خیلی خوشاقبال بودهام که تا کنون هدف «نژادپرستی نهادینه شده» قرار نگرفتهام و در محیطهای دانشگاهی با من مهربان بودهاند، اما رفتار با اکثر رنگینپوستان در این محیطها مهربانانه نیست. در واقع میدانم که وضعیت من، موردی استثنایی بوده است. همچنین میدانم که معضلات نهادینه شده گریبانگیر سایر دانشجویان دکترا و دانشگاهیان در این کشور را و در جایی گریبان مرا نیز خواهد گرفت.
خود من امسال در همایشی در کمبریج شاهد ماجرای زشتی بودم و دیدم که یکی از سخنرانان سفیدپوست این همایش، از کلمات ضدسیاهپوستان و چندین توهین نژادی دیگر استفاده میکند. نمیخواهم نام و آبروی آن فرد را ببرم و به همین دلیل هیچ گونه اطلاعاتی راجع به هویت او نمیدهم، اما چون تنها فرد غیر سفیدپوست در آن جا بودم، چارهای نداشتم جز آنکه به سخنران اعتراض کنم.
نه آن که فکر کنم انتخاب دیگری ندارم، بلکه به خاطر آن اعتراض کردم که میدانستم باید در آن جا به نمایندگی از رنگینپوستان حرف بزنم و خواستار رفتار بهتری با ما رنگینپوستان باشم. البته همچنین میدانستم که نباید نشان دهم که چقدر ناراحت شدهام، چون متهم به عصبانیت یا برخورد خصمانه میشدم. میدانستم که در چنین محیطهایی همیشه انتظار دارند که منِ رنگینپوست، خواه دوست داشته باشم خواه نه، رفتار درست را به بدرفتاران آموزش بدهم.
بنابراین، مؤدبانه توضیح دادم که آن بدگوییها توهینآمیز است و با آن که سخنرانی در مورد نژادپرستی تاریخی خیلی جالب است، اما ما تاریخدانان نباید سیطره نگرشهای نژادپرستانه در گذشته را کوچک بشماریم و راههای دیگری هم برای نکتهگویی وجود دارد که آدم مجبور نباشد در عرض یک ربع چندین بار با صدای بلند از واژههای تحقیرآمیز علیه سیاهپوستان استفاده کند.
به سخنران گفتم که در حال حاضر، در مورد چگونگی بهترین رویکرد به مطالب مرجعِ حاوی دیدگاههای نژادپرستانه، بحثهایی وجود دارد و این احتمال را هم قایل شدم که شاید میخواسته از چارچوب این بحثها خارج نشود، و شاید قصد آزار و توهین در میان نبوده است. نمیدانم که آیا تذکر من به تغییر رویکرد وی هیچ کمکی کرد یا نه، اما چندین نفر از مخاطبان، بعد از آن با من صحبت کردند و با حمایت از گفتههای من، گفتند که شنیدن آن حرفها از دهان سخنران برای آنان نیز شگفتآور بود. اما من تعجب نکرده بودم، چون نژادپرستی نهادینه شده به هنجاری عادی تبدیل شده است.
توهینهای نژادپرستانه در محیطهای دانشگاهی وجود دارد و اگر از آن خوشمان نیاید اغلب، متهم میشویم که «آزادی بیان را زیر پا گذاشتهایم». با آن که شواهد جدید نشان از آن دارد که نژادپراستی نهادینه شده واقعیت دارد و معضلی اضطراری است، مقامات نهادهای آموزشی این واقعیت را نمیپذیرند که همتایانشان به علت تبار اقلیت خود (البته اگر چنین «همتایانی» وجود داشته باشند. رنگینپوستان دارای سمتهای دایمی یا بلند پایه در دانشگاه، خیلی اندکشمار هستند) با چالشهایی مواجه میشوند. وقتی هم که در چنان نهادهایی رسواییهای نژادپرستانه به بار آید، واکنش این مقامات در اغلب موارد این است که از کارمندان رنگینپوست خود بخواهند تا به دیگران در مورد نژادپرستی آموزش بدهند.
وقتی اواخر همان روز داشتم با قطار به منچستر برمیگشتم، پیش خودم فکر میکردم، چطور آدمی که دارد دکترا میخواند، حالا نگوییم دارد در زمینه نژادپرستی تحصیل میکند، نمیفهمد که آن بدگوییهای نژادپرستانه توهینآمیز است. تعجب میکنم چطور آدمی که در کمبریج درس میخواند، هیچ درکی از بهترین روشها در این حوزه ندارد. آن هم حوزهای که در آن، دانشگاهیان در اغلب موارد به مخاطب در مورد حساسیتهای زبانی تذکر میدهند، توهینهایی ملموس برای مخاطب را ممیزی میکنند، یا هنگام خواندن از روی پرده نمایش، از روی آنها میگذرند تا خود مخاطب بخواند، و چنان توهینهایی را به زبان نمیآورند.
در قطار راجع به نژادپرستی فکر میکردم و پیش خود میگفتم، لابد همان سخنران بارها آن کلمات را در سخنرانیهای دانشگاهی و در نبود مخاطبان رنگینپوست به کار برده است. لابد در تالارهای دانشگاهی زیادی پر از مخاطبان سفیدپوست، این کار را کرده است و خیلی عادی و بدیهی بوده است.
چندی پیش بیانیه انصراف «ایندیانا سرسین» از تحصیلات دکترا را در وبگاه مدیوم میخواندم. این دانشجوی جوان سفیدپوست دوره دکترا شرح داده بود که چرا در اعتراض به نژادپرستی نهادینه شده، از تحصیل در یکی از بهترین دانشگاههای جهان انصراف داده است. چنین رفتاری از سوی یک دوست سفیدپوست بسیار پرمعنا بود و خیلی روی من اثر گذاشت. اما در عین حال، میدانستم که برای بسیاری از دانشجویان غیر سفیدپوست که مواضع ضد نژادپرستی داشتند، سیل حمایت از آن خانم، امری عادی نبود.
موضعگیری من در آن همایش خیلی قوی نبود و فقط بهنوبه خود پیشنهادهایی دادم. دانشجویان و دانشگاهیانی مثل «لولا الوفمی» یا دکتر «پریاموادا گوپال» که به نژادپرستی نهادینه شده استادان و دانشجویان در کمبریج، و به طور کلی در سایر نهادها اعتراض کردهاند، باید به تمام موارد، از مجنونپنداری دیگران گرفته تا تهدید به مرگ در رسانههای اجتماعی، توجه کنند.
میدانم که بابت نوشتن این مقاله با توهینهایی مواجه خواهم شد، اما اهمیتی ندارد. میدانم که معضل نژادپرستی نهادینه شده را با کنشهایی مثل اعتراض کردن در آن همایش و نوشتن این مقاله نمیتوان برطرف کرد، اما تمام همت من این است که اگر معضلی دیدم، تذکر بدهم، تجارب خودم در مورد آن معضل را بیان کنم، و با انبوه دانشجویان و دانشگاهیان خواهان دگرگونی همراه باشم.
© The Independent