نشریه نیویورک تایمز روز یکشنبه ششم ژوئیه (۱۵ تیر) در گزارشی به این موضوع پرداخت که چرا چین و روسیه در طول درگیری جمهوری اسلامی با اسرائیل و آمریکا، از تهران حمایت نکردند و از این پایتخت بحرانزده فاصله گرفتند.
در این گزارش اشاره شده است که وقتی روسیه در جنگ علیه اوکراین از چین، کره شمالی و جمهوری اسلامی کمک گرفت، برخی از مقامهای آمریکایی و بریتانیایی درباره شکلگیری یک «محور جدید شامل کشورهای اقتدارگرا» اظهار نگرانی کردند.
در آن زمان، به نظر میرسید که این چهار کشور به واسطه سیاستهایشان مبنی بر خصومت علیه آمریکا و متحدانش دور هم جمع شدهاند.
با این حال، فروش پهپادها و موشکهای بالیستیک جمهوری اسلامی به روسیه برای جنگ علیه اوکراین و ارسال نفت به چین، نتوانست در زمان مناسب و مورد نیاز، دستاوردی برای ایران داشته باشد و این موضوع تردیدهایی را درمورد اتحاد سازنده این کشورها ایجاد کرده است.
در طول جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی یا زمانی که نیروهای آمریکایی سایتهای هستهای ایران را بمباران کردند، هیچ یک از سه کشور روسیه، چین یا کره شمالی به کمک ایران نشتافتند.
چین و روسیه، که دو کشور قدرتمند در بین این چهار کشور به شمار میروند، اقدامات آمریکا را محکوم کردند، اما هیچ کمک ملموسی به جمهوری اسلامی ارائه ندادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
الکساندر گابویف، رئیس مرکز روسیه و اوراسیا در موسسه کارنگی، در این زمینه گفت: «واقعیتی که این درگیری نشان داد این بود که روسیه و چین به کمک ایران نشتافتند و چنین فاصلهگذاری واضحی محدودیتهای ایده «محور جدید» را آشکار میکند.»
این کارشناس که بر روابط چین و روسیه متمرکز است، افزود: «آنچه آشکارا مشخص است این است که هر کشور منافع خودش را در نظر میگیرد و نمیخواهد درگیر جنگهای دیگران شود. این کشورها لزوما مانند آمریکا و متحدانش ساختارها، ارزشها و پیوندهای یکسانی را به اشتراک نمیگذراند و در بسیاری از رویکردها با یکدیگر متفاوتاند، بنابراین نمیتوان انتظار اتحادی جدی از آنها داشت.»
نشریه نیویورک تایمز در ادامه نوشت که ویژگیهای مشترک این چهار کشور این است که همگی سیستمهای استبدادی دارند و به ایالات متحده خصومت میورزند. آنها همچنین روابط استراتژیک با هم برقرار کردهاند و با تجارت و به اشتراک گذاشتن فناوری تسلیحاتی، تحریمهای اقتصادی به رهبری ایالات متحده را تضعیف کردهاند. با این همه، این پایتختها تفاوتهای اساسی هم دارند.
مایکل کیمیج، استاد تاریخ دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده که کتابی هم درمورد جنگ اوکراین نوشته است، گفت: «به نظر میرسد که هماهنگی بسیار کمی بین چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد؛ به این معنا که آنها با یکدیگر در ارتباطاند و دربرابر ایالات متحده یا غرب برخی از رویکردهای خصمانهشان مشابه است، اما این مشابهت مشخصا معنادار نیست.»
در میان این چهار کشور فقط روسیه و کره شمالی پیمان دفاعی مشترک دارند. کره شمالی علاوه بر ارائه سلاح به روسیه، بیش از ۱۴ هزار نیرو برای جنگ علیه نیروهای اوکراینی به روسیه اعزام کرده است. پیوند این کشورها ریشه در گذشته کمونیستی مشترک و جنگ ضد آمریکایی در شبهجزیره کره از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ دارد که در آن چین مائو نیز شرکت داشت.
مرور تاریخ همچنین روابط نزدیک چین و روسیه را نشان میدهد. رهبران دو کشور طی سالهای متمادی پیوندهای نزدیکی برقرار کردهاند و دولتهایشان تنها چند هفته قبل از حمله تمامعیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اعلام کردند که همکاری «بدون محدودیت» دارند.
چین هنوز هم پایبندی به برخی از هنجارهای بینالمللی را که آمریکای پیش از ترامپ و کشورهای دموکراتیک ترویج میکردند ارزشمند میداند و از ارسال کمکهای تسلیحاتی قابل توجه به روسیه در طول جنگ خودداری کرده است. با این حال، مقامهای آمریکایی میگویند که پکن به بازسازی پایگاه صنعتی دفاعی روسیه کمک کرده و همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه است.
این در حالی است که ایران با روسیه، چین یا کره شمالی هرگز چنین رابطهای ندارد و به نظر میرسد یکی از مسائل مهم دخیل در این موضوع مذهب است.
جمهوری اسلامی یک حکومت دینی استبدادی است که سه دولت سکولار و سوسیالیست دیگر با سوءظن به آن نگاه میکنند. هم روسیه و هم چین از گسترش بنیادگرایی اسلامی نگراناند. شی جین پینگ، رهبر چین، علیه مسلمانان حتی علیه قشر میانهرو اقدامات شدیدی انجام داده و برخی از مناسک اسلامی را در میان اویغورها و قزاقها در شمال غربی کشورش سرکوب کرده است.
