انتخابات در جوامع دمکراتیک و باز، آزمایشگاهی برای تشخیص روندها و فرایندهای اجتماعی است؛ چون در دوران انتخابات همه نهادهای اجتماعی، از جمله رسانهها، تشکلهای صنفی (مثل اتحادیهها) و نهادهای مدنی و صاحبان کسب و کار، فعال میشوند و دیدگاهها و سیاستهای مورد نظر خود را به صراحت بیان میکنند و برای بسط آنها، نیرو صرف میکنند. در این دوره شهروندان نیز رضایت و عدم رضایت خود را از سیاستهای موجود و تصمیمات سیاستمداران، با رای خود اعلام میکنند. از این جهت، انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۲۰ میدان مناسبی برای کسانی است که میخواهند جامعه امریکا و تحولات آن را مطالعه کنند.
در این نوشته به برخی دروسی که میتوان تا کنون از انتخابات مقدماتی حزب دمکرات برای ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۰ در این حوزه گرفت، اشاره میکنم. همه نکات زیر، ادعاهای نادرستی را که برای چند دهه توسط اسلامگرایان و چپها در مورد جامعه ایالات متحده به دنیا گفته شده است، نقض میکنند.
پول در جوامع آزاد لزوما قدرت نمیآورد
چپها و اسلامگرایان همیشه انتخابات در ایالات متحده را مورد پرسش قرار دادهاند؛ به دلیل ان که ثروتمندان میتوانند از پول خود در انتخابات خرج کنند و با تبلیغات گسترده، رای مردم را به خود و برنامههاشان جلب کنند. این دیدگاه بارها و بارها نقض شده است (راس پرو، مگ ویتمن)، اما برای مخالفان نظام سرمایهداری و دمکراسی امریکایی، کفایت نکرده است. انتخابات مقدماتی ۲۰۲۰ تا کنون نشان داده است که میلیاردرهایی مثل تام استِیر و مایکل بلومبرگ، علیرغم هزینه کردن صدها میلیون دلار (اولی ۲۵۰ و دومی حدود ۶۲۰ میلیون دلار) نتوانستند رای چندانی جمع کنند. بایدن، در بسیاری از ایالاتی که در انتخابات مقدماتی سوم مارس پیروز شد، کمتر از ده هزار دلار خرج کرده بود. در انتخابات جوامع آزاد، عناصری مثل پیام، سازمان، ارتباط با نهادهای مدنی، ظاهر شدن موفق در مناظرهها، روابط درون حزبی و سابقه حزبی، و حمایتهای دیگر سیاستمداران اهمیت بیشتری از عنصر پول دارد. در سال ۲۰۱۶ نیز هیلاری کلینتون دو برابر ترامپ هزینه کرد، اما ترامپ پیروز شد.
جامعه امریکا میانه خوشی با سوسیالیسم ندارد
نتایج انتخابات مقدماتی دمکراتها در ۳ و ۱۰ مارس نشان داد که علیرغم قدرت جناح سوسیالیست، جناح کاپیتالیست این حزب به مراتب قدرتمندتر از جناح سوسیالیست است. کارزار برنی سندرز انتظار داشت که جوانان وی را در راس فهرست نامزدهای انتخاباتی دمکراتها قرار دهند، اما چنان اتفاقی نیفتاد و مشارکت جوانان (۱۸ تا ۲۹ سال) مثل همیشه در ایالات متحده پایین بود (کمتر از ۱۵ درصد در اکثر ایالات). برنی سندرز در سال ۲۰۲۰ شرایط بسیار بدتری را نسبت به سال ۲۰۱۶ تجربه میکند. به عنوان مثال، رای وی در انتخابات مقدماتی ایالت مینهسوتا در ۲۰۱۶ حدود ۶۲ درصد و در ۲۰۲۰ حدود ۳۰ درصد بود. او نه تنها نتوانسته است ائتلاف چپ را گسترش دهد، بلکه شمار طرفداران وی نسبت به سال ۲۰۱۶ کاهش یافته است. به نظر میآید که انقلاب سرخ «برنی سندرز و برادران» (برنی بروز) از نفس افتاده است.
