حزبالله برای چه هدفی پای لبنان را به جنگ کشاند؟ هدف از این جنگ پوچ و بیمعنی که حزبالله از هشتم اکتبر ۲۰۲۳، یک روز پس از عملیات طوفانالاقصی، آغاز کرد، چه بود؟ چگونه یک حزب لبنانی بهعنوان تنها گروه مسلح در لبنان میتواند سرنوشت این کشور را به سرنوشت غزه گره زند؟ این حزب چگونه میتواند از پذیرش این واقعیت که جنگ غزه از نظر نظامی پایان یافته و اسرائیل اکنون میتواند همه توجهش را به جنگ لبنان معطوف کند، سر باز بزند؟ چه کسی مسئول کشاندن پای لبنان به جنگی فاجعهبار است که تاکنون به آواره شدن هزاران نفر از جنوب لبنان منجر شده است؟ آن هم در حالی که هنوز فرصت اجتناب از فرو رفتن به عمق فاجعه فراهم است؟
برای این پرسشها جز ایجاد هیاهو و سردادن شعارهایی توخالی مانند «حمایت از غزه»، هیچ پاسخی وجود ندارد؛ بهویژه اینکه همه این واقعیت را میپذیرند که هیچکس نمیتواند واقعا از غزه حمایت کند، به جز مصر که چون سدی مقابل انتقال ساکنان غزه به سرزمینش ایستادگی میکند.
در اوایل جنگ حماس و اسرائیل، حزبالله شعار «کاروان شهدا در راه بیتالمقدس» را مطرح کرد. اکنون که نزدیک به یک سال از آغاز جنگ گذشته، برای همه مشخص شده است که این کاروان خالی از مسافر بود و هیچ کس در آن وجود نداشت. این در حالی است که برخلاف ادعای حزبالله، اکنون در کاروانی که ساکنان جنوب لبنان را از مناطق جنگی به نقاط دیگر این کشور منتقل میکند، جای خالی یافت نمیشود و هزاران تن از شهروندان لبنان برای فرار از جنگ به نقاط دیگر پناه میبرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما حزبالله در یک چیز موفق بود: اینکه تایید کرد جز اجرای دستورات رژیم جمهوری اسلامی هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکند.
مردم لبنان اعم از اعضای حزبالله یا غیر از آن، با خطر مرگ مواجهاند و روستاها و شهرهای لبنان به ویرانی کشیده میشوند تا جمهوری اسلامی ایران ثابت کند این توانایی را دارد که بهویژه در مرحله پس از جنگ غزه، نقش یک قدرت مسلط بر منطقه را ایفا کند.
افزون بر آن، با نزدیک شدن به سالگرد آغاز جنگ غزهــ که بدون نتیجه به پایان رسیدــ برای همه مشخص شد که در حوزه فناوری، میان حزبالله و اسرائیل شکاف عمیقی وجود دارد. حزبالله از مقابله با ترفندهای جنگی و خشونتی که اسرائيل به کار میبرد، عاجز و درمانده شده است. اگر از موشکهای دقیق و دوربردی را که ادعا میکند دارد، استفاده کند، در معرض حملات شدید اسرائيل قرار میگیرد و اگر استفاده نکند، با مصیبت بزرگتری مواجه میشود و عمق ناتوانی آن برای همه لبنانیها و از جمله هوادارانش برملا میشود.
پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود، این است که در صورت شکست از اسرائیل، آیا حزبالله جایی داخل لبنان خواهد داشت تا مانند سال ۲۰۰۶ به آنجا پناه ببرد؟
هر جنگ منطقی برای خود را دارد. منطقی بودن این جنگ برای جمهوری اسلامی ایران قابلدرک است اما برای حزبالله غیرمنطقی به نظر میرسد. حزبالله با باز کردن جبهه جنوب لبنان به درخواست جمهوری اسلامی و به نفع اهداف آن، یک اشتباه محاسباتی بزرگ مرتکب شد و شکی نیست که این جنگ برای حزبالله مرگبار و برای لبنان و مردم آن به شدت پرهزینه است.
تصور نادرست از پیامدهای عملیات طوفانالاقصی و حمله هفتم اکتبر حماس به شهرکهای اطراف نوار غزه بزرگترین اشتباهی بود که حزبالله مرتکب شد. حزبالله باید مواضع جامعه جهانی در قبال حمله خشونتآمیز حماس به اسرائیل را مطالعه میکرد و از وضعیت تحمیلشده درس عبرت میگرفت تا دریابد که هیچ کشوری در منطقه و جهان از حماس حمایت نخواهد کرد.
حتی رژیم سوریه که حزبالله همواره به آن افتخار میکرد، به سفارش روسیه از واکنش در قبال آنچه در لبنان اتفاق افتاد، خودداری کرد. سرگئی شویگو، مشاور امنیت ملی روسیه در دیدار اخیرش با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، در دمشق، بر لزوم خودداری از دخالت در جنگ اسرائيل و حزبالله تاکید کرد.
برگرفته از روزنامه الرای