بیگانهای که به شکلی غریب از مرزهای ناآشنا عبور میکند؛ این حسی بود که اولین بار پس از تجربه عبور از یک «کریدور بینالمللی سفر» در دوران جنگ سرد در اروپا به من دست داد.
من از بدترین سیاستهای قرنطینه در تاریخ بسیار نوشتهام (و شما خوانندگان محجور ممکن است آن را خوانده باشید): مقررات حفاظتی عجیب بریتانیا در مورد خودقرنطینگی دو هفتهای، حتی پس از بازگشت از مناطقی مانند «آزورس» و یا «مجمع الجزایر آتلانتیک» بدون هیچ موردی از ابتلا، شاید از جمله این موارد باشد.
علاوهبر قطع شاهراههای حیاتی که صنعت مسافرت بریتانیا در حال حاضر به آن متکی است، سیاست قرنطینه، مسافران سالم بریتانیایی را از سفر به مناطقی که احتمال ویروس کووید ۱۹ در آن جا بسیار کمتر است، باز میدارد.
دولت خیلی دیر به دنبال جبران لطمههای ناشی از این قرنطینه سفت وسخت و بینتیجه، آن هم با اعلام سیاستهای آزاد از قرنطینه و دو سویه است که میگوید:«ما مردمی که از کشور شما میآیند را ۱۴ روز قرنطینه نمیکنیم، به شرطی که شما هم همین امتیاز را به مسافران ما بدهید.»
وزیران بدون در نظر گرفتن این نکته که بعضی مسافران با قطار و یا از راه دریا وارد میشوند در اصل این روش دوسویه را «پلهای هوایی» نامیدهاند. بنابراین حالا این پلهای هوایی «کریدورهای بینالمللی سفرند» که انگار اصطلاحی جدید است.
کریدورهای بینالمللی سفر درحقیقت قرنهاست که شاهراههای عبور از میان سرزمین بیگانه بودهاند.
در ارتفاعات پیرنه، شهر اسپانیایی «لیویا» قرار گرفته که با طنابی از بقیه بخشهای کاتالونیا (که تقریبا در محاصره کامل قلمرو فرانسه بود) جدا شده بود.
معاهده سال ۱۹۵۹ پیرنه روستاهای اسپانیایی زبان طرف فرانسه را بخش از خاک فرانسه اعلام کرد. اما از آن جایی که لیویا یک شهر رسمی بود، این قانون شامل آنجا نشد. شاید از لحاظ جغرافیایی سیاسی عجیب به نظر برسد، اما این منطقه ارزانتر و کاملا اسپانیایی است. این منطقه با یک کریدور دو مایلی که «ان -۱۵۴» نامیده میشد با سرزمین اصلی، نقطه اتصال خود را حفظ کرده است.
افرادی که به فرودگاه شهر«باسل» سوییس وارد میشوند در واقع وارد خاک فرانسه شدهاند. برای رسیدن به شهری که نامش در بلیط هواپیما عنوان شده، شما باید در امتداد زولفری استراس (منطقه بدون پرداخت گمرک) سفر کنید. میتوانم شهادت بدهم که اگر امیدوار هستید که به دیوار برلین برخورد نکنید باید از این کریدور بینالمللی سفر دور شوید (برای مثال به ایستگاه قطار سنت لوییز بروید).
البته باید به یاد آوریم که سختترین و ممنوعهترین کریدورهای بینالمللی در طول تاریخ نقاط اتصال به آلمان غربی از طریق برلین غربی بود.
یک یادآوری سریع از منطقه جغرافیایی بسیار سخت پس از جنگ در اروپای مرکزی: رهبران پیروز متفقین آن چه را که از آلمان باقی مانده بود بین بریتانیا، آمریکا، فرانسه و اتحاد جماهیر شوری تقسیم کردند. قلمروهای متحدان غربی به آلمان غربی تبدیل شد، در حالی که آلمان شرقی به دست اتحاد جماهیر شوروی افتاد، کشوری دیکتاتوری در سلطه کرملین.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پایتخت هیتلر، برلین، در بخش اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت که خود به شکلی سمبلیک تقسیم شده بود. بخش غربی برلین، قسمتهای بریتانیایی، آمریکایی و فرانسوی بود که با یک کریدور، از جمهوری دموکراتیک آلمان، به «کشور اصلی» متصل میشد.
«اتوبان» مسیر اتصال آلمان غربی به مونیخ، هانوور و هامبورگ شاهراه اصلی شناخته شده بود اما برای رفتوآمد «محلی» هم باز بود. ماشینهای اسپاترینگ تراباتز جای خود را به مرسدسهای تروتمیز داده بودند اما اقتصاد درهم شکسته، آلمان شرقی را در رنج درازمدتی فروبرده بود.
چرخیدن با مرسدسهای راحت، یک سفر بیهزینه و راحت بود. حتما «چک پوینت چارلی» را میشناسید، البته که میشناسید: یک مرکز شهر که نماد خط مقدم عبور در دوران جنگ سرد شده بود. منطقه کمتر دیده شده، «چک پوینت براوو» هم در«درلیندن» منطقه مرزی دیگری در حاشیه شهر بود که برلین غربی را به برلین شرقی متصل میکرد.
امروزه این منطقه یک موزه برای مشاهده گذشته دور و دراز است اما تا سال ۱۹۸۹ مرکز سفرهای بیهزینه (هیچ هایک) در اروپا محسوب میشد.
به دلیل ارتباطاتی که در این شهر کوچک و مهر و موم شده ایجاد شده بود، این منطقه عبور مرزی خیلی سریع به بهترین منطقه ورود به اروپا تبدیل شد. با نوشتن حروف اچ، اچ اچ و یا ام (که کد شهر بر شماره پلاکها بود) میتوانستید با خیال راحت و در عرض چند ثانیه به هانوفر، هامبورگ و یا (به نظر من) مونیخ بروید.
سفر بیهزینه (هیچ هایک) خیلی طرفدار داشت: نسبت به امروز، دنیای عجیبی بود.
© The Independent