در شرایطی که با گستردهتر شدن بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در ایران و همچنین افزایش احتمال وقوع جنگی گسترده میان ایران و اسرائیل، میزان نفرت جامعه ایران از نظام جمهوری اسلامی و مدیرانش به بالاترین میزان خود رسیده است، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی ایران از هنرمندان و اساتید منتقد و معترض خواسته تا با ابراز پشیمانی و تظلمخواهی از مسئولان نظام، در جهت رفع ممنوعالکاری خود گام بردارند.
عبدالحسین خسروپناه در پاسخ به سوالی درباره دلیل ممنوعالکاری بیش از ۱۰۰ هنرمند برجسته و اساتید دانشگاه به دلیل اعتراض به جمهوری اسلامی، مدعی شده است: «در این سالها اساتیدی بودند که در مسئله جذب در دانشگاه تظلمخواهی کردند و به سراغ شورا آمدند، شورا هم ورود کرد و هیئت عالی جذب هم تلاش کرده حق این استادان را ادا کند، اما اینکه مستقیم ورود کنیم، مشروط به تظلمخواهی است.»
وبسایت رویداد۲۴ نیز سخنان خسروپناه را اینگونه تفسیر کرده است: «رویکرد دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی در این موضوع بهطور واضح این است که هنرمندان و اساتید بروند و برای رفع محدودیتهای خودشان درخواست و التماس کنند. این شورا هم لطف کنند و اگر صلاح دیدند محدودیت آنها را برطرف کنند. همین اظهارات کوتاه نشان میدهد فرایند برخورد با اساتید و هنرمندان تا چه اندازه غیرشفاف و خانمانسوز است. تا آنجا که یک هنرمند و استاد دانشگاهی که کاری جز تدریس و یا تولید هنری ندارند، یا معاش و زندگیاش مختل میشود و یا باید دست به دامن این مسئولان شود تا مورد عفو و رحمت قرار بگیرد.»
پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس جمهوری اسلامی و سپس آغاز اعتراضات سراسری مردم ایران علیه این نظام در پاییز ۱۴۰۱، شمار زیادی از هنرمندان، ورزشکاران و اساتید دانشگاهها به دلیل انتقاد از کشتار گسترده شهروندان به دست نیروهای نظامی و سرکوب و بازداشت دهها هزار ایرانی، با ممنوعالکاری و اخراج از محل کار خود مواجه شدند.
در میان زنان هنرمندی که در حمایت از این اعتراضات حجاب اجباری را کنار گذاشتند و ممنوعالکار شدند هم میتوان به نامهای برجستهای همچون ترانه علیدوستی، پانتهآ بهرام، کتایون ریاحی، افسانه بایگان، هنگامه قاضیانی، مریم بوبانی، گلاب آدینه، شقایق دهقان، فاطمه معتمدآریا، آبان عسکری و سهیلا گلستانی اشاره کرد.
یا از سوی دیگر و در میان ورزشکاران معترض نیز چهرههای ملی مانند علی دایی، کریم باقری، علی کریمی، مهدی مهدویکیا، وریا غفوری، پرویز برومند یا حسین ماهینی همچنان از حضور در فوتبال ایران و مربیگری محروماند.
آماری ممنوعالکار شدگان نشان میدهد برخلاف ادعاهای مقامهای جمهوری اسلامی درباره تساهل با شهروندان معترض، همچنان شرط اصلی رفع این ممنوعالکاریها، ابراز پشیمانی از اعتراضات قبلی، احترام به قانون حکومتی حجاب اجباری و خواهش و درخواست از مقامهای امنیتی و قضایی است، خواستهای که طی ۲ سال گذشته همچنان با مقاومت بخش زیادی از چهرههای ممنوعالکار مواجه شده است و آنان در شرایطی که حالا پایههای نظام جمهوری اسلامی از هر دورهای سستتر به نظر میرسد، حاضر به انجام آن نیستند.
در همین حال و در تابستانی که گذشت، زنان ایرانی بزرگترین موج مخالفت با حجاب اجباری را در خیابانهای ایران رقم زدند. اگرچه مقامهای نظامی نیز با بازگرداندن نیروهای گشت ارشاد به خیابانها و ضربوشتم، بازداشت و حتی تیراندازی به سمت زنان مخالف حجاب اجباری تلاش کردند تا مانع گسترش این موج شوند، اما تصاویر و گزارشهای منتشرشده در رسانههای اجتماعی و اعتراف برخی از مدیران نظام نشاندهنده شکست قطعی این سیاست بوده است.
در نتیجه به نظر میرسد در شرایط بحرانی جامعه ایران که شماری از شهروندان در انتظار حمله نظامی اسرائیل جهت فروپاشی جمهوری اسلامی و شماری دیگر نیز با نگرانی از نابودی زیرساختهای کشور درپی حملات گسترده اسرائیل بهسر میبرند، احتمال شروع خیزش سراسری دوباره و حتی گستردهتر نسبت به پاییز ۱۴۰۱ به طرز چشمگیری زیاد شده است. همین اوضاع و البته ادامهدار شدن افزایش جمعیت دهکهای نیازمند اقتصادی نیز نهتنها مانع نزدیک شدن هنرمندان و ورزشکاران و اساتید معترض به جمهوری اسلامی میشود، بلکه میتواند بخش دیگری از شهروندان خاموش یا حتی مدافع نظام را به جمعیتی که در انتخابات ریاستجمهوری هم حداکثری بودن خود را ثابت کردند، بیفزاید.