احمدعلی راغب، آهنگساز و موزیسین ایرانی که برخی از معرفترین سرودهای دوران انقلاب و جنگ، محصول تلاش او است، پس از چند سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان، شامگاه ۱۸ آذرماه درگذشت.
اگر قبل از انقلاب، موزیسینهایی بودند که در ساخت آهنگ و ترانه رکورددار به شمار میرفتند، این رکورد پس از انقلاب به طور قطع و یقین در اختیار راغب قرار خواهد گرفت. او خود در چند گفتوگو تعداد کارهایی را که ساخته و اجرا کرده است بیش از یک هزار و ۴۰۰ قطعه میداند و به همین دلیل به او لقب «مرد هزار آهنگ» دادند.
او از سالهای پایانی دهه ۴۰ به رادیو آمد و بهعنوان نوازنده و آهنگساز فعالیتهایی انجام میداد اما پس از انقلاب، وقتی جایگاه او بهعنوان یک موزیسین دلبسته نظام جمهوری اسلامی تثبیت شد، مسیرش را در صداوسیما ادامه داد و بهعنوان یکی از ارکان موسیقی در ارشاد و صداوسیما به کار پرداخت.
احمدعلی راغب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۳ در بندر انزلی به دنیا آمد و از همان کودکی به موسیقی و نوازندگی علاقهمند شد. پس ازگذراندن تحصیلات اولیه، بهعنوان معلم در مناطق استان گیلان به خدمت مشغول شد تا اینکه در سال ۱۳۴۹ به تهران آمد و بلافاصله جذب نهادی شد که زیر نظر انجوی شیرازی کار گردآوری فولکلور و فرهنگعامه را بر عهده داشت.
تلاشها و مسافرتهای راغب به گوشهوکنار کشور و گردآوری مهجورترین نغمهها و منظومههای مرتبط با این نغمهها، سرانجام به تدوین کتابهایی در فرهنگعامه منتهی شد که یونسکو را به تقدیر از این تلاشها در جهت ثبت و ضبط فرهنگعامه وا داشت. محمدرضا شاه این توفیقها را شاهد بود و میخواست تا ولیعهد جوانش با فرهنگعامه ایران آشنا شود. چنین بود که قرعه به نام راغب افتاد تا مسئولیت آشناسازی ولیعهد نوجوان با مفاهیم فرهنگی ایران، ازجمله فرهنگ فولکلور را بر عهده بگیرد. انقلاب ایران و حوادث و تبعات آن دامن راغب را هم گرفت.
جریانات موازی در موسیقی انقلاب
نگاهی به طیفبندی فعالان موسیقی انقلاب نشان میدهد که چند طیف در این دوره فعال بودند. جدای از برخی فعالان موسیقایی که بهصورت پراکنده در گروههای چپ، بهخصوص گروههای موسیقی وابسته به سازمان مجاهدین خلق فعالیت میکردند، سه گروه در میان عموم، شناختهشدهتر بودند.
گروه نخست در کانون چاووش و زیر نظر هوشنگ ابتهاج، سایه، گرد آمده بودند و تا ماههای اولیه سال ۶۰ فعالیت میکردند. شجریان و شهرام ناظری در زمره خوانندگان طراز اول این گروه و محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان در زمره آهنگسازان برتر کانون چاووش بودند که بخشی مهم از وطنیهسراییهای روزهای قبل و بعد از انقلاب را در قالب آلبومهای چاووش منتشر کردند.
آنها میخواستند جدای از کار دولتی و با توجه به تجربه قبل از انقلاب، نهادی مستقل و غیردولتی را شکل دهند و با توجه به تقاضای بالا بازار، گمان میکردند میتوانند بیتکیه به دولت و حکومت و تنها با اتکا بر تواناییهای هنری خود و نیز اقبال مردم، مسیری جدا از فعالیتهای دولتی طی کنند.
چاووش به دلیل شبهه وابستگی به حزب توده و نیز اختلافاتی که در طی مسیر پیش آمد و البته ممنوعیتهایی که قرائت جمهوری اسلامی درباره موسیقی به وجود آورد، عملا از هم پاشید و سرانجامی خوش نیافت.
گروههای چپ دیگر، بهخصوص موزیسینهایی که گرایش به سازمان مجاهدین و یا جریانات چپ مارکسیستی داشتند، عملا بعد از خرداد ۶۰ فرصتی برای فعالیت نیافتند. در کنار آن باید از موزیسینها و خوانندگان زن و مردی نام برد که به دلیل پیروزی انقلاب عملا بیکار شدند و حتی اجازه هیچ فعالیت خصوصی مثل تدریس نداشتند و تقریبا نامآورترینها، در این فهرست قرار داشتند که با انگ طاغوتی، عملا یا از رادیو اخراج شدند و یا اجازه فعالیت نیافتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دسته دیگر و شاید موجهتر موسیقیدانها به سراغ موسیقی فیلم و سریال رفتند که فرهاد فخرالدینی، فریدون شهبازیان، بابک بیات، کامبیز روشنروان و… ازجمله آنها بودند.
باوجود چنین کمبودی و با توجه به اینکه رسانههای سمعی و بصری چون رادیو و تلویزیون نیازمند موسیقی تازه بودند، دسته سومی از موزیسینها از این خلأ بهخوبی استفاده و جای خود را در رادیو و تلویزیون ونهادهای مرتبط با فعالیت موسیقایی تثبیت کردند.
