مصطفی دهپهلوان، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از کشف گلمهرها، نیهای باستانی و یک طومارنوشته جدید در فصل دوم کاوشهای غار هستیجان خبر داد و گفت: «این طومارنوشته حاوی اطلاعات ارزشمند از اواخر دوره ساسانی هماکنون در حال ترجمه است.»
به گفته دهپهلوان، فصل دوم کاوش در غار باستانی هستیجان با همکاری پژوهشگاه میراث فرهنگی و استانداری فارس انجام شد و تامین بودجه آن نیز به صورت مشترک صورت گرفت.
این باستانشناس از «خوب پیش رفتن روند کاوشها» در غار هستیجان بهرغم حفاریهای غیرقانونی در کل محوطه غار، سخن گفت و افزود آثاری که بهتازگی کشف شدهاند، برای نگهداری در موزه ملی به تهران ارسال خواهند شد.
دهپهلوان همچنین تاکید کرد که بر مبنای این آثار نویافته میتوان برای بازگرداندن نمونههای مشابه که در دانشگاههای برکلی و برلین نگهداری میشوند، اقدام کرد.
آنطور که رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی به خبرگزاری برنا گفت، کاوشهای باستانشناسی در غار هستیجان با چالشهایی از جمله نبود برق مواجه است و پژوهشگران ناچارند برای روشنایی غار از باتری ماشین استفاده کنند. گردوغبار داخل غار هم شرایط کاوش را بسیار دشوار کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دهپهلوان ضرورت ایجاد مسیر دسترسی به غار هستیجان برای حضور گردشگران را یادآور شد و افزود باید شرایط برای ادامه کاوشها آسانتر شود. بهگفته رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، برای بررسی کامل غار هستیجان حداقل به ۲۰ فصل کاوش نیاز است.
هستیجان غاری در شهرستان دلیجان از توابع استان مرکزی است که کاوشهای باستانی درباره پیشینه آن ما را به اواخر دوران ساسانیان میرساند.
کاوشگران تا حدود دو سال پیش از وجود چنین غاری اطلاع نداشتند تا اینکه نیما آصفی، زبانشناس، با چندین چرمنوشته با خط پهلوی در خارج کشور مواجه شد که اطلاعات زیادی در آنها وجود داشت. پیگیری برای پیدا کردن سرنخ این چرمنوشتهها که به زبان پهلوی بودند، این پژوهشگر را به استان مرکزی ایران رساند.
پس از اطلاعرسانی نیما آصفی، تیمی از کاوشگران به منطقه اعزام شدند و در نهایت غار هستیجان را کشف کردند. تا پیش از این کشف، نه در نقشههای باستانشناسی و نه در گزارشها و پژوهشها، به نام این غار اشارهای نشده بود. کاوشگران وقتی این غار را کشف کردند، متوجه شدند که بهشدت تخریب شده و اسنادش به تاراج رفته است و برخی چرمنوشتهها و آثار باستانی آن به دانشگاهها و کتابخانههای اروپایی و آمریکایی منتقل شدهاند.
یکی از شاخصترین آثار این غار یک پوستنوشته متعلق به اواخر دوره ساسانی است که محتوای آن نامهای خصوصی از یک برادر به خواهرش است. این سند تاریخی که در منطقهای بین قم و کاشان نوشته شده است، اکنون در کتابخانه بنکرافت دانشگاه برکلی کالیفرنیا نگهداری میشود.
به گفته نیما آصفی، از مجموع ۳۹۹ قطعه سند غار هستیجان، ۳۴۱ مورد آن در موزه هنر برکلی، ۳۹ قطعه در برلین، شش سند در لسآنجلس و شش مورد دیگر نیز در مجموعههای شخصی است. این زبانشناس احتمال میدهد ۹ سند هم داخل ایران باشد. این آمار نشان میدهد که چه گنجینهای در اثر اهمال و بیتوجهی مسئولان از ایران خارج شده است.
روایت اسماعیل شراهی، کارشناس باستانشناسی در اداره کل میراث فرهنگی استان مرکزی، از ماجرای کشف غار هستیجان شنیدنی است. زیرا وقتی با پیشنهاد نیما آصفی، همراه با دیگر باستانشناسان به این غار سر زدند، تصور میکردند به محض ورود به غار به اسناد آن دسترسی پیدا میکنند اما واقعیت چیز دیگری بود؛ زیرا وقتی وارد غار شدند، دیدند که «فاجعه عظیمی» رخ داده و طی ۷۰ سال تمام خاک غار زیرورو و غارت شده است.
غار هستیجان در فاصله دو هزار و ۲۰۰ متری یک روستا است و به گفته اسماعیل شراهی، چون دسترسی به آن سخت بود، توجهی به آن نمیشد؛ در حالی که طی بررسیهای دهه ۱۳۸۰ مشخص شده بود پیشینه آن به دوران ساسانیان بازمیگردد. به عبارت دیگر، مسئولان میراث فرهنگی بهرغم اینکه میدانستند قدمت غار هستیجان به دوران باستان بازمیگردد، برای بررسی آن اقدام نمیکردند، چون دسترسی به آن برایشان سخت بود.
آنطور که محمدرضا نعمتی، سرپرست فصل نخست گروه کاوش غار هستیجان، اعلام کرده، خروج آثار و اسناد غار هستیجان به خارج ایران از اوایل وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد و تا اوایل دهه ۱۳۷۰ ادامه یافت. با این حال، طی این سالها غار هستیجان حتی ثبت ملی هم نشد.
وضعیت کنونی غار هستیجان و بلایی که طی سالها بر سر این محوطه باستانی آمد، سند گویای وخامت حال میراث فرهنگی و ملی ایران در جمهوری اسلامی است. طی بیش از چهار دهه گذشته، دهها مورد از اسناد و اشیای تاریخی ایران بهطور مشکوکی به سرقت رفتند و پس از مدتی از خارج ایران یا مجموعههای شخصی سر درآوردند.
باستانشناسان میگویند غار هستیجان، تپه تیلینه و بسیاری دیگر از آثار تاریخی و باستانی ایران باید در فهرست «میراث در خطر» قرار بگیرند اما مسئله اینجا است که بهرغم تخریب گسترده آثار تاریخی و تاراج اسناد آنها، چنین فهرستی در ایران وجود ندارد و این در حالی است که قاچاق اسناد و اشیای تاریخی، ساختوساز در حریم محوطههای باستانی، آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله، مرمتهای غیراصولی و نبود اعتبار کافی برای محافظت و نگهداری، یادگارهای ملی و تاریخی ایران را در معرض نابودی فزاینده قرار داده است.
تهیه فهرست میراث در خطر از این جهت اهمیت دارد که زمینه محافظت و نگهداری ویژه آثار تاریخی را فراهم میکند.