دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، اعلام کرده است که بحرین هم پس از امارات روابط خود را با اسراییل عادی میکند و بین دو کشور روابط دیپلماتیک برقرار میشود. اقدام بحرین در فاصله نزدیکی از اقدام امارات برای عادیسازی روابط با اسراییل، در عمل یک فضای سیاسی امنیتی جدید در منطقه خلیج فارس و به تبع آن در خاورمیانه ایجاد میکند.
اولین تغییری که عادیسازی روابط بحرین و امارات با اسراییل ایجاد میکند، افزایش فضا برای بازی سیاسی و دیپلماتیک اسراییل در جهان عرب و خاورمیانه است. پیش از این، فقط مصر و اردن با اسراییل قرارداد صلح امضا کرده بودند و عمده کشورهای عربی فاقد رابطه دیپلماتیک با اسراییل بودند. اما اسراییل حالا با تعداد بیشتری از کشورهای عربی روابط برقرار میکند، و این به آن معنا است که مقامات و دیپلماتهای اسراییلی در خاورمیانه تحرک بیشتری خواهند داشت.
نکته مهمی که در عادیسازی روابط اسراییل با امارات دیده میشود، تمایل دو طرف برای آمد و شدهای مقامات آنها است. اخیرا یک هیات اسراییلی به ریاست مشاور امنیت ملی اسراییل از امارات بازدید کرد و قرار است که یک هیات اماراتی نیز به زودی و پس از رفع محدودیتهای ناشی از مبارزه با همهگیری ویروس کرونا به اسراییل سفر کند. اهمیت این موضوع در آن است که با وجود امضای قرارداد صلح بین اسراییل و مصر و اردن، معمولا آمد و شد علنی چندانی بین دیپلماتها و مقامات این کشورها و اسراییل دیده نشده است. اما در منطقه خلیج فارس به نظر میرسد این امر متفاوت است و از طریق عادیسازی روابط اسراییل با امارات و بحرین، در آینده نزدیک باید شاهد آمد و شد بیشتر تجار و مقامات اسراییلی به منطقه خلیج فارس و تجار و مقامات اماراتی به اسراییل باشیم.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دومین تغییر مهمی که در معادلات خلیج فارس در حال رخ دادن است، آمادگی اسراییل برای ورود به محیط اقتصادی و تجاری منطقه است. اسراییل به رغم قرارداد صلحی که با مصر و اردن دارد، در عمل در بازارهای اقتصادی آنها حضور ندارد. ولی به نظر میرسد که امارات به عنوان یکی از مهمترین بازیگران اقتصادی منطقه، از نگاهی اقتصادی نیز مسیر آینده روابط با اسراییل را پی گیری میکند. امارات یکی از بازیگران اقتصادی مهم خاورمیانه، و کانونی برای سرمایهگذاریهای خارجی است. چنین موقعیتی به امارات اجازه میدهد تا در کنار روابط دیپلماتیک و سیاسی با اسراییل، بر توسعه روابط تجاری با آن نیز تمرکز کند. معنای این رویکرد، حضور بازرگانان اسراییلی به عنوان بازیگران جدید اقتصادی در منطقه خلیج فارس است؛ اقدامی که به نظر میرسد طرفین قصد دارند در چارچوب آن، از مزیتهای یکدیگر برای توسعه توان اقتصادی خود کمک بگیرند. در واقع، امارات از این قدرت که ماهیت روابط عربی- اسراییلی را بیش از سیاست به سوی اقتصاد تغییر دهد، برخوردار است.
سومین تغییر قابل انتظار، تغییر در فضا و معادلات امنیتی خلیج فارس است. برخلاف برخی دیگر از کشورهای عربی، کشورهای عرب در جنوب خلیج فارس سابقه جنگ و درگیری نظامی با اسراییل ندارند. از طرف دیگر، در سالهای اخیر هم اسراییل و هم این کشورها به خاطر افزایش چالشها با جمهوری اسلامی ایران، به یکدیگر نزدیک شده اند. در بسیاری از تحلیلها در رسانههای بین المللی، از نزدیکی اعراب و اسراییل در پی احساس تهدید مشترک آنها از سوی جمهوری اسلامی ایران سخن میرود.
