درگذشت حسن توفیق در سن ۹۵ سالگی بیاختیار هر فردی را به یاد مهمترین نشریه تاریخ طنز ایران میاندازد؛ هفتهنامه توفیق که نام او با بیشترین توقیف یک رسانه چاپی در تاریخ ایران عصر تجدد همراه است.
حسن به همراه برادرانش در سالهای قبل از کودتای ۲۸ مرداد، تجربه کار در نشریه توفیق را نزد دایی خود (محمدعلی توفیق) به دست آورده بودند، اما کودتا عملا بسیاری از نشریات از جمله توفیق را هم دچار تعطیلی و توقف فعالیت کرد. حسن به همراه برادرانش حسین و عباس، از پای ننشستند و پس از چهار سال و هفت ماه تجربه ۱۲ سال دوره قبل از کودتا و همراهی با دایی خود را چراغ راهشان کردند تا دورهای تازه را در نشریات طنز ایران آغاز کنند.
حسن توفیق چنان که در کتاب «تاریخ توفیق» نوشته سید مسعود رضوی آمده است «از دوران محمدعلیخان توفیق، رسما به جمع طنزپردازان توفیق پیوست. از همان ابتدا قدرت مدیریت خود را نشان داد و پس از برکناری سردبیران چپگرا و متمایل به حزب توده، سردبیری توفیق را برعهده گرفت.» (تاریخ توفیق؛ سرگذشت طنز در مطبوعات ایران-ص ۲۸۵)
آن چه که از تجربه حسن توفیق یاد میشود، علاوه بر کاریکاتورهایش که زینتبخش صفحه اول بسیاری از شمارههای توفیق بود، شم مدیریتی و ارتباطات گستردهای است که او با اهالی طنز داشت.
همین تجربه توشه راه او شد تا با همراهی برادرانش، همزمان با دولت منوچهر اقبال به سراغ راهاندازی نشریه تازهای در فضای بسته آن سالها برود.
از سیاست ننویسید
بعد از دورهای فعالیت آزاد، کنترل مطبوعات مجددا به دست دولت افتاد و طبیعی بود که نوشتن از سیاست و کنایهزدن به اهل سیاست در آن سالها، غیرممکن بود. دکتر حسن جوادی، نویسنده کتاب «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» از آن دوران به عنوان تلخترین دوره سانسور در ایران یاد میکند و مینویسد: «در مرداد ۱۳۳۴ قانونی تصویب میشود که مطابق آن انتقاد از شاه و خاندان شاه یا کسانی که از طرف او مامور خدمتی میشوند، جرم شناخته میشود. چون اعضای کابینه و گردانندگان عمده امور، همه از طرف شاه انتخاب میشدند، در واقع کسی نمیتوانست از حکومت انتقاد کند.»)تاریخ طنز…ص ۲۰۹). اما به رغم تمامی این محدودیتها نخستین شماره توفیق در ۲۹ اسفند ۱۳۳۶ طنزی رندانه در خود داشت. آنها نمیتوانستند به عنوان توفیق منتشر شوند اما طرح به گونهای بود که همه طالبان این نشریه موفق آن را چاپ دوره تازهای از توفیق فرض کنند.
این شماره با کاریکاتوری از حسن توفیق در صفحه اول با درج تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۳۶ و انتخاب نام «روزنامه فکاهی» منتشر شد. کاریکاتور، حاجی فیروزی را نشان میداد با کلاهی که روی آن واژه توفیق درج شده بود که شامپانزهای هم کنارش به تماشا ایستاده بود. حاجی فیروز در حال بشکن زدن میگوید: «اینجا بشکنم یار گله داره، اونجا بشکنم یار گله داره» و شامپانزده هم خطاب به حاجی فیروز میگوید: «این آدم بیچاره عجب حوصله داره» تا تعریضی بسیار ظریف و نازکطبع به فضای سانسور در مطبوعات آن دوران باشد، ضمن اشاره به سختجانی توفیقیها در انتشار مجدد نشریه.
