پس از میانجیگریها و تلاشهای موفقیت آمیز در تکمیل توافقنامه صلح میان ارمنستان و آذربایجان که به عنوان یک تحول تاریخی در منطقه قفقاز تلقی میشود، مسکو توانست جنگ دوم قرهباغ را پایان دهد. البته به دنبال اجرای کامل مفاد توافقنامه، یک راهرو جدید از منطقه نخجوان به آذربایجان تحت کنترل روسیه افتتاح میشود و مسکو بر حرکت حمل و نقل میان ارمنستان و بخشهایی از مناطق اطراف قرهباغ نظارت خواهد کرد.
با این حال، بخش فوق الذکر این توافقنامه به دلایل متعددی از جمله حضور طولانی مدت نیروهای نظامی روسیه در منطقه، روند ایجاد راهرو نخجوان و آذربایجان و شیوه مدیریت و نظارت بر این راهرو، نگرانی ایران را بر انگیخته است. کارشناسان متعقدند بعید نیست که تهران به علت خطر ژئوپلیتیکی که این راهرو میتواند بر ایران داشته باشد، تلاشهایی برای جلوگیری از عملی شدن این بند توافقنامه صلح قرهباغ که گذرگاههایی را میان دو همسایه شمالی ایران در منطقه قفقاز باز میکند انجام دهد.
البته باکو توانست از طریق توافقنامه سهجانبه، موافقت ایروان را برای افتتاح یک راهرو که از خاک ارمنستان به منطقه نخجوان امتداد دارد، به دست آورد و در نتیجه، سرزمینهای خود را بار دیگر به منطقهای که کاملا از آن جدا شده بود، متصل کند؛ هرچند منطقه مزبور متعلق به آذربایجان است. افتتاح این راهرو نه تنها برای آذربایجان بلکه برای سراسر کشورهای منطقه اهمیت بسیاری دارد و به عنوان یک تغییر استراتژیک در جغرافیای منطقه به شمار میرود. افزون بر آن، این راهرو، ارتباط مستقیم جغرافیایی منطقه قفقاز را از طریق یک نوار مرزی که ۲۳ کیلومتر امتداد دارد با ترکیه فراهم میکند.
قابل ذکر است که منطقه نخجوان آذربایجان، بزرگترین منطقه جغرافیایی است که به کشور متبوعش هیچ مسیر زمینی ندارد و از هر سو توسط کشورهای دیگر احاطه شده است و این منطقه یکی از منزویترین مناطق اتحاد جماهیر شوروی سابق محسوب میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اغراق نیست اگر بگوییم ایران، نسبت به ارمنستان، از توافقنامهای که میان آذربایجان و ارمنستان با تلاش و حمایت مسکو منعقد شده است، بیشتر زیانمند میشود. بهرغم استقبال رسمی و با توجه به اهمیت برقراری صلح در قفقاز جنوبی، اظهارات و تحلیلهای شخصیتها و مقامهای نزدیک به مراکز تصمیمگیری در تهران نشان میدهد که استقبال ایران از توافقنامه اخیر آمیخته با اضطراب و نگرانی است؛ زیرا تهران از پیامدهای این توافقنامه در آینده نگرانی و هراس دارد.
هنوز چند روز از امضای توافقنامه قرهباغ نگذشته بود که محمود احمدی بیغش، نماینده مجلس ایران با انتشار بیانیه شدید اللحنی خواستار عدم شناسایی راهرو عبور میان نخجوان و آذربایجان شد. وی همچنان از تهران خواست اقداماتی را علیه ترکیه در آذربایجان اتخاذ کند و از پارلمان کشورش خواست رسماً اعلام کند که ایران تغییر جغرافیایی مرزها در منطقه و راهرو مطرح شده را به رسمیت نمیشناسد.
افزون بر آن، محافل ایرانی منتقد توافقنامه صلح قرهباغ، نگرانی خود را نسبت به توافق اخیر پنهان نکرده و هشدار دادند که تغییرات خطرناکی در نوار مرزی با ایران در حال شکل گرفتن است و به دلیل راهرویی که طبق مفاد این توافقنامه در مجاورت مرز ایران از نخجوان به آذربایجان ایجاد میشود، ممکن است ارتباط جغرافیایی ارمنستان با ایران قطع شود. این در حالی است که ایران در جریان جنگ دوم قرهباغ سعی داشت به عنوان میانجی و بیطرف میان آذربایجان و ارمنستان در صحنه ظاهر شود. محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران علاوه بر انکار عبور سلاح از قلمرو ایران به ارمنستان، به هدف رد اتهامات حمایت از ایروان، بارها پیشنهاد کرد که کشورش آماده میانجیگری برای پایان دادن به بحران جنگ در قرهباغ است. البته تهران از سال ۱۹۹۳ که درگیری میان آذربایجان و ارمنستان آغاز شد، به طور کلی، همبستگی با باکو نشان نداد و به گونهای به ایروان گرایش داشت.
