انتشار تصاویرِی از گرداندن چندین مجرم در سطح شهر در ایران، موجی از توجه افکار عمومی و انتقاد را به همراه داشت.
در این تصاویر، ماشینهای نیروی انتظامی دیده میشود که ماموران پلیس با صورتهای نقابزده، مجرمانی را که ازآنها با عنوان «اراذل و اوباش» یاد شده است، با توسری و کتک زدن وادار به بیان کلمات نامناسب برای عذرخواهی در برابر مردم میکنند. در یکی از فیلمها، جمعیت زیادی دیده میشود که نظارهگر این صحنه هستند. پس از آن، فیلمهایی که از سوی حاضران در آن وضعیت گرفته شده بود، به سرعت در فضای مجازی منتشر شد و نظرات متفاوتی را به خود جلب کرد.
گفته میشود که در پروندههای آن افراد، جرایمی همچون زورگیری، ایجاد رعب و وحشت میان مردم کوچه و محله، سرقت و مزاحمت به چشم میخورد که برای مردم آن منطقه، تداعیگر آزارها و شرارتهای آنان است. از این رو، برخی از این عملکرد پلیس ابراز خرسندی کردند و آن را برای جلوگیری از فساد و زوگیری موثر دانستند. اما از سوی دیگر، بسیاری از حقوقدانان این نوع مجازاتها را برخلاف قوانین کیفری داخلی و کنوانسیونهای حقوق بشری عنوان کردند و جامعهشناسان نیز از بازخورد و تبعات این گونه رفتارها در سطح جامعه ابراز نگرانی جدی کردند.
گرداندن و کتک زدن مجرمان، تهی از وجاهت قانونی و انسانی
با گذشت چندین روز از گرداندن «اراذل و اوباش» توسط نیروی انتظامی در مناطق مختلف کشور، واکنشها به این علمکرد همچنان ادامه دارد. بسیاری، این قبیل رفتارها را بدون فایده و خالی از هر گونه اثر بازدارندگی کیفری میدانند که موجب وهن قانون مجازات میشود. از آنجا که ممکن است این گونه «مجازات»ها که جنبه قانونی هم ندارند، عادی و تکرار شود، به برخی از قوانین جزایی اشاره میکنیم.
پیش از هر چیز، باید اشاره کرد که قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ که نظام جمهوری اسلامی ایران مشروعیت خود را بر آن استوار کرده است، در اصول متعددی این گونه رفتارها را کاملا غیرقانونی اعلام کرده است. اصل ۳۹ قانون اساسی میگوید: «هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.» همچنین، در اصل ۳۸ همان قانون نیز با صراحت، منع شکنجه و غیرقانونی بودن آن تصریح شده است.
از این گذشته، بسیاری از حقوقدانان با استناد به قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری ایران، کتک زدن متهاین را غیرقانونی و خلاف مقررات جزایی دانستهاند. در قوانین کیفری ایران مجازاتهایی از قبیل اعدام، شلاق، تبعید و حبس و برخی دیگر «برای محکومان» پیشبینی شده است، اما در هیچ ماده قانونی مجازاتی به این شکل که موجب کتک خوردن نامحدود متهم باشد، وجود ندارد. همچنین، بر اساس اصول بنیادین حقوق جزا، مجازات متهم میبایست در محدودهای مشخص تعیین و اجرا شو،د. به همین جهت حتی در اعمال مجازاتهایی همچون شلاق نیز میزان و حتی نحوه اجرای آن در حکم دادگاه قید میشود و هیچ مرجعی حق تغییر شکل و نوع یا افزایش یا کاهش مجازات را ندارد. اما در عمل و در جریانِ گرداندن متهمان موسوم به «اراذل و اوباش»، پلیس نقابدار نیروی انتظامی اقدام به کتک زدن، توسری و مشت و لگد و رفتار مشابهی میکند که محدودیتی هم برای آن قایل نیست و مشخص نیست که این «مجازات» بر اساس چه حکم و ماده قانونی اجرا میشود.
سومین نکته این است که به روشنی میتوان رعایت نشدن اصل «تناسب جرم و مجازات» را در این اقدام پلیس مشاهده کرد. این اصل که از پایههای قوانین کیفری است، همواره عنصر مهمی در اجرای عدالت در مجازات مجرمان و محکومان به شمار میرود.
