چرا اسرائیل با هرگونه توافق هسته‌ای میان آمریکا و ایران مخالفت خواهد کرد؟

از منظر اسرائیل، موضوع هسته‌ای فقط بخشی از مجموعه مشکلات با ایران است و باید از فرصت کنونی برای سرنگونی جمهوری اسلامی استفاده کرد

دولت اسرائیل و بنیامین نتانیاهو به دلایل مختلفی از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا استقبال کردند، اما مهم‌ترین دلیل موضع او در قبال جمهوری اسلامی ایران بود. به نظر می‌رسید اسرائیل امیدوار بود که انتخاب ترامپ پنجره‌ فرصتی برای حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران بگشاید.

افزایش چشمگیر حضور نظامی آمریکا در منطقه و تهدیدهای مقام‌های بلندپایه مبنی بر اینکه در صورت عدم برچیدن کامل برنامه هسته‌ای، جمهوری اسلامی با پیامدهای جدی روبه‌رو خواهد شد، این پیام را به اسرائیل منتقل کرد که آمریکا در استفاده از نیروی نظامی جدی است و قصد حمله به ایران یا دست‌کم حمایت از حمله اسرائیل را دارد.

با این حال، وقتی ترامپ ماه گذشته در دیدار با نتانیاهو از قصد آمریکا برای آغاز مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی خبر داد، دولت اسرائیل غافلگیر شد. علاوه بر این، پس از چندین دور گفتگو میان تهران و واشینگتن، مشخص شد که هر دو طرف واقعا به دستیابی به توافق علاقه‌مندند. در این میان، به نظر می‌رسد که آمریکا از خواسته اصلی‌اش مبنی بر برچیدن کامل تاسیسات غنی‌سازی ایران صرف‌نظر کرده و به اعمال محدودیت بر برنامه موجود رضایت داده است.

این مذاکرات اختلاف نظری عمیق میان آمریکا و اسرائیل را آشکار کرد، اختلاف نظری که در مرکز مخالفت جدی نتانیاهو با برجام نیز قرار داشت. از نظر اسرائیل، برنامه هسته‌ای ایران واقعا یک معضل است، اما راه‌ حل فقط در حمله به تاسیسات هسته‌ای خلاصه نمی‌شود، بلکه در تغییر رژیم نهفته است. در حال حاضر، هیچ چیز بیش از چنین توافقی، حتی توافقی که توانایی جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هسته‌ای را به میزان قابل ملاحظه‌ای کاهش دهد، اسرائیل را تهدید نمی‌کند، زیرا این توافق ضربه سنگینی به خواست اسرائیل برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وارد می‌کند.

نتانیاهو چندین بار نمایندگانی برای دیدار با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، اعزام کرد تا آن‌ها را از مذاکره بر سر توافق بازدارد، اما این تلاش‌ها ناکام ماند.

از دیدگاه واشینگتن، محدود‌سازی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی به‌گونه‌ای که نتواند سلاح هسته‌ای بسازد، حیاتی است. این هدف اصلی‌ آمریکا در قبال ایران، چه در دولت‌های دموکرات و چه جمهوری‌خواه، بوده است، نه تغییر مستقیم رژیم.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این شکاف میان آمریکا و اسرائیل در زمینه تحریم‌ها علیه تهران نیز بازتاب دارد. از دیدگاه اسرائیل، تحریم‌ها ابزاری برای تغییر رژیم در ایران است، در حالی که واشینگتن تحریم‌ها را اهرمی در حوزه هسته‌ای می‌داند.

بنابراین، حتی اگر گفتگوهای میان آمریکا و جمهوری اسلامی به توافقی «خوب» منجر شود‌ــ توافقی که ظرفیت غنی‌سازی ایران را به ۳.۶۷ درصد بدون «بند غروب» محدود کند، تهران را وادار کند ذخایر فعلی اورانیوم غنی‌شده‌ را به کشور ثالث منتقل کند، سانتریفیوژهای پیشرفته‌ برچیده شود، و نظارت دقیق و معناداری بدون «بند خروج» برقرار شود‌ــ اسرائیل باز هم این توافق را خطرناک خواهد دانست.

دلیلش فقط این نیست که چنین توافقی محدودیت‌هایی در دیگر ابعاد خطر جمهوری اسلامی، مانند برنامه موشکی یا حمایت از نیروهای نیابتی‌ در سراسر خاورمیانه، را شامل نخواهد شد، بلکه عمدتا به این دلیل است که توافق باعث تقویت رژیم تهران خواهد شد. علاوه بر این، بهبود وضعیت اقتصادی این امکان را به جمهوری اسلامی می‌دهد تا سامانه‌های امنیتی‌اش را ارتقا دهد و حتی حمایت از نیروهای نیابتی مستقر در خاورمیانه را افزایش دهد.

