من یمن را با فیلم «سلیمان و ملکه سبا» شناختم. جلو سینما مولن روژ جاده قدیم شمیران جای سوزن انداختن نبود. یول براینر سلیمان بود و جینا لولوبریجیدا ملکه سبا. فیلم را سه بار دیدم.
این حکایت پر از عشق در هفتهشت سالگی برای من معنایی دیگر داشت. بعدها قصه سلیمان نبی را خواندم که لشکر جن و ملائک در رکابش بودند.
به نوجوانی که رسیدم، یمن از دو دیدگاه نظرگاه نسل من بود. یکی مبارزات یمن جنوبی به رهبری قحطان الشعبی برای استقلال علیه انگلستان و دیگری سرنگونی امام یمن به دست سرهنگ عبدالله سلال که به جنگ داخلی هفت ساله و اعزام ۷۰ هزار نظامی مصری در زمان جمال عبدالناصر به یمن منجر شد.
با حمایت عربستان سعودی و اردن از امام بدر زیدی، شکست مصر در جنگ شش روزه و امضای موافقتنامه فیصل/ ناصر بر جنگهای یمن نقطه پایان گذاشته شد، اما این کشور روی آرامش ندید و کودتاهای پیاپی حتی مجال ندادند که سرهنگ ابراهیم محمد حمدی، نظامی ملی و میهندوست، چندان دوام بیاورد.
ریشههای ایدئولوژیک جنبش حوثی در پیروی از فرقه زیدی است، شاخهای از اسلام شیعی که از نظر فقهی نزدیکترین به اسلام سنی است. از نظر تاریخی، فرقه زیدی با قیام علیه بیعدالتی شناخته میشوند و در ادبیات دینی شیعی، بهعنوان امتداد قیام حسینی توصیف میشود.
«جوانان مومن»
مراحل اولیه این پدیده اوایل دهه ۱۹۹۰ با شکلگیری اولین جنبش به نام «جوانان مومن» آغاز شد. این نهضت ابتدا خصلت فکری داشت و بر تحقیق و تدریس در چارچوب مکتب زیدی متمرکز بود. پس از افزایش فعالیت مردان جوانی که به صفوف آن پیوستند و در نماز جمعه در مساجد شعار «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل» سر میدادند، این جنبش بیشتر موردتوجه قرار گرفت. با این همه مقامهای دولتی با ملایمت با آنها برخورد میکردند.
امام بدرالدین حوثی، اولین رهبر جنبش، به شیوه امامان یمن و عمان دستار کج میگذاشت. ای کاش امام و سلطانی به معنای واقعی بود تا کشورش مثل عمان به این درجه از استقرار و توسعه میرسید.. او در سفری به قم بعد از به قدرت رسیدن سید روحالله مصطفوی خمینی و دیدار با او و تنی از مراجع قم، مذهب زیدی را واگذاشت و اثنیعشری شد.
پس از او فرزند بزرگش، حسین بدرالدین الحوثی، پرچمدار طایفه شد. او در اوایل فعالیت سیاسی خود با یک حزب سیاسی کوچک موسوم به «حق» در انتخابات سال ۱۹۹۳ دو کرسی در پارلمان یمن به دست آورد که یکی از آنها را خود در اختیار داشت.
پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حوادث بعدی مانند حمله به عراق، حسین الحوثی رویکرد فکری جدیدی را دنبال کرد. او «دکترین احیاگر» را با «ضدامپریالیسم» متاثر از اندیشههای کلی انقلاب اسلامی در ایران ترکیب و ملغمهای به اسم «جوانان مومن انقلابی» ایجاد کرد که بعدها برادر کهترش، عبدالملک، آن را «انصارالله» نام داد.
دامنه فعالیت جنبش «جوانان مومن» که ابتدا به دفاع از حقوق مردم منطقه صعده محدود میشد، به ارائه خدمات اجتماعی و آموزشی گسترش پیدا کرد و وجهه سیاسی روشنتر و موثرتری یافت. مخالفت با حکومت علی عبدالله صالح، رئیسجمهوری مقتول یمن، نخستین تجلی این تحول بود.