سرگئی رادچنکو، مورخ جنگ سرد در دانشگاه جانز هاپکینز، در این زمینه توضیح میدهد که «هیچ ارزش مشترکی فراتر از کلیشههای مبهم درمورد نظم جهانی چندقطبی میان این چهار کشور وجود ندارد».
به اعتقاد او، «بهویژه درمورد پوتین اینگونه است که روابطش با همسایگان ایران، ازجمله اسرائیل و کشورهای عربی، بسیار مهمتر از آن است که در قربانگاه دوستی مسکو و تهران از بین برود.»
رادچنکو با فریبکار خواندن رئيسجمهوری روسیه گفت که «او فقط به منافع استراتژیک مد نظر خودش علاقهمند است و اگر این به معنای قربانی کردن ایران باشد، آماده انجام این کار است. به نظر میرسد که در تهران نیز چنین احساسی وجود دارد.»
ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، روز ۱۴ ژوئن درمورد جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران گفتگو کردند و رهبر روسیه پیشنهاد میانجیگری داد. پس از آن، پوتین علنی گفت که روسیه به ایران در ساخت نیروگاه هستهای کمک کرده و در حال همکاری برای ساخت دو راکتور دیگر است.
در حالی که او از همکاری روسیه با ایران صحبت میکرد، از تمایل نداشتن کشورش به کمک به این کشور در هنگام جنگ خبر داد و گفت: «ما چیزی را به کسی تحمیل نمیکنیم. ما صرفا درمورد چگونگی یافتن راهحل ممکن برای خروج از این وضعیت صحبت میکنیم و تصمیمگیری به خود این کشورها بستگی دارد.»
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، هم روز ۲۳ ژوئن، یک روز پس از حملات هوایی ایالات متحده به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، با این حال آنچه از این دیدار گزارش شد این بود که روسیه جز ابراز حمایت دیپلماتیک معمول کاری نکرده است.
در همان روز، ایران یک حمله موشکی نمادین به یک پایگاه نظامی ایالات متحده در قطر انجام داد و سپس با اسرائیل و ایالات متحده درباره آتشبس موافقت کرد.
در این میان، چین نیز در جایگاه تماشاگران این بحران قرار گرفت. شی جین پینگ گفت که همه طرفها «باید برای کاهش تنش در منازعه تلاش کنند»، و هنگامی که ترامپ دستور حملات آمریکا به ایران را صادر کرد، چین تنها اعلام کرد که این حملات را بهشدت محکوم میکند و ایالات متحده را به نقض منشور سازمان ملل متحد متهم کرد.
بهرغم این محکومیتها، چین هم مانند روسیه از جمهوری اسلامی حمایت ملموسی نکرد. به نوشته نیویورکتایمز، اگرچه چین گاهی اوقات درمورد درگیریهای منطقه موضع رسمی اتخاذ میکند، اغلب سعی دارد برای ایجاد تعادل در منافع، بهطور صریح اظهار نظر نکند.
پکن سالهاست که در حال تقویت روابطش با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو رقیب جمهوری اسلامی، است. عربستان سعودی، مانند ایران، صادرکننده بزرگ نفت به چین است. یک جنگ منطقهای طولانی، واردات نفت چین از این کشورها را به خطر میاندازد، بنابراین پکن به جای دامن زدن به خصومتها به دنبال فرونشاندن آنها است.
هدف چین برای تبدیل شدن به یک میانجی بیطرف در خاورمیانه در مارس ۲۰۲۳ آشکار شد، زمانی که این کشور به نهایی شدن آشتی دیپلماتیک بین تهران و ریاض کمک کرد.
چین همچنین از این فرصت برای ایجاد روابط نزدیکتر با شریک جمهوری اسلامی در منطقه، سوریه، که در آن زمان بشار اسد بر آن حکومت میکرد، استفاده کرد.
با این حال یون سان، محقق سیاست خارجی چین در مرکز استیمسون، استدلال میکند که ایده «محور جدید کشورهای اقتدارگرا» درباره چین، روسیه، جمهوری اسلامی و کره شمالی هنوز معتبر است. او گفت این چهار کشور توافقنامه دفاعی مشترکی ندارند که آنها را به رعایت آن ملزم کند، اما دیدگاه مشترک «ضد آمریکایی، ضد غربی و ضد دموکراسی لیبرال» دارند که آنها را در کنار هم نگه میدارد.
این کارشناس تاکید کرد که «هر اتحادی حتی بدون دفاع مشترک، در نهایت یک اتحاد است. این واقعیت که آنها در جنگ برای یکدیگر نمیجنگند، نافی همکاری و موضعگیری جمعی آنها نیست. چین فناوریهای هستهای و موشکی را در اختیار ایران قرار داده است، این کشور هزینه جنگ روسیه را تامین کرده و به کره شمالی کمکهای اقتصادی و معیشتی ارائه میکند.»
او در ادامه افزود: «با همه اینها، محدودیتهایی در حمایت چین از جمهوری اسلامی وجود دارد. مقامهای چینی به رهبری مذهبی جمهوری اسلامی اعتماد ندارند و آن را رژیمی میبینند که در روابط خارجیاش بسیار سادهلوحانه، فرصتطلبانه و مردد عمل کرده است.»
به باور او، مقامهای چینی همچنین میدانند که جمهوری اسلامی، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و بهرغم افت و خیزهای گاه به گاه در روابطش همچنان به پکن نیاز دارد؛ همانطور که روز ۲۶ ژوئن، پس از آنکه ایران به آتشبس با اسرائیل تن داد، عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران، اولین سفر خارجیاش را از زمان شروع جنگ انجام داد و برای شرکت در نشست سازمان همکاری شانگهای به شهر چینگدائو در چین رفت.