«تمام اجناس داخل یخچال مغازه برای چندمین بار در یک ماه اخیر خراب شدند و مجبور شدم همه را دور بریزم. حداقل ۱۰۰ میلیون تومان در همین هفته ضرر کردم. اوضاع کاسبی ما این است؛ نه برق داریم نه مشتری. مردم دیگر حتی برای خرید مایحتاج روزانه مثل روغن، پنیر و ماکارونی هم سراغ ما نمیآیند. برای سومین ماه متوالی نتوانستم اجاره مغازه را پرداخت کنم. همه اجناس را حراج زدهام که مغازه را جمع کنم. مجبورم بروم یک مدتی در اسنپ کار کنم».
اینها حرفهای یک مغازهدار در منطقهای از شمال شرق تهران است که با ایندیپندنت فارسی در میان میگذارد و میگوید، تقریبا تمام کاسبان دور و اطرافش به وضعیتی مشابه با او دچارند. در صورتی که از نظر جغرافیایی در منطقهای از تهران مغازه دارند که شرایط اقتصادی مردم بهتر است و «خدا میداند که در بخشهای محرومتر اوضاع چگونه است».
شهروند دیگری که در منطقه هفتحوض تهران، مغازه لباسفروشی دارد، اوضاع کاروکاسبی را اینگونه توصیف میکند: «تقریبا شش ماه است که از جیب میخورم. هرچه پسانداز داشتم رفت. بدهی هم بالا آوردم ولی کاروکاسبی تکان نخورد. مردم نان شب ندارند، در این وضعیت لباس، اولویت آخر هم نیست. عصر به عصر هم که دلمان به چندرغاز فروش گرم میشود، برقها را قطع میکنند، اینها کمر به نابودی مردم بستهاند.»
مدیر فنی یک مرکز خرید در تهران نیز درباره وضعیت این روزهای مغازهداران در خاموشیهای پیاپی و از رونق افتادن کاسبیها میگوید: «فقط همینقدر میتوانم بگویم من که نسبت به باقی کاسبان مجتمع درآمد بهتری دارم، برای تامین حداقلهای زندگی درماندهام. وای به حال مغازهداری که یک هفته میگذرد و ۵۰۰ هزار تومان هم فروش ندارد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این شهروند میگوید آستانه تحمل مغازهداران مجتمع بهشدت پایین آمده و مدام سر موضوعهای بیاهمیت با یکدیگر دعوا میکنند و«بشکه باروت شدهاند و با جرقهای آتش میگیرند». در چنین وضعیتی، ماموران امنیتی به این مرکز خرید و احتمالا دیگر مراکز مراجعه کردهاند و به اجبار دوربینهای امنیتی کار گذاشتهاند تا اوضاع را رصد کنند. از مدیر مجتمع هم برای تعطیلی زودهنگام امضا و تعهد گرفتهاند تا به قول خود در مصرف برق صرفهجویی کنند.
شهروند دیگری ساکن خیابان بهار میگوید در همین چند ماه اخیر با افرادی مواجه شده است که زندگی و رفاهی در سطح متوسط داشتند، اما حالا حتی شیر و نان را هم قسطی میخرند. به گفته او، با ادامه این وضعیت کاروکاسبی خیلی مغازهداران فلج شده و یکی پس از دیگری دارند کارهایشان را رها میکنند و به رانندگی در تاکسیهای اینترنتی روی میآورند.
به گفته این زن میانسال، این روزها خیلی از مردم در اوج مشکلات اقتصادی و اجتماعی بهشدت امیدوارند، چون احساس میکنند جمهوری اسلامی آخرین نفسهایش را میکشد.
از کشاورزان تا صنعتگران، همه آسیب دیدهاند
وضعیتی که در نتیجه سیاستهای ناکارآمد و بحران برق و گاز ایجاد شده، تنها مغازهداران و صاحبان مشاغل خرد را تحت تاثیر قرار نداده، بلکه تقریبا به تمام اقشار جامعه آسیب وارد کرده است. بر اساس گزارش اخیر اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، بخشهای صنعت، استخراج معدن و عمدهفروشی و خردهفروشی بیشترین آسیب را از ناترازی انرژی و ناتوانی وزارت نیرو در تامین برق دیدهاند.
در پیوند با این موضوع آریا صادق نیتحقیقی، عضو کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی گفت که فکر میکردیم با فشاری که تابستان روی صنعت آوردند در این چند ماه پایان سال اجازه میدهند صنایع نفس بکشند ولی هم گاز آنها را قطع کردند و هم برقشان را و ما بابت هزینههای آخر سال نگرانیم.»
به گفته عبدالجلال ایری، عضو کمیسیون عمران مجلس نیز قطعیهای برق و گاز موجب تعطیلی گسترده کارگاهها و کاهش تولیدات شده است، از این رو برخی کارفرمایان به دلیل کاهش تولید و سوددهی، از پرداخت حقوق کارگرانی که ناچار به مرخصی اجباری شدند، خودداری میکنند.
برخی رسانههای داخلی ایران نیز از اخراج گسترده کارگران بخشهای مختلف تولید و صنعتی در نتیجه قطعیهای پیاپی برق و گاز خبر دادهاند.