حسین الحوثی نیز مثل پدر به ایران رفت و دست ولی فقیه را بوسید و از چهارامامی به ۱۲امامی ارتقا پیدا کرد. پس از آن، دهها جوان زیدی یمنی عازم قم شدند و در کنار آموزشهای عقیدتی، آموزشهای رزمی نیز دیدند. حسین به یمن بازگشت و در صعده برای مقابله با دولت جنبشی به راه انداخت.
این جنبش در سال ۲۰۰۴ در بحبوحه درگیری با نیروهای دولتی به یک سازمان مسلح تبدیل شد؛ همان سالی که حسین الحوثی کشته شد و برادر کوچکترش، عبدالملک، جانشین او و رهبر شد.
اگرچه زیدیها در طول تاریخ تا سرنگونی امامت در شمال یمن در سال ۱۹۶۲ بر یمن حکومت می کردند، دژ حوثیها در صعده، به دور از کنترل دولت مرکزی، در غفلت تمام و در عزلت جز تکیه بر خویش چارهای نیافت و صعده در حاشیه ماند و مردم منطقه مجبور شدند برای اداره خود به منابعشان تکیه کنند و هر زیرساختی را که میتوانند، خودشان بسازند.
دلیل دیگر ظهور پدیده حوثی در یمن ارتباط مستقیم آن با گسترش گروههای تندرو و داعشی و نفوذ روزافزون آنها در یمن و حتی رسیدن به پایگاههای حوثیها است. تا دهه ۱۹۸۰، کوههای صعده کاملا زیدی بودند و طبقهای از «سیدها» آن را کنترل میکردند که ۵ درصد جمعیت را تشکیل میدادند.
مدتی بعد، حوثیها وارد جنگ مسلحانه با دولت صالح شدند. شش جنگی که بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ در مناطق تحت کنترل حوثیها در شمال یمن رخ داد، زخمهای عمیقی به جا گذاشت. آمار واقعی تلفات جنگ در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ که دولت به دلیل خاموشی رسانهها «عملیات زمین سوخته» نامید، ناشناخته است، اما دهها هزار نفر را آواره کرد و باعث یک بحران انسانی بزرگ شد.
حوثیها در سال ۲۰۱۱ به طور گسترده در تظاهرات علیه حکومت صالح شرکت کردند و از بازیگران اصلی جلسات گفتگوی ملی بودند. سقوط رژیم صالح در سال ۲۰۱۲ فرصتی ارزشمند برای حوثیها بود تا موقعیت و نفوذشان را در یمن تقویت کنند، بهویژه پس از آنکه برخی حامیان دشمن سرسخت آنان، صالح، به حمایت نظامی از آنها روی آوردند.
در سال ۲۰۱۴، حوثیها به سمت صنعا پایتخت رفتند و پس از شکست دادن نیروهای ژنرال علی محسن الاحمر و نیروهای علی عبدالله صالح، نهادها و ادارات دولتی را به کنترل درآوردند. اوایل سال ۲۰۱۵، آنها کاخ ریاستجمهوری را محاصره کردند و رئیسجمهوری عبد ربه هادی منصور (جانشین صالح ) و اعضای دولت را در بازداشت خانگی قرار دادند. یک ماه بعد، هادی موفق شد از حبس خانگی فرار کند و به جنوب یمن برسد و بعدا به عربستان سعودی برود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حوثیها و دشمن دیروز، علی عبدالله صالح، در تلاش برای گسترش کنترل خود بر تمام یمن متحد شدند، اما عربستان سعودی که ایران را به حمایت از حوثیها متهم میکرد، بهشدت نگران این ائتلاف و تلاشهای آن برای کنترل یمن بود. اتحاد حوثیها و صالح چندان نپایید زیرا دل جمهوری اسلامی هیچگاه با علی عبدالله صالح صاف نشد و صالح دسامبر ۲۰۱۷ هنگام تلاش برای فرار از صنعا، به دست حوثیها کشته شد.
