مدتها قبل پیش بینی کردم برگزیتی مبتنی بر تئوری «شرودینگر» خواهیم داشت. (توضیح: اروین شرودینگر – ۱۹۶۱ – ۱۸۸۷ ، فیزیکدان اتریشی کارشناس فیزیک کوانتوم. بیشتر برای تئوری گربه مرده و زندهاش معروف است. او میگفت اگر گربهای را همراه با یک عنصر کشنده مثل رادیواکتیو در یک جعبه گذاشته و درش را ببندید، تا زمانی که در جعبه بسته است، نمیدانید گربه زنده است یا نه. در نتیجه در طول این مدت، گربه هم زنده است و هم مرده). بر اساس این تئوری، «با دادن اختیار انتخاب شهروندی به اتباع بریتانیا، این کشورهم از اتحادیه اروپا خارج، هم در آن ابقا میشود».
شاید باید توضیح میدادم که مقصودم از طرح این پیشبینی تنها یک مزاح بود، زیرا اکنون به نظر میرسد این نظریه از طرف صادق خان، شهردار لندن، که روز سه شنبه برای مذاکره به بروکسل رفته، به عنوان یک پیشنهاد جدی تلقی شده است. هدف او در این مذاکرات، طرح احتمال «شهروندی وابسته» برای بریتانیاییهایی است که میخواهند حقوق خود را در چارچوب قوانین اتحادیه اروپا حفظ کنند.
آقای خان با میشل بارنیه، صدر هیئت مذاکراتی اتحادیه اروپا و گی فرهوفشتات، نماینده پارلمان اروپا در امور برگزیت، ملاقات خواهد کرد که از نخستین طراحان این نظریه بوده است. باید اضافه کنم که این به معنی خروج و ابقای همزمان بریتانیا از اتحادیه اروپا نیست بلکه فقط به نظر «شهروندی وابسته» برای افراد محدود میشود.
البته جذابیت این طرح به ویژه برای شهردار طرفدار ابقای بریتانیا در اتحادیه اروپا، که خواهان انتخاب مجدد است، روشن است. «شهروندی وابسته» نوع کم سر و صداتر رنگ کردن صورتتان با رنگ آبی و ستارههای زرد (اشاره به پرچم اتحادیه اروپا)، فریاد کشیدن بر سر ساعت بیگ بن (نماد لحظات خروج از اتحادیه در ساعت ۱۱ شب ۳۱ ژانویه) و زدن علامت «مرا سرزنش نکنید. من به ابقای بریتانیا در اتحادیه رای دادم» به سینه است. ساکنان جوانتر لندن به ویژه از آن استقبال بسیاری خواهند کرد.
خان گفت: «نخست وزیر میگوید هدفش یکپارچه کردن کشور و حرکت به سوی جلوست. من راه بهتری جز این برای آشتی میان رایدهندگانی که خواهان خروج بودند و میلیونها بریتانیایی و ساکنان لندن نمیبینم که همچنان خود را اروپایی دیده و میخواهند در آن ابقا شوند.»
این یاوهسرایی است. آشتی میان اختلافات؟ با ایجاد شکاف میان شهروندانی که برگزیت را پذیرفته و کسانی که آن را چنان رد میکنند که حاضرند شهروندی یک نهاد «خارجی» را بپذیرند؟
اما سئوال اصلی این است که آیا این طرح عملی است؟ اگر تنها جنبه نمادین نداشته و به برچسب «من اتحادیه اروپا را دوست دارم» تبدیل نشود، به معنی آن خواهد بود که شهروندان غیرعضو اتحادیه اروپا میتوانند از برخی مسئولیتها و حقوق شهروندان اروپا بهرهمند شوند. برای مثال، صادق خان پیشنهاد میکند «شهروند وابسته» بتواند در مقابل پرداخت وجه کارگر و کارمند اروپایی استخدام کند.
این صورت عملی به خود نخواهد گرفت. به گفته روری استوارت، نامزد مستقل حزب محافظهکار برای شهرداری لندن، «این فقط یک لفاظی است – این سیاست کارگر نخواهد بود.»
این طرح به معنی تدوین یک معاهده دیگر برای اتحادیه اروپاست که از طرف کلیه اعضای ۲۷ گانه اتحادیه تصویب شود، که قانون اساسی برخی از آنها مستلزم برگزاری یک همهپرسی درباره آن است. نه آقای خان و نه آقای فرهوفشتات توضیح ندادهاند که چرا اتحادیه اروپا باید برای راحتی و رضایت تعدادی شهروند کشوری که آنها «کشور سوم» میخوانند، چنین مرارتی را بر خود هموار کند.
این که در بلند مدت بریتانیا ترغیب شود بار دیگر به اتحادیه اروپا بپیوندد، معنی میدهد، جز آنکه چنین حرکتی شکاف میان مردم بریتانیا را عمیق تر خواهد کرد. راه مدبرانهتر برای ادغام مجدد بریتانیا و اتحادیه اروپا مذاکره برای توافق بر موقعیتی شبیه به رابطه نروژ با اتحادیه برای کل کشور است که به معنای آزادی تردد تمام شهروندان بازار مشترک اروپا در بریتانیاست.
میشل بارنیه، فرانتس تیمرمن، معاون کمیسیون اروپا، و دیوید ساسولی، رئیس پارلمان اروپا، باید با رعایت ادب به آقای خان بگویند طبق سنت، در کارزارهای انتخاباتی، آن هم در کشوری که دیگر عضو اتحادیه اروپا نیست، شرکت نمیکنند.