بیماریهای واگیر و همهگیر، بخشی ازواقعیت جامعه بشری بودهاند و هستند. تنها در بیست سال قرن بیست و یکم که یک چشم بر هم زدن در تاریخ بشر است، با سارز (۲۰۰۳)، مرس (۲۰۱۲)، اچ ۱ ان ۱ (۲۰۰۹)، و ایبولا (۲۰۱۴) مواجه بودهایم که جان دهها هزار تن را، حتی با فرض امکانات پزشکی امروز، گرفتهاند. تفاوت جوامع و دولتها، در مواجهه با این بیماریهاست؛ حتی اگر نخواهند واقعیات را لاپوشانی و از مسئولیت فرار کنند.
در یک مقیاس کلیتر، با دو نوع واکنش با بیماریهای واگیر و همهگیر مواجه بودهایم: واکنش تودهوار که میکوشد با روشهایی دهها میلیون تن را در فرایند درگیر کند و نسخه التیامبخش اما کمخاصیتی برای تسلای عموم فراهم کند و نشان دهد که دارد کاری انجام میدهد، و واکنش تخصصی- جامعهمحور که بر اساس دانش و علم و تجربه مدام، روزآمد شده و جامعه را در یک تقسیم کار تخصصی درگیر میسازد. این دو رهیافت، دقیقا از دو نوع نگاه متفاوت به جامعه بر میخیزند: نگاهی که جامعه را به صورت مجموعهای از ذرات اتمی بیهویت و بدون قدرت میبیند که در هم میلولند و باید آنها را گلهوار هدایت کرد و با فضاسازی به جهاتی خاص راند، و نگاهی که جامعه را متشکل از افرادی با هویت فردی و داری حقوق خاص میبیند که مشکلاتش با همراهی و اقناع قابل حل است، و این همراهی و اقناع تنها بر اساس دانش و تجربه مشترک محقق میشود. این دو رهیافت را در مواجهه با ویروس همهگیر کرونا، بیشتر توضیح میدهم.
واکنش تودهوار
مقامات جمهوری اسلامی ایران میگویند که وزارت بهداشت، بیش از ۶۱ میلیون نفر را در برابر ویروس کرونا غربالگری کرده است. مشخص است که این ۶۱ میلیون نفر در این دوره کوتاه مورد آزمایش پزشکی واقع نشدهاند، چون نه تنها ایران، بلکه هیچ کشوری چنین امکاناتی را در اختیار ندارد. این بیماری تنها برای چهار ماه شناخته شده بوده است و در باب تشخیص، درمان و واکسینهسازی، جامعه بشری هنوز در مراحل اولیه است. در جوامع پیشرفته صنعتی، بعد از دو ماه، تعداد آزمایشهای انجام شده به حدود چند میلیون رسیده است (یک میلیون در ایالات متحده تا ۳۰ مارس ۲۰۲۰ که در هفتههای آینده به چهارتا پنج میلیون خواهد رسید.) پیشرفتهای عظیمی در جریان است، به طوری که زمان دریافت نتیجه آزمایش، از چند روز به چند دقیقه رسیده است.
رقم ۶۱ میلیونی، یک رقم بیارزش است، چون حتی تب افراد را بادقت در چنین مقیاسی نمیتوان در یکی دو هفته گرفت یا از آنها پرسشنامه تهیه کرد. ایران دارای این تعداد از نیروهای بهداشتی آموزشدیده نیست تا بیش از ۶۱ میلیون نفر را حتی از غربال یک پرسشنامه ساده بگذراند. گرفتن درجه حرارت افراد در خیابان توسط سربازان وظیفه یا بسیجیان، غربالگری نیست، چون تب میتواند نشانه دهها بیماری باشد.
در گزارش غربالگری آمده است که «پس از مشخص شدن افراد واجد پیگیری، درباره آنها پیگیری عادی یا فوری انجام میشود که در پیگیری فوری نیروهای درمانی در کمتر از ۲۴ ساعت سراغ فرد مبتلا میروند.» بلافاصله گفته شده است که «بر اساس طرح غربالگری بیش از دو میلیون نفر واجد پیگیری هستند.» هیچ نظام بهداشتی و پزشکی موجود در دنیا از جمله ایران، چنین توانی ندارد تا دو میلیون نفر را همزمان تحت پیگیری به خاطر یک بیماری خاص قرار دهد. همان طور که این ارقام کیلویی هستند، مواجهه با آنها نیز کیلویی خواهد بود.
