ما حتی نمیتوانیم زنی را تصور کنیم که خودکفا و مستقل است و هر تصمیم بزرگ و کوچک زندگیاش را خودش میگیرد، هنگام پایمال شدن حقوق، شوهرش را مورد سؤال قرار میدهد و در صورت طلاق یا بیوه شدن صلاحیت مراقبت و سرپرستی از خود و فرزندانش را داشته باشد.
تحریم عظیم، وبلاگنویس و تحلیلگر مسائل اجتماعی - چهارشنبه، ۳ ژوئن ۲۰۲۰
طی روزهای گذشته دو خبر در رسانههای اجتماعی پاکستان مورد بحث بود. خبر اول مربوط به زنی بود که با تعقیب همسرش درنهایت خیانت او را برملا کرد و همۀ شهروندان کشور شاهد رفتار زن با معشوقه همسرش شدند.
رسانههای اجتماعی پس از این اتفاق به دو گروه تقسیم شد؛ گروه حامی زن و گروه همسو با معشوقه مرد. پستهای طولانی به نفع هر دو نوشته شد و اگر خبر جنجالی دوم منتشر نمیشد کارزار نوشتاری ادامه داشت. براساس گزارش تازه، بازیگری با همکارش، مدل معروف ازدواج کرده و بر گمانهها و فرضیههایی که در ازدواج اولش مطرح شده بود را صحه گذاشت. در اینجا نیز گروههایی تشکیل شد، یک گروه تلاش میکرد بر داستان خاک بریزد و دفنش کند و تیم مقابل سعی میکرد تا قصه را به درازا بکشاند و پرده از حقایق بردارد. پس از آرام شدن اندک اوضاع، همسر سابق در هیأت فرشته و همسر جدید به شکل یک هیولا معرفی شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کسی گفت: «زن باید طوری باشد که با دانستن بیوفایی و عدمتعهد شوهر، به جای گریه سردادن و یا تظاهر، بیسروصدا راهش را جدا کند.»
برخی از مردم با اظهار همدردی و تظاهر به همسر اول گفتند: «درست همچون پری بود، با این همه شوهر ترکش کرد، به جای او کسی را به همسری انتخاب کرده که نه بینی دارد و نه اندام.»
چنین تحلیلهایی نشان میدهد که مفهوم زن در تصور و خیال ما تصویری از درماندگی و ناچاری است. در رمانها، کتابها، درامها و فیلمهای ما، زنان به عنوان موجودی ضعیف و درمانده تصویر میشوند. ما آن قدر با این تصویرِ ناتوان از زن عادت کردهایم که اگر اکنون یک زن قوی و توانمند ببینیم هم، قلب و ذهن ما حاضر به پذیرش او نیست.
ما دست و پای دخترانمان را میشکنیم و آنان را وادار به ازدواج میکنیم. مهم نیست به زبان چیزی بگوییم، دختر ما میداند که اکنون راه برگشتی وجود ندارد. شوهر و خانوادهاش هرگونه رفتار کنند، او مجبور است با آنها زندگی کند. حتی به اشتباه هم اگر زمانی از بیعدالتی شکایت کند، با سخنرانی پرطول و تفضیلی درمورد عظمت و مقام شوهر، صدایش خفه میشود:
«بی سروصدا بنشین»، «این جا پای عزت و حیثیتت درمیان است»، «اگر شوهرت به حرفت گوش نمیدهد، فرزند دیگری به دنیا بیاور»، «باز هم اگر اصلاح نشد، به تسبیح و ذکر و دعا رجوع کن، خداوند بخواهد، شاید رفتارش تغییر کند»، اگر چنین هم نشد، شما مدال بهترین زن را از جامعه دریافت خواهی کرد، بیش از این چه میخواهی؟
قرنهاست که ما همین سنت و روش زندگی را به دخترانمان آموزش میدهیم. اکنون اوضاع به گونهای است که حتی اگر کسی با این نوع برخورد و سلوک مواجه نشود، نیاز به ازدواج را احساس نمی کند!
و زنانی که برای جهیزیه میجنگند، صفحۀ دوم نکاحنامه را با دست خود پاره میکنند. ای کاش پایان دادن به این نوع پیوندهای ناخواسته و دردناک در کشور آسان و سهل بود. اگر چنین بود، شاید خبرهای زرد و تیتر حوادث به هیچ وجه تولید نمیشد. سال گذشته در راهپیمایی به مناسبت روز جهانی همبستگی زنان، روزنامهنگاری پارچهنوشتهای را با عنوان «طلاقگرفته و خوشحال» با خود حمل میکرد؛ تمام راهپیمایی یک طرف و آن پارچهنوشته طرف دیگر، همگی آن را خواندند و چنان شور و صدایی برپا کرد که تا هنوز اذهان همه را به خود مشغول کرده است.
قبل از ازدواج، حتی صحبت کردن دربارۀ پایان دادن به ازدواج برای زنان ما احمقانه به نظر میرسد. جالب است که در انجام معاملات خیلی کوچک صدها بار اسناد را بادقت میبینند، اما وقتی نوبت به دختر میرسد، موضوع با یک دعا حل میشود. دختران ما که فقط با دعا مرخص میشوند، تمام عمرشان را با دهان بسته میگذرانند، زیرا گزینۀ دیگری ندارند.
از طرفی کسانی که گزینه دارند و از آن استفاده میکنند؛ ما آنها را نیز رها نمیکنیم. این چگونه اتفاق افتاد؟ حال که چنین شد، پس چرا این قدر خوشحال هستی؟ چرا گریه نمیکنی؟
یک زن میتواند تصمیم به جدایی یا طلاق بگیرد و پس از آن تصمیم، نه تنها میتواند به پیش برود، بلکه با خوشبختی زندگی کند؛ برای ما غیرمنطقی به نظر میرسد، در حالی که این همه اتفاقات در این دنیا رخ میدهد و زنان زیادی برای حق خود و خوشبختی با قدرت تمام میجنگند.
طی پنج ماه گذشته تمام دنیا در حال تحول است، چی فکر می کنید، اندکی ما هم تغییر کنیم؟ بسیار نه، فقط تصویر زن را در ذهن خود کمی تقویت کنید. به او مقداری ویتامین بدهید، خودتان هم بخورید، امید است پس از آن «زن» را درمانده و ناچار تصور نکنید.
© IndependentUrdu