همچنین طبق گزارشها، برق شهرکهای صنعتی و شرکتهای دارویی در کل کشور یک روز در میان و هر بار ۱۷ ساعت قطع میشود. تداوم این وضعیت علاوه بر مغازهداران، صنایع، تولیدیها و کارگران، به کشاورزان نیز خسارتهای زیادی وارد کرده است.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، به نقل از کشاورزی خوزستانی درباره آثار قطعی برق نوشت: «با قطع مکرر برق چاه هنوز نتوانستهام زمینم را بکارم، حالآنکه خرجی خانواده هشت نفره به این زمینها بسته است.»
طبق گزارش اتاق اصناف کشاورزی، خاموشی برق کشت پاییزه را ۳۰ درصد کاهش داده، در صورتی که ۹ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی در پاییز کشت میشود و منبع آب بیشتر آنها چاههایی است که حالا در بیشتر ساعتهای روز بین ۱۶ تا ۲۱ ساعت برق ندارند. در این وضعیت نهتنها امکان کشت ندارند، بلکه تجهیزاتشان نیز در پی قطعیهای مکرر برق خسارت دیده است.
پیامدهای بحران انرژی در زندگی روزمره
قطعیهای مداوم برق علاوه بر خسارتهای اقتصادی، سلامت جسم و روان مردم را نیز نشانه گرفته است؛ طی روزهای اخیر ویدیوهایی در رسانههای اجتماعی بازنشر شد که نشان میداد کودکان برخی مدارس در پی قطع گاز و برق در کلاسهای درس بهشدت سرد حضور دارند.
تصاویری نیز از ترافیک خودروها در خاموشی و تاریکی مطلق خیابانها و بزرگراهها منتشر شد. بسیاری از مردم نیز گزارش دادند که با قطع پیاپی برق، وسایل برقی خانهشان سوخته و دچار خسارت شدهاند. برخی ساکنان مجتمعهای مسکونی نیز از قطع آب و خاموشی وسایل گرمایشی به همراه قطع آپارتمانشان خبر دادند.
گزارشهایی نیز از بهخطر افتادن جان بیماران در مراکز درمانی و گیر افتادن کودکان و سالمندان در آسانسور منتشر شده که تمام اینها تنها بخشی از آثار مخرب قطعیهای برق و گاز در ایران است؛ پیامدهایی که مسئولان جمهوری اسلامی بهراحتی از آنها عبور میکنند و با دستاوردسازی برای خود ادعای «عبور از مشکلات» را پیش میکشند. حال آنکه حتی طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، رشد اقتصادی بخش صنعت ایران از سال ۱۴۰۲ بهشدت کاهش یافته و این روند در نیمه نخست ۱۴۰۳ تشدید شده و به سمت «صفر» حرکت کرده است.
وضعیت وخیم جمهوری اسلامی
خسارتهای انبوه به کسبوکارها، تعطیلی و کاهش ساعت کاری ادارات، آنلاین شدن مدارس و مراکز آموزشی، تاریکی مطلق بزرگراهها و توقف کار صنایع بهرغم برخورداری ایران از یکی از بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان، از چشم رسانههای بینالمللی نیز پنهان نمانده است. روزنامه نیویورک تایمز، روز دوم دیماه در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت که اقتصاد جمهوری اسلامی را «نقطه وخیم» رسانده است. در این گزارش به نقل از مهدی بستانچی، رئیس شورای هماهنگی صنایع ایران، وضعیت «بحرانی» و «بیسابقه» توصیف شده است.
همه اینها در حالی است که وضعیت منطقهای جمهوری اسلامی نیز پس از سالها تجهیز نیروهای مقاومتی، بهشدت شکننده است. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نیز میتواند به افزایش فشارها منجر شود. در همین روزهای اخیر ارزش برابری ریال در برابر انواع ارزها نیز بهشدت سقوط کرد و رکوردهای جدیدی از نرخ دلار در ایران ثبت شد. تمام اینها دولت چهاردهم را در موقعیتی آسیبپذیر قرار داده است.
تحلیلگران بحران کنونی را به مجموعهای از مشکلات نسبت میدهند که از جمله آنها زیرساختهای ضعیف در تمام زنجیره تولید و تامین است. جمهوری اسلامی طی سالهای متمادی با بهانههایی از جمله تحریمها و نبود بودجه، از نوسازی زیرساختهای انرژی و سرمایهگذاری در این بخش خودداری کرد. مدیریت ناکارآمد، فساد درونساختاری هم مزید بر علت شدند تا وضعیت کنونی به وجود بیاید؛ وضعیتی که تحلیلگران، ادامه آن را غیرممکن میدانند و احتمال میدهند که به شکلگیری دوباره اعتراضهای سراسری در ایران منجر شود.
حتی برخی مقامهای حکومتی نیز تلویحا به این موضوع اذعان کردهاند. از جمله غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، که ضمن اشاره به بحران قطع برق و گاز، به دادستان کل کشور و دادستانهای استانها دستور داد در همکاری با مسئولان امنیتی و انتظامی، جلو هرگونه ناامنی «به طور خاص در این مقطع فعلی» را بگیرند.