ماجرای هولناک و تکاندهنده گروگانگیری ۲۹ ماهه اعضای خانوادهای ۹ نفره در رشت بسیاری از مردم را بهتزده کرده و سوالات و ابهامهای زیادی به وجود آورده است. با این حال، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ضمن اذعان به دستگیری گروگانگیرها و ادعای بررسی پرونده، میکوشد این موضوع را از کانون توجه عمومی خارج کند.
در این پرونده که از بهمن ۱۴۰۰ آغاز شد، ۹ نفر از اعضای یک خانواده نزدیک به سه سال در اسارت گروگانگیرها بودند و طی این مدت تحت انواع شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفتند.
خبر گروگانگیری را نخستینبار یکی از رسانههای محلی گیلان و پس از آن منتشر کرد که خانواده علمخواه چند ماه پس از آزادی تصمیم گرفتند این ماجرا را رسانهای کنند. در پی انتشار این گزارش و بازتاب فراوان آن، مهدی فلاحمیری، دادستان رشت، گروگانگیری اعضای خانوادهای به مدت ۲۹ ماه را تایید کرد و مدعی شد که یکی از همسایهها پس از مشکوک شدن به گروگانگیرها، در ملاقات مردمی دادستانی رشت این موضوع را گزارش داد. حال آنکه گروگانها به رسانهها گفتهاند که گروگانگیران پس از اینکه با یکدیگر به اختلاف خوردند و کارشان به شکایت کشید، لو رفتند.
مرتضی علمخواه همراه همسر و سه فرزند ۷.۵، ۱۴.۵ و ۱۹ سالهاش و نیز برادر همسر، خواهر همسر و پدر و مادر همسرش، ۲۹ ماه تمام در اسارت گروگانگیرها بودند. علمخواه که خود وکیل دادگستری است، به روزنامه جامجم گفت که گروگانگیرها در این مدت با استفاده از داروهای روانگردان و خوابآور، آنها را تحت کنترل داشتند و تمام اموال این خانواده را به شکل قانونی تصاحب کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گزارش خبرگزاری ایسنا و طبق روایت قوه قضاییه، اعضای اصلی این باند دو مرد و یک زن بودند که در هشتگرد هم سابقه گروگانگیری داشتند و در حالی که با قید وثیقه آزاد بودند، خانواده علمخواه را به گروگان گرفتند.
نقشه گروگانگیرها در رشت به این شکل اجرا شد که زن گروگانگیر اواخر بهمن ۱۴۰۰، با ارسال پیامی به همسر مرتضی علمخواه، او را به منزلی دعوت کرد. او نیز به دلیل آشنایی قبلی، اعتماد کرد و به همراه مادرش به این خانه در محله یخسازی رشت رفت. او پس از گذشت نیمساعت، به شوهرش پیام داد که مادرش خوابیده است و حال خودش نیز خوب نیست. وقتی علمخواه به محل رسید، همسرش را در حالت نیمههوشیار یافت و مادر همسرش را هم هرچه تکان داد، نتوانست بیدار کند.
او با اورژانس تماس گرفت، اما زن گروگانگیر و دو همدستش امدادگران را دستبهسر کردند و سپس گوشیها و کارت بانکیهای آنان را با تهدید قمه گرفتند و گفتند همهتان را میکشیم. آنها در یک اتاق حبس شدند و در گام بعد، سایر اعضای خانواده شامل فرزندان، پدر، برادر و خواهر همسر مرتضی علمخواه هم به آن مکان کشیده و زندانی شدند.
به گفته علمخواه، گروگانگیران قصد داشتند پس از فروش و تقسیم پولها، اعضای این خانواده را با قرص برنج یا باز کردن گاز بکشند تا این تصور را القا کنند که آنها گروهی خودکشی کردهاند، اما ناگهان بر سر تقسیم پول و اموال بینشان اختلاف افتاد و کار به شکایت کشید. وقتی گروگانگیرها از یکدیگر شکایت کردند، موبایل آنها در اختیار بازپرس پرونده قرار گرفت و ماجرا لو رفت.