احمدعلی راغب، حمید شاهنگیان، محمد میرزمان، محمد گلریز، مهرداد کاظمی و… از این دسته افراد بودند که در گذشته نام و عنوان آنچنانی نداشتند اما با علم موسیقی بهخوبی آشنا بودند و از ذوق و ظرفیتهای خوبی در نوازندگی و خوانندگی بهره میبردند. آنها توانستند اعتماد دستاندرکاران اصلی نظام را جلب و خود را بهعنوان مسئولان موسیقی رادیو و تلویزیون، جایگزین قبلیها کنند.
راغب بهرغم آنکه درگذشته و به گفته خود، معلم موسیقی شاهزاده رضا پهلوی بود (در گفتوگوی بازنشر شده از او در خبرگزاری مهر به نقل مجله سروش سال ۱۳۹۶)، اما با کنار کشیدن از رادیو بعد از واقعه ۱۷ شهریور و وصل شدن به جریانات انقلابی متصل به روحانیون، توانست اعتماد آنها را جلب و خود را بهعنوان یکی از ستونهای موسیقی بعد از انقلاب تثبیت کند. بعدها همین پشتوانه سبب شد تا او یکی از ارکان اصلی صداوسیما و ارشاد در تصمیمگیریهای مختلف موسیقایی شود که ازجمله آنها مدیریت مرکز موسیقی صداوسیما در سالهای اولیه دهه ۷۰ بود.
بانگ آزادی و سرود حزب جمهوری
در همان گفتوگو با مجله سروش و نیز چند گفتوگوی دیگر، او از دیدار خود با آیتالله خامنهای در سالهای اول انقلاب سخن میگوید که چگونه به سفارش ساخت برخی سرودهای انقلابی انجامید. نمونه آن سرود «بانگ آزادی» بود که در اسفند ۱۳۵۸ ساخته شد. او این سرود را از شعارهای «اللهاکبر، خمینی رهبر» مردم ساری که برای دیدار با آیتالله خمینی به تهران آمده بودند الهام گرفت و توانست آن را بهعنوان ترجیعبند بهخوبی در بافت کلی اثر بگنجاند و با درآمیختن با سه بند از شعر حمید سبزواری، آن را تنظیم و برای نوروز آماده کند.
خود او در کتاب خاطراتش که عنوان «بانگ آزادی» دارد، به ارسال این سرود از سوی مجید حدادعادل برای آیتالله بهشتی اشاره میکند. کار بهقدری برای بهشتی جذابیت داشت که دستور داد این کار بلافاصله بعد از پیام نوروزی آقای خمینی در نوروز ۱۳۵۹ پخش شود.
برخی تلاش کردند که این ساخته راغب را بهعنوان سرود ملی جا بیندازند و تا مدتی نیز همینگونه بود؛ اگرچه به گفته راغب در کتاب خاطراتش، او و آیتالله خامنهای که از مفاهیم موسیقی و سرود ملی اطلاعات دقیقتری داشتند، مخالف چنین عنوانی برای این سرود بودند اما فضای انقلابیزده آن سالها بهقدری بیضابطه بود که هر چیزی میتوانست جای هر چیز دیگری را بگیرد. بانگ آزادی همچنان بهعنوان یک قطعه قبل از اخبار ساعت ۲ رادیو بهصورت روزانه پخش میشود.
سرودی برای آیتالله مطهری و جنگ
پس از این کار بود که به گفته آقای راغب، او سرودی هم برای حزب جمهوری اسلامی ساخت. ازجمله آثار او که سهمی جدی در تغییر نگاه آیتالله خمینی به موسیقی داشت، سرودی بود که بعد از ترور آیتالله مطهری ساخته شد. این سرود را به گفته راغب، سید احمد خمینی میشنود و از گروه میخواهد که آن را در دومین سالگرد ترور مطهری، با گروه بزرگی در حضور آقای خمینی اجرا کنند.
پس از این اجرا، از آیتالله خمینی نقلقولهایی مبنی بر مقبولیت انجام چنین کارهایی منتشر شد و نتیجه به ساخت آثاری با عنوان «سرود» انجامید. عنوانی که نوعی کلاه شرعی برای عدم استفاده از واژه «موسیقی» بود و سبب شد تا یک و نیم دهه، حتی نام ادارات موسیقی هم به سرود تغییر کند؛ چنان که نام مرکز موسیقی ارشاد عنوان «مرکز سرود و آهنگهای انقلابی» را بر خود داشت و این عنوان تا سالهای اولیه دهه ۷۰ برقرار بود.
سرود «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو…» با صدای قدرتمند قرهباغی از دیگر سرودهایی بود که راغب ساخت و همچنان پخش و شنیده میشود.
در کارنامه کاری راغب آثار مرتبط با جنگ هم وجود دارد که مهمترین آن سرود «خجسته باد» با صدای محمد گلریز است. این قطعه در فضای بیات ترک سروده و بلافاصله بعد از فتح خرمشهر از شبکههای سراسری پخش شد و در مدتی کوتاه بهعنوان یکی پرطرفدارترین آثار مورد اقبال قرار گرفت. تنظیم مجتبی میرزاده که از شاگردان برجسته پرویز یاحقی بود، به این کار جلوهای دیگر داده است. علاوه بر این آثار، راغب در زمینه موسیقی کودک نیز تلاشهایی انجام داد که ازجمله آنها سرود معروف «بابا خون داد» است.