از برخی اتفاقات و خبرها نباید به سادگی گذشت، بهخصوص زمانی که نزاع و اختلاف نظری تاریخی را در بطن و متن خود پنهان کرده باشد که سالهاست بخشی از جامعه ایران درگیر آنند.
این اتفاقات و خبرها سبب میشود تا آن نزاعها از عمق جامعه به سطح آیند و خود را در هیات و صورتی دیگر نشان دهند. از جمله این نزاعها، خوانندگی، یا به تعبیر دقیقتر، تکخوانی زنان است که چندی قبل به دلیل انتشار یک پست اینستاگرامی از سوی یک عضو نسبتا معروف شورای شهر تهران، بحث آن به حوزه عمومی کشیده شد و هفتم اردیبهشت ماه با صدور قرار منع تعقیب از سوی دادگاه، روزنهای را برای چنین حقی باز گشود.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
محمدجواد حقشناس، ریاست کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران، در یکی از شبهای قدر سال ۱۳۹۸ در پستی اینستاگرامی بازخوانی دعای ربنای استاد محمدرضا شجریان از سوی خانم لیلا تهرانچیان را منتشر کرد.انتشار این دعا سبب شد تا دادگاه ارشاد به او اتهام «تشویق مردم به فساد» بزند و او را به دادگاه احضار کند. آقای حقشناس، چنان که خود گفته است، ساعتها در دادگاه ارشاد مورد بازجویی قرار گرفت و در نهایت با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد تا در روز دادگاه و برای ادای توضیحات و دفاع از خود حضور یابد.
اکنون و بعد از نزدیک به یک سال از آن ماجرا، او بخشی از حکم نهایی دادگاه را منتشر کرده و اشاره کرده است که «برای اتهام مبنی بر تشویق مردم به فساد و فحشا در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۹۸ قرار منع تعقیب صادر شده است.»
شاید اگر آقای حقشناس اطلاعات بیشتری از حکم خود را منتشر میکرد و یا متن مباحث دادگاه در دسترس عموم قرار میگرفت، جامعه و افکار عمومی میتوانستند به داوری دقیقتری در این زمینه دست پیدا کنند و دریابند که قاضی بر اساس چه ادله و شواهدی حکم به تبرئه و قرار منع تعقیب آقای حقشناس داده است.
اما از همین رای کلی و برخی اطلاعات جانبی به همراه سابقهای از موضوع، میتوان به یک جمعبندی کلی رسید که حتی در فقه شیعه نیز درباره تکخوانی زنان رای و نظر واحدی وجود ندارد و وقتی کار به دادگاه و قانون میرسد، قاضی منبع و مرجعی ندارد که بتواند در این زمینه افراد را متهم به فساد کند؛ بهخصوص اگر کار و اثر موسیقایی یا خوانندگی زن، در ارتباط با مسایل و موضوعات مذهبی باشد.
سابقه موضوع
در سالهای میانی دهه هشتاد که سریال «مختارنامه» از شبکه اول سیما پخش میشد، در انتهای آن سریال و تیتراژ پایانی آن، نغمهای از موسیقی بوشهری قرار گرفته بود با تکخوانی خوانندهای بوشهری به نام لیلا خواجه که بر مرگ علی اصغر، کوچکترین فرزند امام سوم شیعیان در واقعه کربلا، مویه میکرد. در چند نوبت نخست از پخش آن سریال، برخی متعصبان محتسبمزاج، اعتراضاتی صورت دادند، اما در نهایت مشخص شد کار خلافی، حتی بر اساس منطق فقه شیعه، صورت نگرفته است و مدتی بعد، خانم سهیلا خواجه در یکی از شبکههای محلی بوشهر نیز به تکخوانی همین بخش پرداخت.
در مهرماه سال ۹۴، مجید درخشانی، آهنگساز شهیر ایرانی که چند مدتی برخی از ترانهها و تصانیفش را برای بانوان خواننده ساخته و در فضای مجازی انتشار داده بود، به دلیل شکایت درباره توزیع و انتشار صدای زنان در قالب گروه ماه، به دادگاه فراخوانده شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طرف شکایت کننده مجید درخشانی و گروه موسیقی بانوان ماه، پلیس امنیت ایران بود که از آنها به دلیل «تهیه و تدوین و انتشار فیلم تکخوانی زنان در راستای قبحشکنی این موضوع» شکایت کرده بود. شکایت وقتی در دادسرا اعلام وصول شد، قاضی پرونده آن را وارد ندانست و برای متشاکی و اعضای گروه ماه قرار منع تعقیب صادر کرد.
با توجه به این که عموم قوانین دادگاههای جمهوری اسلامی ایران ناشی از احکام اسلامی است (زیرا این قوانین با تایید فقهای شورای نگهبان صورت قانونی میگیرند)، تفسیر حکم یادشده این معنا را به ذهن متبادر میکند که تکخوانی زنان در نوع فاخر آن ایرادی ندارد و از این منظر، انتشار و توزیع آن نیز محل اشکال و ایراد نیست و میتوان این کار را تکرار کرد، چراکه کاری غیرقانونی، غیرعرفی و غیراخلاقی، انجام نگرفته است.
درباره حکم آقای درخشانی و نیز آقای حقشناس، همچنین میتوان این را اضافه کرد که این دو مورد، از معدود دفعاتی است که علیه یک موزیسین صاحبنام و همچنین یک چهره سیاسی- اجتماعی طرح دعوی میشود و کار در همان مرحله دادرسی، وارد تشخیص داده نمیشود. یعنی جرمی صورت نگرفته و این کار قبحشکنی هم نیست.
وقتی کاری انجام میشود که نخست از دید دادگاه و قوه قضائیه جرم تشخیص داده میشود و بعد از شکایت و دادرسی، مشخص میشود که آن فعالیت جرم نیست، نتیجه این رأی آن میشود که میتوان آن فعالیت را استمرار داد و هیچگونه قبح و قباحتی هم ندارد.
اینها مواردی بود که علنی شد و به احتمال قریب به یقین، هستند پروندههایی شبیه به این موضوع که طرفهای درگیر علاقهای به انعکاس رسانهای آن ندارند.
بانوان تکخوان و شکستن حصارهای حکومتخواسته
به رغم آن که این دو رای دادگاه میتواند ملاک عملی برای دستاندرکاران دولتی موسیقی باشد، اما فشار ناشی از متعصبان و البته نیروهای مذهبی و هسته سخت قدرت، سبب شده و میشود تا مسئولان دولتی جرات و جسارت چنین خطرپذیریهایی را به خود ندهند.اما فضای عمومی و اماکن غیررسمی و حتی نیمهرسمی به سمتی حرکت میکنند که بتوانند به مرور این حق را بستانند و به سمت رسمیت بخشیدن به آن حرکت کنند.
هم اکنون در آموزشگاههای رسمی موسیقی، خوانندگان تکخوان زن بهراحتی نزد مردان آموزش خوانندگی میبینند و مسئولان نتوانستهاند مانعی بر سر آن ایجاد کنند.
با گسترش شبکههای مجازی و انتشار وسیع و پرتعداد آثار تکخوانی زنان در انواع موسیقی، کار بر مخالفان سختتر هم شده است و در عمل، ممنوعیت خوانندگی زنان و معتقدان به آن به حاشیه رفتهاند.