اسرائيل سرانجام یحیی سنوار، طراح حمله مرگبار ۷ اکتبر، را از پا درآورد. فارغ از اینکه کسی این شخصیت تندرو را دوست داشته باشد یا خیر و با ماجراجویی که او در هفتم اکتبر انجام داد، موافق باشد یا نه، یحیی سنوار رهبری بود که در میدان نبرد به مبارزه می‌پرداخت. با این حال، سنوار هم به اندازه اسرائيل در کشته شدن حدود ۵۰ هزار غیرنظامی در نوار غزه مسئول است.

سنوار می‌دانست که پاسخ اسرائیل به حمله ۷ اکتبر چه خواهد بود، اما این عملیات فاجعه‌بار را انجام داد. البته در بی‌پروایی اسرائیل در نقض قوانین بین‌المللی تردید نیست، با این حال، یحیی سنوار هم بدون توجه به پیامدهای مرگبار واکنش اسرائیل، شهرک‌های اطراف غزه را هدف قرار داد. بنابراین، ماجراجویی سنوار که به قربانی شدن ده‌ها هزار فلسطینی و نابودی کامل نوار غزه منجر شد، جنایتی است که ابعاد آن را نمی‌توان از جنایتی که بنیامین نتانیاهو و ارتش اسرائیل در نوار غزه مرتکب آن شده‌اند، کمتر دانست.

اسرائیل همواره یحیی سنوار را به‌عنوان «شبح» توصیف می‌کرد، زیرا او چنان پنهان و دور از انظار بود که حتی یافتن سرنخی برای پیدا کردنش دشوار به‌ نظر می‌رسید. سنوار که عملیات طوفان‌الاقصی را طراحی و اجرا کرد، به حمایت رژیم جمهوری اسلامی تکیه می‌کرد، اما این رژیم او را در میدان نبرد تنها گذاشت. تنها ابتکار جمهوری اسلامی برای حمایت از حماس، گشودن جبهه جنگ در جنوب لبنان بود، اما حملات حزب‌الله به اسرائیل نه‌تنها هیچ تغییری در ماهیت جنگ غزه ایجاد نکرد، بلکه لبنان را هم به نابودی و فاجعه کشاند. حزب‌الله به دستور جمهوری اسلامی جنگی را علیه اسرائيل آغاز کرد که پیامدهای آن تا سال‌ها دامنگیر مردم لبنان خواهد بود.

اسرائیل همه رهبران برجسته حزب‌الله را کشت و به زندگی یحیی سنوار، مغز متفکر و طراح حملات ۷ اکتبر، پایان داد. پیش از آن، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، را در قلب تهران ترور کرد و بساط حماس را از نوار غزه برای همیشه برچید. با این حال، جمهوری اسلامی برای اینکه ایده راهبرد مقاومت باقی بماند و کسی وارد جزئیاتی که اکنون همه می‌دانند، نشود، همچنان مدعی است که می‌تواند به اسرائیل پاسخی دندان‌شکن بدهد. اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی و شبه‌نظامیان نیابتی آن توانایی مقابله با اسرائیل را ندارند و شلیک چند موشک و پهپاد در عملیات نمایشی نمی‌تواند اسرائیل را از نقشه جهان محو ‌کند.

متاسفانه جمهوری اسلامی و شبه‌نظامیانش همچنان به مردم منطقه توهم می‌فروشند و سعی دارند با عبور از روی اجساد قربانیان، به اهداف راهبردی خود در منطقه‌ برسند. اما پس از ترور تمامی رهبران و فرماندهان ارشد گروه‌های نیابتی، دیگر برای صحبت از پاسخ کوبنده و حملات موشکی و پهپادی نمایشی که هیچ آسیبی به اسرائيل وارد نمی‌کند، جایی باقی نمانده است.

اکنون که یحیی سنوار، حسن نصرالله، هاشم صفی‌الدین، اسماعیل هنیه و صدها تن دیگر از شخصیت‌های برجسته و فرماندهان ارشد گروه‌های نیابتی در سوریه، لبنان، عراق، یمن و غزه کشته شده‌اند، زمان آن فرا رسیده که جمهوری اسلامی دست از سر مردم منطقه بردارد و بر رفع چالش‌های داخلی خود که مردم ایران را در عمق بحران فرو برده است، تمرکز کند. تشدید تحریم‌های بین‌المللی و ادامه حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه به اقتصاد ایران آسیب بسیاری وارد و شهروندان این کشور را با چالش‌های متعددی روبرو کرده است.

اگر رژیم جمهوری اسلامی میلیاردها دلاری را که برای تشکیل گروه‌های مسلح و حمایت از شبه‌نظامیان در منطقه هزینه کرد، صرف پیشرفت و توسعه ایران می‌کرد، امروز ایران یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان و مردم آن جزو ثروتمندترین مردم جهان بودند. در عصر حاضر، چیزی که باید به آن افتخار کرد، قدرت اقتصادی است، نه قدرت سیاسی.

ای کاش رهبران جمهوری اسلامی این واقعیت را درک می‌کردند که مردم ایران و منطقه به آرامش و رفاه نیاز دارند، نه کشتار و ویرانی. اسرائیل قدرتش را بر پایه رقابت نظامی، گسترش خشونت و توهم‌های ایدئولوژیکی که جمهوری اسلامی به مردم منطقه می‌فروشد، بنا کرد. اگر جمهوری اسلامی واقعا به دنبال مبارزه و رقابت با اسرائیل است، باید این کار را از طریق پیشرفت‌های اقتصادی و فرهنگی و توسعه رفاه عمومی انجام دهد. این تنها راهی است که اسرائیل را از رسیدن به اهدافش بازمی‌دارد.

اسرائیل به دنبال ماجراجویی است و جمهوری اسلامی هم با رفتار مخاطره‌آمیزی که در منطقه دارد، زمینه را برای ماجراجویی‌های که تنها به نفع تل‌آویو و در راستای اهداف آن است، فراهم می‌کند.