فضای سانسور و خاطرهای از مهدی بازرگان
این که آنها در چنین فضایی توانستند تاب بیاورند، خود نمونهای درخشان از نحوه مبارزه پیچیده روزنامهنگاران با سانسور بود. عباس توفیق خاطرهای ناب از چگونگی این مواجهه را در دیدار گاهبهگاهش با مهندس بازرگان بیان کرده است. در آن سالها دفتر روزنامه توفیق در طبقه دوم خیابان استانبول (شماره ۲۸) قرار داشت و روبهروی آنها دفتر یاد متعلق نیروهای ملی و مذهبی بود که مهدی بازرگان نیز به آن دفتر رفتوآمد میکرد. دیالوگ این دو نفر در یکی از روزها در همان راهرو از طنزهای روزگار است که در شماره ۳۰ نشریه مهرنامه (مرداد ۱۳۹۲) و در گفتوگویی با عباس توفیق منعکس شده است: «موقعی که توفیق هنوز منتشر میشد، یک روز مهندس بازرگان مرا دید و با صدای آهسته، به صورت درگوشی و محرمانه به من گفت: آقای دکتر توفیق، شما که این چیزها را مینویسید،کاریتان نمیکنند؟
گفتم: آقای مهندس چرا یواش حرف میزنید؟ ما کارمان علنی است. باز با صدای آهسته گفت:نه؟ کاریتان نمیکنند؟
گفتم: آقای مهندس، اگر مقصودتان کشتن ماست، میبینید که زنده هستیم. اگر مقصودتان زندانی کردن ماست که میبینید آزادیم. ولی تا دلتان بخواهد دعوا و سانسور و توقیف! و او میخندید و میرفت دفترش.»
شمارگان بالای توفیق و بیاعتنایی به کمکهای دولتی
انتشار توفیق در همان شماره نخست دوره سوم با اقبال مخاطبان روبهرو شد. به نحوی که برخی از شمارهها به چاپ دوم میرسید. ضمن آن که خوانندگان توفیق نه یک تن که چندین تن بودند. در تحقیقی که در همان سالها (۱۳۴۱) منتشر شد، تیراژ کل مطبوعات ۲۵۰ هزار نسخه عنوان شده بود با جمعیت ۲۱ میلیونی که باسوادان آن را یک میلیون و نهصد هزار نفر تشکیل میدادند. اما «توفیق به طور متوسط ۷ خواننده دارد که در عرض یک هفته تمام آن را میخوانند و در اداره و مدرسه و خانه و همسایه دست به دست میگردد.با این حساب توفیق ۲۱۰ هزار خواننده دارد و نشان آن را میتوان در دهکورهها نیز پیدا کرد» (تاریخ توفیق- مسعود رضوی- ۲۸۱)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این اقبال به گونهای بود که برخی از طنزهایی که روح توفیقیها از آنها خبر نداشت و هیچگاه هم در مطبوعات منتشر نشده بود، به آنها نسبت داده میشد.
اما این تنها موفقیت نشریه نبود. بلکه به باور نویسنده «تاریخ توفیق»: «به جز ابداعات در شکل و محتوای مطالب و ارزش والای فکاهیات انتقادی آن، موفق به ایجاد شبکه مطبوعاتی و یک سیستم پایدار و سالم شده بود… تکیه بر اقتصاد سالم بازار- عرضه و تقاضا- و پرهیز از وابستگی به یارانه و رشوههای دولتی، مهمترین مزیت توفیق در قیاس با نشریات دیگر دوره سوم بود» (همان ص ۳۱۵)
خاطره سعیدی سیرجانی از بیاعتنایی توفیقیها به قبول کمکهای دولتی نشان میدهد که تا چه اندازه آنها نسبت به دریافت کمک حساس بودند که حتی کمکهای دولتی را هم نمیپذیرفتند تا زیر دین نهاد قدرت قرار نگیرند. این خاطره به نقلی است که جهانگیر تفضلی (وزیر یا سرپرست اداره اطلاعات و رادیو) برای سعیدی سیرجانی بیان کرد. به گفته تفضلی ماهانه به برخی از مطبوعات به فراخور وضعیتشان کمکهایی میشد. او برای این کار مدیران نشریات را به دفترش میخواست و کمک را در پاکتی به آنها میداد. «روزی مدیر توفیق را به دفترم خواستم و از او تشکر کردم و پاکت حاوی پول را به او دادم. پرسید در این پاکت چیست؟ گفتم خودت باز کن و ببین. گفت میخواهم پیشاپیش بدانم. گفتم : مبلغی است برای کمک به هزینههای مجله شما. با سپاسگزاری گفت:توفیق نیاز به کمک و یاری ندارد. ما به اندازه کافی تکفروشی و درآمد داریم.» (دفتر هنر شماره ۲۰-ص ۳۰)
و این البته حاصل نشد مگر با همدلی برادران توفیق و مدیریت کلی حسن توفیق و نظم و دقتی که در کارها داشت تا توانست این کشتی را به رغم تمامی تهدیدات به خوبی جلو ببرد.
