سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که قرار است تا سال ۱۴۰۴ اجرایی شود، در مسیر خود دچار دستاندازهای جدی شده است. یکی از مشکلات این سند، تزریق اندیشههای اسلامی، دفاع مقدس و مهدویت است که جامعه فرهنگی را به حالت تدافعی درآورده است، زیرا در آن از آزاداندیشی و دگراندیشی خبری نیست. بنابراین، تزریق ارزشهای معین و نبودِ پرسشگری، از مشکلات اساسی این سند است.
دومین نکته، نبود زیرساختهای لازم است. وقتی سهمدهی منابع مطرح است، اولویت در این چرخه، آموزش و پرورش نیست. منابع آموزش عالی، حوزههای علمیه افزایش یافته است، ولی آموزش و پرورش کاهش یافته و منابع برای ساختن مدارس وجود ندارد. در آموزش و پرورش دانشآموز روی زمین درس میخواند، در حالی که دانشگاهها دانشجو کم دارند. بدون توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی امکان حرکت بالنده ندارد.
سومین عامل، تغییر مدام مدیران و نبود هماهنگی بین ارگانهای مختلف است که تعداد آنها به ۱۴ نهاد میرسد. نکته دیگر آن که معلمان کمترین نقش را در آن داشتهاند. در مورد اهدافی مثل معلممحوری و بازنگری در برنامههای درسی براساس پژوهشها، کمترین توافق میان نهادها وجود دارد.
و نکته آخر آن که برپایه پژوهشهای متفاوت پیمایشی، نگرانی اصلی خانوادههای ایرانی، آموزش علمی و کنکور فرزندانشان است تا هویت اسلامی، و بالاخره جراحی و تحریف کتب درسی نیز از دیگر پیامدهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
برخی ممیزیها و تحریف در کتب درسی
تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۰ با همکاری حوزه و دانشگاه در هفت فصل نوشته شد و این سند مسیر تحول آموزش و پرورش را از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۴ براساس سه اصل ترویج اندیشههای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مهدویت ترسیم کرده است.
در سالهای اخیر دستکاریهای متعددی در کتب درسی رخ داده که داد مولفان را درآورده است. در سال ۹۸، حذف مطالبی از چهرههای مطرح ادبیات ایران از جمله سایه، رهی معیری، شفیعی کدکنی، اخوان، غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی، دولتآبادی، مشفق کاظمی، نیما یوشیج، خیام، و مطالبی از مولوی (موسی و شبان)، سیاحتنامه ابراهیمبیگ، و دیگران صورت گرفت.
به جای آن، کارهای رضا امیرخانی، علی سهامی، امیری اسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغخان، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا، ضیاءالدین شفیعی و… جایگزین شد که کمتر کسی حتی اسمشان را شنیده است. این جراحی ادبی با اعتراض شدید مولفان کتب درسی مواجه شد. نمونهوار، محمد پارسانسب، استاد دانشگاه و مولف کتابهای درسی زبان و ادبیات فارسی، در انتقاد گفت: «ما آن زمان فقط کتاب را تالیف کردهایم و دیگر ارتباطی با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نداریم. به تعبیر خودشان کتاب را خریدهاند و هر بلایی که دلشان میخواهد سر آن میآورند.»
در کتاب فارسی پایه هفتم، در متنی از نادر ابراهیمی به نام «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟»، در بخشی آمده است: «باقی قلبم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما، از خانه ما، انداختند بیرون…»، عبارت «به خاطر اسلام» به متن اضافه شده است که خانواده این نویسنده فقید با آن موافق نیست.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به دلیل حذف تصویر دختران از جلد کتاب ریاضی کلاس سوم مورد انتقاد شدید قرار گرفت. نسیم بهاری، تصویرگر جلد آن کتاب، در صفحه اینستاگرم خود نوشت: «اجازه ندادند یکی از دخترها بالای درخت باشد. حتی جایی گفتند انگار دختر به سمت پسر میرود تا بغلش کند، پس طرح را اصلاح کنید. این اصلاحات قبل از چاپ جلد کتاب بود. ولی برای دست بردن در طرحی که تایید شده است، هیچ توجیهی وجود ندارد.» بنابراین، مسئولان حتی در طرحهایی که مجوز گرفته و چاپ شده است نیز دست میبرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سال ۹۹ یک تحریف جدید کشف شد. به قصههای مجید، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی، بخشهایی اضافه شده بود: «بیبی وقت نماز صبح بیدارم کرد، برایم بار و بندیل بست. من هم بیکار ننشستم، نماز خواندم، ناشتایی خورده و نخورده پریدم روی چرخ…»، عبارت «وقت نماز صبح بیدارم کرد» و «نماز خواندم» به متن اصلی اضافه شده است. این جراحیها بدون اطلاع و بدون اجازه نویسنده صورت گرفته است.
مولف قصههای مجید معتقد است که با این دستکاریها در متن، شخصیت داستان (که ۳۸ قسمت دارد) برای مخاطب دارای تضاد شده است. وی اضافه میکند: «مجید به سنی نرسیده که نماز بخواند.
