذرانده بود، مشتاق بود از ثروتی که آنجا دیده بود الگوبرداری کند. علیرغم این واقعیت که چارلز دوم مردی قدبلند (۱.۸ متر) و لویی چهاردهم قد کوتاه (۱.۶۲ متر) بود، پادشاه بریتانیا نهتنها از اینکه از همه قدبلندتر باشد، ابایی نداشت که استفاده از این کفش نشان میدهد برایش خوشایند هم بود.
به تبعیت از پادشاه، رسم پوشیدن این کفش تا قرن بیستم هم دوام آورد و شهسواران بریتانیایی در مراسم بند جوراب (Order of the Garter) پاپوشهای مشابهی به پا میکردند.
چهار قرن پس از سفر هیئت ایرانی، کفش پاشنهدار در تاریخ مد مرز جنسیتی را تغییر داد و وارد سبک پوشش زنانه شد؛ به حدی که مردان امروز برای پس گرفتن این سوغات ایران و برگرداندن آن به کمد لباس مردانه، باید از سد پیشفرضهای فراوانی که این سبک کفش را با جنسیت زنانه درهمتنیده است، عبور کنند.