فقط چند هفته پس از مرگ ابراهیم رئیسی در سانحه هلیکوپتر، دوباره توجه رسانهها به موضوع ریاستجمهوری در ایران و تصورات درباره تضادهای متصدی جدید این پست با همتای سابقاش معطوف شده است. اغلب گزارشها، پزشکیان را «اصلاحطلب» یا «میانهرو» معرفی میکنند.
اما سوابق نشان میدهد که اینچنین نیست. سوابق پزشکیان با سرسپردگی بیقیدوشرط به رهبر جمهوری اسلامی و سیاستهای تند نظام تعریف میشود.
حتی اظهارنظرهای علنی پزشکیان هم جایی برای تردید در این زمینه باقی نمیگذارد. پزشکیان برای آنهایی که گمان میکنند شاید او سمت و سوی جدیدی در جهت سیاسی کشور ایجاد کند، گفته است: «سیاستهای جدیدی اعلام نمیکنیم، چون سیاستهای رهبر عالی جمهوری اسلامی روشن است.» پزشکیان این مواضع را فقط از نظر سیاسی مطرح نمیکند، بلکه او به وضوح میگوید که «ذوب در رهبری» است.
پزشکیان نه لیبرال اصلاحطلب و نه شخصیت بانفوذی است، او فرمانبردار و پادوی رژیم است.
همچنین حامیان توافق هستهای در غرب دوباره سعی دارند رئیسجمهوری جدید را به عنوان کسی که تفاوت معناداری با رژیم دارد معرفی کنند. اما پزشکیان روی این نظریه قدیمی و خسته کننده نیز آب سرد ریخته است.
او با افتخار به نقش خود در پاکسازیهای اوایل انقلاب ۵۷ و اعمال حجاب اجباری ظرف ۱۰ روز اشاره میکند و میگوید آغازگر انقلاب فرهنگی بوده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این نه زبان یک اصلاحطلب بلکه زبان زبان معمار سرکوب سیاسی و اجتماعی رژیم است.
پزشکیان حتی آنهایی که میخواهند جنایتهای جمهوری اسلامی علیه ایران را نادیده بگیرند و به تغییراتی در سیاست خارجی امید داشته باشند را نیز ناامید میکند. پزشکیان در مدح قاسم سلیمانی، فرمانده کشته شده نیروی قدس میگوید که «او افتخار ایران بود» و خود را در کنار کسی قرار میدهد که به نماد سیاست خارجی مرگبار رژیم تبدیل شد.
پزشکیان هیچگونه تغییری ایجاد نمیکند اما این «انتخابات» تغییری در فضای سیاسی ایران را بهتصویر کشید که قابل توجه است.
داستان واقعی این «انتخابات» نه برنده تعیین شده آن، بلکه تحریم گسترده آن از سوی مردم است. نرخ مشارکت در آن پایینترین در تاریخ جمهوری اسلامی بود و حجم گسترده ناراضیان از رژیم را به نمایش گذاشت.
منابعی در ایران میگویند که نرخ واقعی مشارکت از آمار گزارش شده پایینتر بوده و زیر ۲۰ درصد است. میلیونها ایرانی این «انتخابات» را که «سیرک انتخابات» میخوانند، فرصتی برای نشان دادن نارضایتی خود از رژیم قلمداد کردند.
«انتخابات» همواره برای جمهوری اسلامی ترفندی بوده که دیکتاتوری را دمکراسی نشان دهند. از خامنهای تا محمد جواد ظریف، تبلیغاتچی او به زبان انگلیسی، انتخابات همواره نمایشی برای نشان دادن «مشروعیت نظام» بوده است. اما تحریم انتخابات این افسانه را در هم شکست.
باتوجه به اینکه شاید اعتراضات خیابانی در ایران پس از سرکوب خونین برای مدتی دچار وقفه شده باشد، تحریم انتخابات نشان داد که جنبش ایرانیان علیه رژیم وارد مرحله جدیدی شده است. در جریان اعتراضات در خیابانها شعار داده میشد: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
در این «انتخابات» حرکت مردم ایران علیه رژیم از خیابانها به باقیماندن در خانهها رسید و همین نکته است که برای غرب فرصت سیاسی ایجاد میکند، نه میانهروی جعلی پزشکیان.
غرب بایدن به جای توجه به پزشکیان به عنوان فرصتی برای ازسرگیری تعامل با رژیم ضعیف و غیرمشروع، پیام روشن مردم ایران را بشنود: «با جمهوری اسلامی تعامل و مماشات نکنید. این رژیم نماینده ما نیست. با ما تعامل کنید.»
جامعه بینالمللی بایدن به جای کاندیدای از پیش تعیین شده خامنهای، بر کمک به تقویت جنبش مردم ایران متمرکز شود. تحریم «انتخابات» خواست مردم ایران برای تغییر را نشان میدهد و حمایت از آن به معنی شناسایی خواست مشروع مردم ایران و ایستادگی در کنار آنها برای ایجاد سیستم سیاسی دمکراتیک است.
به نمایش گذاشتن چهرهای اصلاحطلب از پزشکیان، دروغی است که خامنهای و لابیاش در غرب ترویج میکنند تا از سقوط نظام جلوگیری کنند؛ این مردم شجاع ایران هستند که شایسه توجهاند، نه خامنهای.