در هیچ یک از داستانها هم نماز نخوانده است، اما بیبی نماز میخواند و چند جای داستان سر سجاده است که کار خیلی خوبی هم هست. اما مجید یک بچه ۱۰-۱۲ساله است و به سنی نرسیده که نماز بخواند…. میتوانند داستان را بردارند و داستان دیگری بگذارند.» اما اینها تنها نمونهها نیست. لباس پوشاندن به تن دهقان فداکار که برای نجات سرنشینان قطار پیراهنش را آتش زده بود و بر سر راه قطار قرار گرفته بود، و تغییر نام حشره «آخوندک» به «راهبک»، به دلیل تشابه اسمی با «آخوند»، و بالاخره اضافه کردن شعر «شکوه چشمان تو» (در اشاره به بسیجی کشته شده در جنگ سوریه) به کتاب فارسی، از جراحیهای جدید سازمان پژوهش وزارت آموزش و پرورش است.
قیچی ممیزی در دست کیست؟
علی ذوعلم از سال ۸۴ تا ۸۸ مدیرکل دفتر تالیف کتب درسی بوده است. او در سال ۹۷ در سمتی بالاتر، به عنوان رئیس بازگشت. ذوعلم عضو جبهه پایداری و ایدهپرداز واگذاری ۴۰ هزار مدرسه به حوزه علمیه در سال ۸۸ بوده است.
برخی، دستکاریها و تحریفها را در کتابهای درسی، کار حسین رودسری، نماد ممیزی در این دفتر، میدانند. اما واقعیت آن است که این جراحیها کار یک نفر نیست، بلکه نتیجه یک تفکر و نظامی است که میخواهد با اضافه کردن عباراتی مثل «جنگیدن به خاطر اسلام»، یا «وضو گرفتن و نماز خواندن» به کتب درسی، ارزشهای اسلامی را به نظام آموزشی تحمیل کند، در حالی که این نوع جراحیها نه تنها با مقاومت خانوادهها و فرزندانی که اکنون به کمک اینترنت با جهان مرتبطند روبهرو میشود، بلکه با ناهماهنگی خود وزارتخانهها و نهادهای زیرربط نیز روبهرو است که بخشی از آنان به این گونه تحریفها اعتقادی ندارند.
به همین دلیل، بر اساس تحقیقی که در سال ۹۸ در مورد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش انجام شده است، کمترین نفوذ برای اجرای سند تحول را معلمان داشتهاند، و دولت، مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی و رسانه ملی دارای بیشترین نفوذ مستقیم و غیرمستقیم ارزیابی شدهاند، و در ادامه آمده است: «خانوادههای ایرانی دغدغههای مراجع رسمی را در زمینه هویت اسلامی یا مسایل تربیتی ندارند و بیشتر نگران مسایل علمی و آموزشی مدرسه و حداکثر کنکور فرزندان هستند. همچنین، نهادی مانند رسانه ملی عمدتا درگیر کلاسهای کنکور و کسب درآمد از حوزه آموزش عمومی است تا اجرای مفاد سند تحول.»
مقاومت خانوادههای ایرانی در زمینه هویت اسلامی و نیز این واقعیت که آموزش به سوی کالایی شدن درایران پیش میرود ،در این پژوهش کاملا پیداست. علی خامنهای از تحقق و اجرای سند تحول بنیادین به مدت ۱۲ سال اظهار نارضایتی کرده است. او تاکید کرده است که پیامهای انقلاب باید در متون درسی گنجانده شود.
مسؤولان دستکاری و تحریف کتابهای درسی را به گردن دیگری میاندازند
وقتی صدای انتقادات از تحریف در اثر نادر ابراهیمی به نام «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟» بلند شد وزیر آموزشوپرورش، محسن حاجی میرزایی، در واکنش به انتقادات با اظهار تاسف از این تحریف در توییتر خود نوشت: «هر چند تغییر در دوره مسؤولیت من نبوده است»، او تنها کسی نبود که از زیر مسئولیت شانه خالی کرد.
علی ذوعلم رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مورد حذف اشعار شاعرانی مانند نیما یوشیج، گفت: «این که نیما در دوره متوسطه حذف شد، مربوط به سال قبل و دوره پیشدانشگاهی بود و برخی تازه متوجه این موضوع شدهاند.» (۵) بنابراین حتی ذوعلم هم تحریفات را بر عهده نگرفت. این تحریفات از پیامدهای اجرای ناهماهنگ سند است.
جز مشکلاتی که در مورد نبود توسعه اقتصادی، عدم هماهنگی نهادها، مقاومت خانوادهها، عدم پرسشگری و تزریق هویت اسلامی در سند مطرح است، نادیده گرفتن تفاوتهای فرهنگی مناطق مختلف ایران هم در آن موج میزند.
به جای آن، مثلا در راهکار ۳/۶ آمده است: «برنامهریزی به منظور اقناع فکری دانشآموزان برای پذیرش قلبی و درونی حیا، عفاف، حجاب و عمل به آن با تبیین دیدگاه اسلام». حال اگر دانشآموزی پرسشگری کند و نخواهد به آموزههای حیا، عفاف و حجاب سند تن دهد، تکلیفش چه خواهد بود؟