وجه دیگر واکنش تودهوار به همه گیری کرونا، سپردن مقابله با ویروس به پاسداران و بسیجیان است؛ یعنی کسانی که هیچ اطلاع و آموزشی در این زمینه ندارند و حضور آنها در بیمارستانها و خانههای سالمندان و خیابانها صرفا جنبه نمایشی دارد تا ایرانیان احساس کنند بسیج و سپاه «خاصیتی» دارد. پاسداران و بسیجیانی که ماموریت اصلی آنها مزاحمت خیابانی و اسلحهکشی و تروریسم بوده است، یکباره به «پرسشگران» موثر طرحهای بهداشتی غربالگری یا ضدعفونی کنندگان خیابانها و مراکز تبدیل میشوند. در موضوعی از موضوعات کشور نیست که بسیجیان و سپاهیان روال امور را در دست نگیرند؛ از مقابله با سیل و خانهسازی برای زلزلهزدگان و شیوع ویروس کرونا، تا خاموشسازی اعتراض به بالا رفتن قیمت بنزین و توزیع جهیزیه.
جالب است که این اقدامات نمایشی و فلهای در عین فقدان اقدامات زیر انجام میگیرد: پیگیری فاصلهگیری اجتماعی، برپا کردن مراکز آزمایش در حال رانندگی، تامین وسایل پیشگیری بالاخص برای کادر پزشکی و نیز تامین تاسیسات بیمارستانی (دستگاه کمک به تنفس) در برابر بحران کرونا. همه راه حلهای دولت اسلامی ایران با رهیافت تودهوار تنظیم و اجرا میشود و نه اقداماتی که در عمل موجب کاهش بحران میشود.
واکنش تخصصی و جامعهمحمور
اگر پس از کشف بیماری واگیر و نشانههای ابتدایی همهگیری، مقابله با آن به دست متخصصان و کارشناسان و مدیران منتخب مردم و نهادهای مدنی واگذار شود، در پنج مسیر با همهگیری برخورد میشود:
۱. قرنطینه منطقهای که بیشترین آلودگی را دارد (ووهان، البته نه به روش دولت کمونیستی) یا قرنطینه کل کشور (ایتالیا)، کاری که در قم انجام نشد. این کار البته با دادن اطلاعات و اقناع جامعه و پاسخ به افکار عمومی و توصیههای متخصصان و درگیر کردن جامعه انجام میشود، و نه با دستور و اعلام حکومت نظامی.
۲. دعوت عمومی از مردم مناطق همجوار برای ماندن در خانه در عین تعطیل کردن همه فعالیتها غیر از کارهای ضروری، و پرهیز از گردهماییهای عمومی (مدل سنت لوئیس در برابر مدل فیلادلفیا در دوران همهگیری آنفلونزای اسپانیایی ۱۹۱۸) در کنار بستن مرزهای هوایی و زمینی برای پیش گیری از شیوع به دیگر جوامع. در ایران هم مرزها را دولت ایران نبست، بلکه همسایگان مرزهای خود را به روی ایران بستند. دولت دو ماه در اعمال سیاست خانهنشینی تاخیر داشت.
۳. آزمایش همه افرادی که دارای علایم و نشانههای بیماری هستند تا حد ممکن (مدل کره جنوبی و ایالات متحده) و تسهیل دسترسی همگانی سریع به آزمایش و نتیجه آن و به طور موازی منزوی ساختن بیماران. این کار هنوز در ایران شروع نشده است.
۴. افزایش ظرفیت پذیرش درمانگاهی و بیمارستانی (تخت، کادر پزشکی و تجهیزات مثل آی سی یو) و همکاری میان بیمارستانها در توزیع بیماران با کسب تجهیزات و دعوت نیروهای بازنشسته و ذخیره کادر پزشکی. چنین اقداماتی در ایران به چشم نمی خورد.
۵. تلاش برای یافتن دارو و واکسن (از ایالات متحده تا بریتانیا و استرالیا) و بالابردن ظرفیت تولید دستگاهها و تجهیزات پزشکی مورد نیاز. انتظار این اقدامات آخر را اصولا در ایران نمیتوان داشت، چون بخش خصوصی وجود خارجی ندارد و کسانی که در امور دارویی مشغول هستند، واردکننده و دلالند که از رانتهای دولتی برخوردار میشوند (مثل دختر نعمتزاده)، و بخش دولتی نیز منابع را صرف اسلامیسازی و تربیت طلبه و روحانی برای سراسر دنیا میکند و نه تحقیقات پزشکی و دارویی. در عین حال، تبلیغات تهی مربوط به تولید دارو یا ساخت «کیت» آزمایش افراد، ادامه داشته است.
کسانی که این کارها را انجام میدهند، کارشناسان بهداشت، پزشکان و پرستاران و نیروهای داوطلب هستند و مقامات منتخب مردم این عملیات را هدایت میکنند و تدارک میبینند، نه سپاهیان و بسیجیان و روحانیت. نیروهای پلیس و نظامی صرفا در برقراری نظم و پشتیبانی عمل میکنند و رشته کارهای را در دست ندارند. در ایران، هر پنج مرحلهای که باید به نحوی روی هم افتاده دنبال شوند، از ابتدا غایب بوده است و به نحو پراکنده و گاه و بیگاه و بدون هماهنگی اجرا شدهاند و نظامیان و روحانیون در تصمیم گیریها نقش محوری داشتهاند.