البته عوامل زیادی از جمله نقش تلآویو و واشنگتن و وجود جامعه ارامنه در ایران بر روابط باکو و تهران تأثیر میگذارد؛ افزون بر اینکه عوامل متقابل دیگری همچون نگرانی ایران از گرایشهای جداییطلبانه آذریهای ایران و نگرانی باکو از تأثیرگذاری نفوذ مذهبی ایران در جامعه سکولار آذربایجان، دو کشور را تا حدی از هم دور نگه میدارد.
هرچند ممکن است به نظر نرسد که ایران و ارمنستان بتوانند متحدان خوبی باشند، با این حال، واقعیت نشان میدهد که روابط تهران و ایروان از روابطی که ایران را با بسیاری از کشورهای اسلامی پیوند میدهد قویتر است و روشن است که دو کشور بنا به دلایل متعددی نیاز به گسترش روابط دارند. ایران برای داشتن گذرگاه ترانزیتی جایگزین برای حمل و نقل به روسیه و اروپا، نیازمند ارمنستان است و ایروان نیز به دلیل مسدود بودن همیشگی مسیرهای تجاری با آذربایجان و ترکیه، نیاز به گذرگاه امن برای فعالیتهای تجاری خود دارد. از سوی دیگر، ایران سعی دارد با گسترش روابط با ارمنستان مانع محاصره این کشور در شبکه قدرت روابط با کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای میانه، به ویژه آذربایجان توسط واشنگتن و تلآویو شود؛ زیرا مراکز تصمیمگیری در واشنگتن که از برخورد با ایران نگرانی دارند، به باکو اولویت ویژهای میدهند.
با آنکه ایران روابط گستردهای با ارمنستان دارد، اما این کشور نتوانسته است آذربایجان را بهرغم داشتن تعلقات مشترک مذهبی، سابقه تاریخی و پیوند نژادی در دایره نفوذ منطقهای خود قرار دهد؛ این در حالی است که ایران و آذربایجان روابط عمیق تاریخی و فرهنگی دارند و جمعیت آذریهای ایران پس از فارسیزبانها به عنوان دومین گروه قومی در ایران به شمار میرود.
آذربایجان برای دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان که میان ایران، ارمنستان و ترکیه واقع شده است، نیازمند داشتن روابط صمیمانه با ایران است تا با استفاده از حریم هوایی و زمینی ایران، کالاهای مورد نیاز و انرژی را به نخجوان برساند و به همین دلیل همواره سعی در حفظ روابط دوستانه با ایران دارد. اما تصمیم اخیر ترکیه به ایجاد خط لوله گاز برای تأمین انرژی به نخجوان، باعث میشود ایران اهمیت ژئوپلیتیک خود را برای آذربایجان از دست بدهد. افزون بر آن، کنترل مجدد باکو بر بخشی از نوار مرزی ایران و آذربایجان که از سال ۱۹۹۴ تحت تصرف ارمنستان که به عنوان متحد ایران محسوب میشود، قرار داشت، میتواند در روابط ایران و آذربایجان تأثیر عمیقی داشته باشد؛ زیرا آذریهای آذربایجان و ایران پس از دهها جدایی میتوانند بار دیگر ارتباط خود را برقرار کنند.
از سوی دیگر، وضعیت کنونی منطقه نسبت به گذشته دستخوش تغییرات بسیاری شده است و هنوز مشخص نیست که پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ چگونه بر روابط آن با ایران تأثیر میگذارد، به ویژه پس از توافق اخیری که با حمایت مالی روسیه و هماهنگی ترکیه، به آذربایجان حق عبور مستقیم از خاک ارمنستان را میدهد تا به بخش دیگر سرزمینش (منطقه خودمختار نخجوان) دسترسی پیدا کند.
توافق قرهباغ، تهران را برای سازگاری با واقعیت جدید ژئوپلیتیک در مرزهای شمالی آن وادار به بذل سعی و تلاش بیشتری میکند و این امر، توجه ایران را به کشورهای دیگری که قصد گسترش نفوذ در آنها را دارد، کاهش میدهد و آرامشی که ایران در سه دهه گذشته آن را در مرزهای شمالی خود تجربه میکرد، از این پس جای خود را به نگرانی واگذار میکند.
در فرجام، میتوان گفت هرچند روابط مسکو و تهران در این اواخر صمیمانهتر شده است، اما دو کشور از قرنها بدین سو با یکدیگر رقابت و همچشمی بسیاری دارند. پس از توافق مسکو و آنکارا برای پایان دادن به جنگ قرهباغ، ایران از عملکرد روسیه انتقاد کرد که نقش ایران را در منطقه نادیده گرفته است. تهران از توافق مسکو و آنکارا در منطقه قفاز جنوبی ابراز نگرانی میکند؛ به ویژه اینکه روسیه و ترکیه توانسته اند در سوریه نیز به تفاهمات مهم و متعددی دست یابند.
© IndependentArabia