به همین دلیل، پس از انتشار تصاویرِ گرداندن مجرمان جرایم خردهپا ، موضوع نابرابری و عدم تناسب میان جرم و مجازاتِ آنان در قیاس با مجرمانی با جرمهای سنگینتر، به بحث مهمی تبدیل شد. واقعیت این است که نظام قضایی ایران با مجرمان اقتصادی و کسانی که سالها در مراکز مهم قوه قضاییه مسئولیتهای مهمی داشتهاند و از مقام و موقعیت خود سوءاستفاده کردهاند، برخورد بسیاری متفاوتی داشته است و این افراد با سوابق طولانی فساد اداری، با مجازاتهایی به مراتب متفاوت و سبکتر روبهرو شدهاند. در حالی که نوع مقام و موقعیتی که از آن سوءاستفاده شده است، بر زندگی بسیاری از شهروندان اثرات مخرب داشته است و از منظر تناسب جرم و مجازات، مفهوم «عدالت» را در جامعه یادآور نمیشود.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین اثراتی که اجرای مجازات مجرمان و محکومان باید داشته باشد، بازدارنگی از تکرار مجدد جرایم در جامعه است. در همین پیوند، اشاره کنیم که از سال ۱۳۸۶ طرح ارتقای امنیت اجتماعی در ایران اجرا شد و از همان سالها شاهد گرداندن افراد موسوم به «اراذل و اوباش» در سطح شهرها توسط نیروی انتظامی بودهایم. با این حال، آمارهای جرم و جنایت در ایران حاکی از کاهش این گونه جرایم نبوده است و برخی از همین مجرمان که در سطح شهرها گردانده شدند، محکومان سابقهداری هستند که جرایم خود را تکرار کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چند ماه پیش، خبرگزاریهای داخلی آمار حیرتآوری از افزایش بیسابقه سرقت «بار اول» منتشر کردند؛ یعنی کسانی که در همین سال جاری در پس مشکلات حاد اقتصادی و بدون داشتن هیچ گونه سابقه قضایی، به عنوان سارق دستگیر شده بودند. رشد و افزایش آمار جرم و جنایت نشان میدهد که چنین اقداماتی نتوانسته است به عنوان یک عامل بازدارنده در سطح جامعه از میزان این گونه جرایم بکاهد. حتی به زعم بسیاری، این گونه اقدامات که همراه با تحقیر و توهین به شخصیت متهمان صورت میگیرد، موجب شده است که از قبح و زشتی کار آنها بکاهد و این افراد پس از آزادی، بیمی از شناخته شدن و تکرار اقدامات مجرمانه خود نداشته باشند.
در همین پیوند، با شدت گرفتن اعتراضات به این گونه اقدامات نیروی انتظامی، ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه ایران، به این موضوع واکنش نشان داده و به دادستان تهران دستور داده است که در خصوص مصادیق تعدی از قانون و نقض حقوق شهروندی، با متخلفان، اعم از بازپرس یا ماموران، برخورد شود. او همچنین تاکید داشته است که تعرض به متهم، ولو آن که «اوباش» باشد، هم مجاز نیست.
اگرچه هنوز مشخص نیست که اجرای این حکم تا چه اندازه «خودسرانه» و مغایر با دستور قضایی بوده است، اما در قانون مجازات اسلامی در ماده ۵۷۹ به موضوع تخطی ماموران دولتی که محکومی را سختتر از حکم صادره در دادگاه مجازات کند، پرداخته است و حتی مجازات حبس را برای این افراد یا آمران آنان در نظر گرفته است.
در نهایت، در نظر داشته باشیم که اجرای مجازاتها در یک جامعه علاوه بر هدف بازدارندگی، میبایست هدفهای دیگری، همچون بازپروری مجرمان را هم داشته باشد. مجرمان در هر سطحی که مرتکب جرم شده باشند، باید به عنوان بخشی از بدنه اصلی جامعه شناخته شوند و قادر باشند تا با اصلاح و آموزش مناسب، به بستر جامعه بازگردند. رفتارهای تحقیرآمیز مانند گرداندن آنها و کتک زدن یا آفتابه به دور گردن آنها آویختن، یکی از عواملی است که موجب میشود تا آنان به سختی قادر باشند به میان افراد جامعه و حتی خانواده خود برگردند. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته تلاش میشود تا مجازاتهای بدنی و شکنجههای روانی را از قوانین خود حذف کنند و به جای آن، سیستم آموزش را که بسیاری از مجرمان از آن محروم بودهاند، جایگزین کنند. از مهمترین فواید این روش این است که مجرم با گذراندن دوران محکومیت خود، از جامعه طرد نمیشود و نیز خانواده و دیگر افراد نزدیک به آنان نیز در این گونه موارد با آسیبهای کمتر روحی و روانی روبهرو میشوند.