مرتضی فرجیان در نوشتهای برای ویژهنامه دفتر هنر، از این نظم و دقت یاد کرده است. او شش سال بعد از انتشار دوره سوم نشریه توفیق به دفتر نشریه میرود و روایتش از دیدار با تحریریه، نشان میدهد که نظم و مدیریتی مطلوب در توفیق جریان داشته است: «در آن تاریخ جلسات هیات تحریریه توفیق، هفتهای دو شب در روزهای یکشنبه و سهشنبه در دفتر مجله تشکیل میشد و من به طور مرتب و مستمر در آن حضور مییافتم. ریاست جلسات تحریریه را شخص آقای حسن توفیق برعهده داشت.» و دو برادر کوچکترش(حسین و عباس) به همراه هشت تا ده طنزنویس نیز در جلسه حضور داشتند تا موضوعات و سوژههای هفتهنامه را انتخاب کنند.(دفتر هنر شماره ۲۰-ص ۳۰)
در چنین فضایی نشریه توفیق توانست ۱۴ سال دوره سوم را به خوبی پیش ببرد و خود را به عنوان رسانهای موفق در بخش خصوصی تثبیت کند. توفیقیها تنها هفتهنامه را منتشر نمیکردند بلکه «چهارده نوع کتاب از جمله توفیق فکاهی ماهانه، سالنامه فکاهی، آلبوم توفیق و نیز فرهنگ توفیق حاوی چهارهزار واژه فکاهی از جمله کارهای انتشاراتی آنها بود.» (مدخل توفیق در دانشنامه جهان اسلام-ص ۵۵۹)
در این دوره، توفیق بعد از چندی که پاسفت کرد به انتشار سالنامه هم اقدام کرد. سالنامههایی که از سال ۱۳۴۲ کار انتشار خود را آغاز کردند و تا بهار ۱۳۵۱ انتشارشان ادامه یافت. در مدخل دانشنامه زبان و ادب فارسی آمده است که «این سالنامه از ۱۳۴۲ شمسی با مدیریت حسن توفیق انتشارش را پیگرفت. پیش از آن و در تیرماه ۱۳۵۰ نشریه توفیق توقیف شد و عملا عمر پنجاه ساله آن به پایان رسید.» (ص ۴۴۴ جلد دوم دانشنامه زبان و ادب فارسی) و چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن منتشر نشد.
اما سالنامه بهار ۵۱، آخرین شماره خود را منتشر کرد. در بالای سالنامه نیز نام حسن توفیق به عنوان سردبیر درج شده بود و زیر این عنوان آمده بود: «هر کس موفق شود دوره کامل قرن اول را جمع کند، یک بلیت دوسره مسافرت کره ماه به او جایزه داده خواهد شد!- نمایندگان ما در کره ماه نیز مامور پذیرایی او خواهند بود!» اما نه حسن توفیق و نه برادرانش نمیدانستند که این آخرین شمارهای است که منتشر میکنند و پس از آن عملا انتشار نشریه توفیق به تاریخ پیوست. اگرچه یاد این نشریه همچنان در تاریخ مطبوعات ایران به عنوان مهمترین و موفقترین نشریه تاریخ طنز و کاریکاتور ایران باقی خواهد ماند.