از دیدگاه اسرائیل، «فرصت طلایی» برای سرنگونی رژیم ایران که به‌دلیل ضعف ایجاد شده بود، از بین خواهد رفت.

علاوه بر این، توافق هسته‌ای میان تهران و واشینگتن نفوذ اسرائیل بر دولت جدید آمریکا‌ را که پیش‌تر نیز رو به کاهش بود، بیش از پیش تضعیف خواهد کرد. پس از چنین توافقی، اسرائیل برای اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی با دشواری بسیار زیادی مواجه خواهد شد.

حتی در سطح سیاسی در اسرائیل، درباره ضرورت حمله به ایران اجماع وجود دارد. نتانیاهو نمی‌تواند اجازه دهد رهبران احزاب مخالف‌ــ که آن‌ها نیز مواضعی افراطی در قبال جمهوری اسلامی دارند‌ــ از او پیشی بگیرند، نمی‌تواند در ظاهر حامی توافق باشد، حتی اگر در خفا نظر دیگری داشته باشد.

درخواست اسرائیل برای اجرای «مدل لیبی» در مورد ایران، یعنی برچیدن کامل زیرساخت‌های غنی‌سازی، ثابت می‌کند که واقعا خواهان توافق نیست. همان‌طور که دولت آمریکا نیز می‌داند، این موضع از نظر جمهوری اسلامی خط قرمز محسوب می‌شود و هیچ شانسی وجود ندارد که تهران آن را بپذیرد.

اسرائیل ممکن است امیدوار باشد که دولت آمریکا این موضع را اتخاذ کند، با این درک که جمهوری اسلامی آن را نخواهد پذیرفت؛ و در نتیجه، راه برای بررسی «گزینه‌های دیگر» در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران باز شود.

در پس‌زمینه، شکاف عمیق‌تری میان اسرائیل و آمریکا وجود دارد که به مسئله اهداف برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و همچنین اثربخشی اقدام‌های غیرنظامی برای مقابله با این برنامه مربوط می‌شود.

مقام‌های اطلاعاتی آمریکا بارها ادعای نخست‌ وزیر اسرائیل مبنی بر اینکه تهران به‌دنبال تولید بمب هسته‌ای است را رد کرده‌اند و تاکید می‌کنند که هیچ مدرکی دال بر تصمیم رهبران جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هسته‌ای وجود ندارد.

این شکاف اهمیت زیادی دارد و مبنایی است که دولت آمریکا را به بررسی جدی گزینه دیپلماتیک سوق می‌دهد‌ــ به‌ویژه با توجه به اینکه برآوردهای اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهند حمله به ایران می‌تواند به‌معنای جنگ منطقه‌ای باشد، برخلاف ارزیابی‌های مختلف در اسرائیل که حاکی از ضعف کنونی جمهوری اسلامی و ناتوانی‌اش در پاسخگویی موثر به هرگونه حمله است.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی امروز، در پی تضعیف نیروهای نیابتی و حملات اسرائیل به سامانه‌های پدافند هوایی‌اش، واقعا ضعیف شده است. با این حال، اطلاعات آمریکا تاکید می‌کند که رژیم ایران همچنان توانایی حمله به نیروهای آمریکایی در خاورمیانه را دارد، حمله‌ای که می‌تواند منطقه را به سمت جنگی گسترده سوق دهد.

در نهایت، انتظار می‌رود که اسرائیل با هرگونه توافق با جمهوری اسلامی مخالفت کند، حتی توافقی که رژیم تهران را از گزینه تولید سلاح هسته‌ای دور کند. از منظر اسرائیل، موضوع هسته‌ای فقط بخشی از مجموعه مشکلات با ایران است و باید از فرصت کنونی برای سرنگونی جمهوری اسلامی استفاده کرد.

بعید به نظر می‌رسد که دولت آمریکا در حال حاضر در این نقطه قرار داشته باشد، و این شکاف می‌تواند موجب تنش جدی میان واشینگتن و اورشلیم شود. با توجه به وضعیت فعلی مذاکرات، جای تردید است که اسرائیل بتواند کاری در این زمینه انجام دهد.

برگرفته از شورای آتلانتیک

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه