پنجاه و یک زوج (عروس و داماد)، به دلیل بالا بودن هزینههای مراسم ازدواج تصمیم گرفتند عقد ازدواجشان را دستهجمعی و با حضور خانوادهها و دوستانشان در کابل جشن بگیرند تا بتوانند از این طریق به دغدغههای خود در آن زمینه نقطه پایان بگذارند و به آرزوها و مسیر آینده زندگیشان دست یابند.
این پنجاه و یک زوج افغان از سراسر افغانستان که در مراسم ازدواج دستهجمعی شرکت کردند، هر یک از دستکم دو سال تا بیش از پنچ سال باهم نامزد مانده بودند و بارها کوشیده بودند که مبالغی برای برگزاری جشن ازدواجشان پسانداز، یا کمک مالی دریافت کنند، اما موفق نشده بودند تا زمانی که بالاخره توانستند با کمک دو تن از تجار ملی افغانستان، ازدواجشان را به این ترتیب در کابل جشن بگیرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تمامی این پنجاه و یک زوج افغان از بالا بودن هزینههای ازدواج و پایبندی خانوادهها، به ویژه خانوادههای دختردار به رسوم و سنتهای ناپسند موجود در این زمینه در جامعه خود شکایت دارند. آنان هزینههای سنگین ازدواج و خواستههای فزاینده و بیمورد خانوادههای دختردار را یگانه دلیل تاخیر در ازدواجشان عنوان میکنند و تاکید دارند که «اگر این هزینهها کاسته شود و خانوادهها دختردار برای دامادهای آیندهشان دل بسوزانند و از پایبندی به رسمهای ناپسند دوری کنند، هیچ دو نامزدی دیگر مجبور نخواهند بود سالها منتظر فرصتی برای آغاز زندگی مشترکشان بمانند.»
محمد جواد، یکی از دامادهایی که با شرکت در این مراسم جمعی توانسته به آرزوی دیرینه خود دست یابد، با شادی میگوید:«مدت دو سال بود که من و همسرم نامزد بودیم و در این مدت نتوانستم ازدواج خود را جشن بگیریم. اما الحمدالله توانستیم در این عروسی دستهجمعی شرکت کنیم و به آرزوی خود برسیم و از این تصمیم بسیار راضی و خوشحالم.»
مزمل، یک داماد دیگر، نیز میگوید:«چهار سال نامزد ماندم. سنم نیز به ۴۵ رسیده، سنی که انسان باید زندگی مشترکش را آغاز کرده باشد و مشغول کاروکسب باشد. حالا با برگزاری این جشن توانستیم مشکل خود را حل کنیم. من از تمام خانوادهها میخواهم که به رسوم و سنتهای ناپسند پشت پا بزنند و از صرف هزینههای زیاد برای برگزاری مراسم ازدواج خوداری کنند.»
احمد که او نیز از دامادهای این مراسم است، فقر و رسوم و سنتهای ناپسند رایج در جامعه را دلیل تاخیر در ازدواجش میداند و میگوید: «نامزد شدم، اما هر قدر تلاش کردم که پول به دست آورم تا ازدواجمان را جشن بگیریم، نتوانستم. بالاخره از این مراسم آگاه شدم. رفتم نزد پدر همسرم. گفتم که مراعاتم کنید و بگذارید نظر به توانی که دارم، مقداری پول بدهم و ازدواجم را در این مراسم دستهجمعی برگزار کنم. او هم راضی شد و توانستیم ازدواج کنیم.»
مهمانان و عالمان دینی هم که در این جشن شرکت کرده بودند، از برگزاری این گونه مراسمهای ازدواج دستهجمعی استقبال میکنند، و با انتقاد از هزینههای فزاینده برای مراسم ازدواج و پافشاری خانوادهها برای پایبندی به رسوم ناپسند رایج در این کشور، میگویند که «برگزاری مراسم دستهجمعی برای ازدواج بسیار نیک و پسندیده است و میتواند نامزدها را به آرزوهایشان برساند و از تدارک رسوم ناپسند و غیر ضروری رایج نیز که باعث صرف هزینههای گزاف میشود، جلوگیری کند.»
شکیب نادری میگوید:«برگزاری این گونه جشنهای عروسی هم شیرین است و هم ثواب، زیرا در وهله نخست از هزینهها کاسته میشود و در وهله دوم هم به رسوم و عادات ناپسند جامعه ما توجه نمیشود و بالاخره باعث میشود که همه مردم به این قبیل عادات و رسوم نالازم پشت پا بزنند و با هزینه کم جشن ازدواجشان را برگزار کنند.»
صبور فایق، از علمای دینی، نیز برگزاری ازدواجهای کمهزینه را اسلامی میخواند و جوانان را به گسترش چنین اقداماتی تشویق میکند و میگوید:« خداوند اجر بزرگی نصیب کسانی کند که مسئولیت برگزاری جشنهای ازدواج دستهجمعی را بر عهده میگیرند، زیرا آنان با این کارشان هم جوانان را به آرزوهاشان میرسانند و هم از هزینههای گزاف و رسمهای غیراسلامی که باعث تاخیر ازدواجهای جوانان ما میشود، جلوگیری میکنند. من از تمام خانوادهها میخواهم که خود دست به کار شوند و اجازه ندهند که به بهانههای مختلف و غیرضروری، ازدواجها به تاخیر افتد یا با صرف هزینههای گزاف جشن گرفته شود و جوانان را از ازدواج بترساند.»
برگزاری جشنهای ازدواج دستهجمعی در سالهای اخیر در افغانستان افزایش یافته است و سالی نیست که چندین مورد از اینگونه محافل در این کشور برگزار نشود، زیرا سنتها و رقابتهای خانوادهها در برگزاری جشنهای عروسی پرهزینه و باشکوه، سبب شده است که حتی شماری از جوانان برای تامین هزینههای ازدواجشان از راههای غیرقانونی به کشورهای خارجی بروند، و چنین تلاشها و اقداماتی گاه موجب شده است که برخی از آنان جان خود را نیز از دست بدهند و ناکام بمانند.