شرح این ماجرا که برخی رسانههای داخلی آن را به فیلمهای هالیوودی تشبیه کردهاند، ابهامها و سوالات بسیاری ایجاد کرده، به خصوص اینکه دادستان رشت سابقه گروگانگیری و محکومیت هشت سال حبس متهمان پرونده را تایید و اذعان کرده است که طی این مدت، فرزندان این خانواده به مدرسه و دانشگاه نرفته بودند و عملا با گروگانگیرها زندگی میکردند.
فلاحمیری همچنین مدعی شد از آنجا که این خانواده از قبل تصمیم به مهاجرت داشتند، در طول این مدت اگر اقوام و نزدیکان با آنها تماس میگرفتند، گروگانگیرها آنها را تهدید جانی میکردند که به اقوامشان اعلام کنند مهاجرت کردهاند و در ایران نیستند.
با وجود توجیهاتی از این دست، همین یک خط از ماجرا که عدهای توانستهاند تمام اعضای یک خانواده ۹ نفره را به مدت ۲۹ ماه در خانه خودشان گروگان بگیرند، همه را در بهت فرو برده است. روزنامه اینترنتی فراز در گزارشی، درباره ابهامهای موجود در این پرونده نوشت: «مرتضی علمخواه بهعنوان یک وکیل دادگستری طبیعتا پروندهها، موکلان و همکارانی داشته است. با این حال هیچ اشارهای نشده که در این سه سال چطور حتی یک نفر از محل کار هم به غیبت ناگهانی او شک نکرده است و چطور مقامهای قضایی برای پیگیری غیبت او در جلسات دادگاه کاری نکردهاند؟»
خواهر و برادر همسر علمخواه نیز حتما شغل و خانوادهای داشتند اما حتی آنها هم پیگیر وضعیت گروگانها نشدهاند. افزون بر این، چطور همسایهها به رفتوآمد مرتب غریبهها به این خانه، آن هم بدون اینکه اثری از اسبابکشی خانواده علمخواه باشد، مشکوک نشدهاند؟ اینکه چرا هیچیک از مسئولان مدرسه یا آموزش و پرورش غیبت طولانیمدت فرزندان دانشآموز این خانواده را آن هم از وسط سال تحصیلی، پیگیری نکردهاند، نقطه ابهام دیگری است. اما مهمترین نکته آزادی با وثیقه متهمان بدون هیچگونه پیگیری قضایی است. اگر آنها تحت تعقیب قضایی بودند، چگونه پس از اختلاف بر سر تقسیم مال جرات کردند از یکدیگر شکایت کنند؟
به این موارد باید فوت مادر همسر مرتضی علمخواه را نیز افزود که ظاهرا گروگانگیرها به مادر، دایی و پدربزرگ خانواده اجازه میدهند در مراسم خاکسپاری شرکت کنند. تمام این قضایا از رفتوآمد گروگانها به بیرون خانه خبر میدهد. با این حال، آنها هیچ راه نجاتی به بیرون پیدا نمیکنند.
آنطور که اعضای این خانواده گفتهاند، گروگانگیرها برای کنترل آنها از داروهای خوابآور و روانگردان استفاده میکردند. به طوری که همه آنها روزانه ۱۷ ساعت خواب بودند. هرچند زمان فوت مادربزرگ اعلام نشده است، به نظر میرسد در بازه زمانی شروع گروگانگیری تا فوت او، آثار مصرف این دوز از دارو خود را نشان داده باشد. اینکه پزشک معالج و پزشکی قانونی به این مسئله پی نبرده و وضعیت متوفی را پیگیری نکرده، هم عجیب است و معلوم نیست در گواهی دفن، علت فوت چه چیزی ذکر شده است.
تمام این موارد آشکار میکند که هنوز همه حقایق و پشتپرده گروگانگیری ۲۹ ماهه در رشت بازگو نشده است. اما آنچه برای اذهان عمومی سوال ایجاد میکند، این است که دستگاههای قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی چگونه موفق نشدند این گروگانگیری خوفناک را کشف کنند، آنهم در شرایطی که مدام مدعی «برقراری امنیت» در ایران میشوند.