مقامات ایران، همچنان که نسبت به عادیسازی روابط امارات و اسراییل واکنشی توام با نارضایتی و خشم از خود نشان دادند، در برابر اقدام بحرین نیز چنین کردهاند. در کنار انتقاد وزارت خارجه دولت ایران، سپاه پاسداران نیز در بیانیهای بحرین را تهدید کرده است که با انتقام مجاهدان قدس مواجه خواهد شد. این بیانیه میتواند به طور تلویحی تهدید بخش خارجی سپاه پاسداران، یعنی نیروی قدس، علیه بحرین باشد.
روابط جمهوری اسلامی ایران با بحرین در سالهای گذشته به شدت پرچالش بوده است و بحرین به کرّات ایران را به دخالت در امور داخلی خود متهم کرده است و در چندین نوبت نیز از بازداشت عوامل بحرینی وابسته به سپاه پاسداران خبر داده است. پیش از این، قاسم سلیمانی، فرمانده کشته شده نیروی قدس، نیز با صدور بیانیهای بحرین را تهدید کرده بود.
حالا نیز در پی اعلام عادیسازی روابط بحرین و اسراییل، انتظار میرود که دور جدیدی از تنش رسانهای بین دو کشور بروز کند. مسئولان جمهوری اسلامی ایران به شدت از عادیسازی روابط اسراییل با بحرین و امارات خشمگین هستند، ولی به نظر نمیرسد جز حملات لفظی و تهدیدهای رسانهای از ابزار موثر دیگری برای تحت فشار قراردادن بحرین و امارات برخوردار باشند. در واقع، تهدیدها و جنگ لفظی مقامات جمهوری اسلامی ایران علیه عادیسازی روابط امارات با اسراییل نه تنها موثر نبود، بلکه بحرین نیز راه امارات را رفته است و این بر خشم جمهوری اسلامی ایران میافزاید.
از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی ایران، عادیسازی روابط بحرین و امارات به معنای دعوت اسراییل به محیط امنیتی خلیج فارس است. این در حالی است که تنشها و چالشها بین جمهوری اسلامی ایران و اسراییل در یکی از بالاترین دوران خود است. تهران فکر میکند که اسراییل به مرزهای جغرافیایی و امنیتی ایران نزدیکتر شده است و از این موضوع احساس تهدید میکند، اما واقعیت این است که بدون اسراییل نیز جمهوری اسلامی ایران روابط خوبی با عمده همسایگان عرب خود در خلیح فارس نداشته است.
روابط جمهوری اسلامی ایران با عربستان، یکی از مهمترین کشورهای جهان عرب و اسلام، در سالهای گذشته به شدت پرتنش بوده است؛ به حدی که روابط دیپلماتیک طرفین قطع شده است. عربستان همچنین ایران را حامی حوثیهای یمن میداند که در حال جنگ با عربستان هستند. مهمتر آن که از نگاه مقامات عربستان، ایران مسئول حملات سال گذشته به تاسیسات نفتی آرامکو در شرق آن کشور است. مجموع این تحولات، مشخصا وضعیت جمهوری اسلامی ایران را در منطقه بدتر میکند.
منطقه خلیج فارس شاهد بازیگر جدیدی به نام اسراییل است که جمهوری اسلامی ایران از حضور آن در معادلات منطقه به شدت خشمگین است. ضمن این که امارات با عادیسازی روابط با اسراییل، خود را به عنوان یک بازیگر جریانساز در منطقه خلیج فارس و در سطح بالاتر، در خاورمیانه، مطرح کرده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از افزایش نقش و جایگاه منطقهای امارات ناخرسند است، ولی به دلیل چالشهای تهران با قدرتهای منطقه و نیز بازیگران فرامنطقهای مانند امریکا و اتحادیه اروپا، قادر به یارگیریهای منطقهای و تقویت نقش منطقهای خود نیست. مجموع این عوامل به تضعیف نقش منطقهای ایران منجر شده است؛ به ویژه آن که واکنشهای بیشتر و توام با خشم ایران به عادیسازی روابط بحرین و امارات با اسراییل، بیش از گذشته آن را در منطقه منزوی خواهد کرد.
اسراییل اکنون در کنار روابط دیپلماتیک با مصر و اردن به عنوان دو همسایه خود، در حال ورود به معادلات سیاسی امنیتی خلیج فارس و دورتر از مرزهای خود است.