تمام آن رشتههایی که در دوران خاتمی و رفسنجانی برای بهبود روابط با عربستان سعودی و اعتماد سازی بافته شده بود، پنبه شد. مداخله رژیم در یمن و زیر پا گذاشتن سیادت و امنیت سعودی و حمله موشکی به تاسیسات نفتی و صنعتی این کشور موضوعی نبود که برای ریاض قابل تحمل باشد. سعودیها با ایران همهگونه همکاری میکردند، تا جایی که پیمان امنیتی با هم امضا کرده بودند، همه این رشتهها از هم گسست.
باید گفت چهارسال حکومت احمدینژاد و برنامههایی که داشت، این روابط را بههم ریخت و جمهوری اسلامی مدعی بود که سعودیها از طریق وسایل ارتباطی از جمله تلویزیون العربیه در رویدادهای سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) جانب جنبش سبز و اصلاحطلبان را گرفتند. به هرحال میتوان گفت که سعودیها کاملا به جمهوری اسلامی بدبیناند.
جمهوری اسلامی بدون اینکه هیچ نوع مشروعیتی از این نظر داشته باشد یا مردمانی به او وکالت داده باشند، در جایی که شیعه چهارامامی بودند، وسط پرید و خود را خیلی نگران نشان داد، در حالی که کشتار ۱۰۰ هزار مسلمان در چچن یا کشتار هزاران مسلمان در چین از نظر اینها اهمیتی ندارد. حتی در جمهوری آذربایجان، کشتار آذربایجانیهای شیعه در قرهباغ از نظر آنها اصلا اهمیت ندارد. این نشان میدهد که نگاه جمهوری اسلامی نگاهی سیاسی است و نه نگاهی دینی و مذهبی و باعث میشود کشورهای منطقه به ایالات متحده و غربیها فشار بیاورند که جمهوری اسلامی دنبال براندازی نظام ما است، دنبال برنامه دیگری است و شما تا جایی که میتوانید جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهید و کوتاهی نکنید.
حوثیها قرنها روابط حسنه بین سنیها و زیدیها را به هم ریختند و این نه از سر باور بلکه به فرمان سیدعلی ولی فقیه بود. آنچه رشته مودت بین ایران و عربستان سعودی را از هم گسست نیز فقط اعدام شیخ نمر نبود، بلکه هفت سال جنگ نیابتی حوثیها با عربستان سعودی زمینهساز بحران در روابط دو کشور شد که هنوز هم علیرغم مصالحه با پادرمیانی پکن بین تهران و ریاض، ادامه دارد.
مقامهای سعودی ۹ آوریل ۲۰۲۳ در صنعا، پایتخت تحت کنترل حوثیها، با حضور میانجیهایی از عمان، با حوثیها دیدار کردند. این مذاکرات عربستان سعودی و حوثیها که برای اولین بار علنی برگزار میشد، این پرسش را مطرح کرد که آیا آنها پس از هشت سال درگیری به جنگ یمن پایان خواهند داد یا خیر.
اما ورود حوثی ها به جنگ حماس و اسرائیل به دستور ولی فقیه و «نایب مهدی غایب» صحنه را به کلی به هم ریخت. حالا حوثیها به فرمان ارباب فقیه، به جنگ سعودی نرفتهاند، اما امروز آنها با دنیا طرفاند و با غرب و جهان آزاد درگیر شدهاند. موشکاندازی به اسرائیل یا نفتکش هلندی و کشتی تجاری پانامایی عبدالملک حوثی را از یک متمرد یمنی به دشمنی برای صلح و امنیت منطقه تبدیل کرده است که مثل حسن نصرالله و یحیی سنوار، هزینهاش را خواهد داد. شاید بدینگونه مردم یمن هم از آشوب ۷۰ ساله نجات یابند. سعودیها طرح جامعی برای بازسازی یمن در دست دارند.