آفریقایی تبارها بیشتر طرفدار نظام سرمایهداریاند
رای بالای ۶۰ درصدی آفریقایی تبارها در کارولینای جنوبی و رای ده درصد بالاتر آنها در نوادا به بایدن نسبت به سندرز، نشان داد که اقلیت ۱۲ درصدی آفریقایی تبار در امریکا به همان اندازه به دنبال رویای امریکایی (ثروتمند شدن و استفاده از فرصتهای این جامعه) است که بقیه جمعیت، و اکثریت آنها نیز شعارهای سوسیالیسم را نخریدهاند. سنت چپ ممکن است در میان بخشی از «لاتینو»تبارهای مهاجر از آمریکای جنوبی و مرکزی قدرتمند باشد، اما در میان اکثر آفریقایی تبارها چنین نیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برچسبهایی ناچسب علیه جامعه امریکا
حزبی که بیشترین ادعا را در مورد هویتگرایی و تنوعگرایی و عدالتگرایی دارد (حزب دمکرات)، در نهایت به دو نامزد اروپاییتبار و مرد رسید (سندرز و بایدن). همه نامزدهای زن، آفریقاییتبار، آسیاییتبار، و «لاتینو» در میدانی منصفانه و آزاد، نتوانستند رای دمکراتها را به خود جذب کنند. آنها این افراد را برای نامزدی ریاست جمهوری خود برنگزیدند؛ نه به خاطر هویت جنسی یا قومی یا نژادی آنها، بلکه به خاطر آن که این افراد در جمعآوری منابع، شکل دادن به سازمان، ارائه پیام و ارتباط گیری با رایدهندگان حزب خود موفق نبودند، و دمکراتها احساس میکردند که آنها نمیتوانند بر ترامپ پیروز شوند. جامعه امریکا به طور کلی با رای دادن به اوباما و هیلاری (رای بیشتر از ترامپ) نشان داده است که ازاین هویتها فراتر رفته است و به معیارهایی مثل چشمانداز، کارآمدی، سیاستها و برنامهها رای میدهد. جو بایدن توانست بیش از الیزابت وارن رای زنان در مناطق حاشیه شهری را به دست آورد. برچسب زنستیزی را به دشواری میتوان بر زنان عضو حزب دمکرات اطلاق کرد.
البته برخی از نامزدها بعد از شکست، فورا برای سرزنش به سراغ رایدهنگان (حتی هم حزبیهای خود) و سه برچسب طلایی (زنستیز، نژادپرست یا دیگرهراس) همیشگی میروند و در آینه به خود و عملکرد خود، نگاهی نمیاندازند. ایمی کلوبچار و الیزابت وارن شکست خوردند، چون سازماندهی و جمعآوری منابع و ارتباط آنها با رایدهندگان به اندازه سندرز و بایدن موفق نبود، و نه به این دلیل که دمکراتها زنستیز هستند. دمکراتهایی که چهار سال پیش به هیلاری رای دادند، نمیتوانند در مورد وی زنستیز نباشند و در برابر دیگران زنستیز. همین دمکراتها در سال ۲۰۱۸ به دهها زن برای نمایندگی کنگره و فرمانداری ایالات رای دادند.
رسانههای بخش خصوصی صرفا در خدمت منافع صاحبان شرکتها نیستند
رسانههای عمومی در امریکا اکثرا در اختیار بخش خصوصی هستند، اما در دوران ترامپ کاملا با سیاستها و تبلیغات حزب دمکرات همراهی دارند که یک جناح قدرتمند آن سوسیالیست است و علیه نظام سرمایهداری و شرکتهای بزرگ (از جمله صاحبان رسانههای خصوصی.) سندرز تا سال ۲۰۱۶ بیشترین حمله را به رسانهها در امریکا به خاطر تعلق به بخش خصوصی داشت، و از زمانی که هر روز تریبون این رسانهها در اختیار وی و همراهان نزدیکش قرار گرفت، این حملات را متوقف کرد (او بعد از شکست در سوم مارس در برابر بایدن، دوباره به رسانهها حمله میکند.) بقیه چپها نیز به دلیل حضور بیسابقه در رسانهها، دیگر رسانههای امریکا را ابزار تبلیغ برای سرمایهداران و پیشبرد منافع آنها معرفی نمیکنند. در واقع رسانهها نیستند که تغییر کردهاند، بلکه این چپها هستند که متوجه تمایل اکثر کارکنان رسانهها به چپ شدهاند.
طبقه حاکم ممتازی در ایالات متحده وجود ندارد
اگر انتخابات در ایالات متحده را در سه سطح فدرال، ایالتی و محلی دنبال کنیم (که نویسنده دو دهه چنین کرده است)، این امکان برای هر کسی وجود دارد که برای کسب کرسیهای انتخابی (در سه قوه) تلاش کند و آنها را به دست آورد. انتخابات در ایالات متحده مثل انتخاباتهای مهندسی شده قابل پیشبینی نیست و مردم گاه تا آخرین لحظات نظراتشان را تغییر میدهند که همین امر، علت نادرست از آب درآمدن بسیاری از نظر سنجیهاست. در انتخابات مقدماتی حزب دمکرات، تا یک هفته قبل از سوم مارس، نظرسنجیها و تحلیلگران، کارزار بایدن را مرده اعلام میکردند. اما پیروزی بایدن در کارولینای جنوبی بسیاری را قانع کرد که بایدن شانس بیشتری برای شکست ترامپ در مقایسه با سندرز دارد. انتخابات مقدماتی، غیر از نامزدهای ریاست جمهوری، اعضای کنگره و مقامات محلی را نیز شامل میشود. در رقابتهای مقدماتی طیف گستردهای از افراد عادی مشاهده میشوند. دمکراسی، حکومت افراد متوسط بر افراد متوسط است.
در هر سه سطح فدرال، ایالتی و محلی، آنقدر افراد متفاوت از نظر قومی، مذهبی، جنسیتی، جنسی، حرفهای، ایدئولوژیک و سنی وجود دارد که به هیچ وجه نمیتوان مانعی قانونی برای حضور در رقابتها، یا گروه ممتازی را تصور کرد. این جمعیت صدها هزار نفری منتخب (از رئیس جمهوری تا رئیس پلیس، و از عضو شورای شهر تا دادستان محلی)، نیز سیال است.