«یک سال پیش، در حالی که رژیم ایران تاریکی دیجیتالی را برای پنهانکردن شواهد سرکوب وحشیانه خود در اعتراضات آبانماه در ماهشهر تحمیل میکرد، حدود ١۴٨ غیر نظامی ایرانی را در آن شهر کشت. معترضان و رهگذران توسط تک تیراندازها از پشت بامها مورد هدف قرار گرفتند، و توسط خودروهای زرهی ردیابی و محاصره شدند و با مسلسل به رگبار بسته شدند. وقتی معترضین به نیزارهای اطراف پناه بردند، نیروهای رژیم آن منطقه را به آتش کشیدند و سپس به کسانی که قصد فرار داشتند شلیک کردند. هنگامی که خانوادههای آنها تلاش کردند تا بقایای عزیزانشان را دریافت کنند، مقامات ایرانی به ازای هر گلولهای که به بدن آنها اصابت کرده بود، صدها دلار مطالبه کردند».
این روایت جزیی و آماری از سرکوب اعتراضات مردمی در آبان ۹۸ در شهری کوچک در استان خوزستان، شاید در نگاه نخست برآمده از نگاه و قلم یک گروه حقوقبشری به نظر برسد؛ ولی واقعیت این است که این روایت همدلانه در آبان ۱۳۹۹ در قالب بیانیهای از سوی وزارت خارجه آمریکا و به امضای «مایک پمپئو» منتشر شده است. بیانیهای که اکنون در پایگاه رسمی «سفارت مجازی ایالات متحده در ایران» در دسترس است.
درواقع، مایک پمپئو در جایگاه وزیر خارجه ایالات متحده چنان لحن کمسابقهای در تقابل با جمهوری اسلامی به کار بسته بود که همدلی بسیاری در معترضان ایرانی بر میانگیخت. همدلیای که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰، شهروندان ایرانی را به یکی از پیگیرترین ملل دنیا برای تعقیب اخبار انتخابات تبدل کرد. انتخاباتی که بسیاری از ایرانیان آرزومند پیروزی دونالد ترامپ بودند؛ مردی که مایک پمپئو وزیر خارجه او بود.
به هر روی و بر بنیاد چنین پیشینهای، میتوان گفت مایک پمپئو نقش وزارت خارجه آمریکا را در دید ایرانیان بسیار پررنگ کرده است و به جایگاهی غیرقابل برگشت کشانده است. از این پس، برای معترضان ایرانی، هر وزیر خارجهای در ایالات متحده احتمالا با مایک پمپئو نیز سنجیده خواهد شد و مواضع او در قبال ایران، در نسبت با مواضع پمپئو نیز مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.
بر اساس چنین زمینهای بود که وقتی در پاییز ۱۳۹۹ «آنتونی بلینکن» از سوی «جو بایدن» به عنوان وزیر خارجه معرفی شد، گفتگو درباره او در فضای مجازی فارسی زبان بالا گرفت و مواضع او از سوی بسیاری از کاربران در توییتر فارسی بازخوانی شد.
چنانکه ریتوییت تاییدآمیز آنتونی بلینکن از توییت «جیک سالیوان»-از مردان دولت باراک اوباما-در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ دگرباره از سوی کاربران فارسیزبان مورد اشاره و انتقاد بسیار قرار گرفت. جیک سالیوان در آن زمان- و در حالیکه معترضان ایرانی در خیابانها کشته میشدند-از دونالد ترامپ خواسته بود که در قبال اعتراضات سراسری در ایران سکوت کند و بلینکن نیز این موضع را پسندیده بود. نکته آنکه جیک سالیوان نیز از سوی جو بایدن به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برگزیده شده است.
پیش از این نگارنده در یادداشتی دیگر تلاش کرده بود رویکرد دولت جو بایدن مقابل جمهوری اسلامی را تحلیل کند و احتمال داده بود که «بازگشت به سیاست مماشات»، رویکرد غالب این دولت در رویارویی با «بزرگترین دولت حامی تروریسم در جهان» باشد. نوع موضع آنتونی بلینکن مقابل پدیده آبان ۹۸ خود به تنهایی میتواند آن تحلیل را تایید کند.
به هر روی و با چنین پیشزمینهای تلاش میشود از ایران به عنوان یک موضوع ویژه فاصله نسبی گرفته شود و به برخی از سرفصلهای فکری-سیاسی آنتونی بلینکن نگاهی انداخته شود و برای مخاطب ایرانی از انگارههای حاکم بر رفتار سیاسی این سیاستمدار تاثیرگذار بازنمایی حداقلی صورت بگیرد.
آنتونی بلینکن؛ تربیت اروپایی
«آنتونی جان بلینکن» در ۱۹۶۲ در شهر نیویورک در آمریکا در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. از پدری دیپلمات، نسبتا مشهور و با ریشههای عمیق اروپایی؛ «دونالد بلینکن». دونالد بلینکن در دهه ۹۰ میلادی به مدت سه سال به عنوان سفیر ایالات متحده در مجارستان خدمت کرد. «الن بلینکن» برادر دونالد و عموی آنتونی نیز در همان دهه به مدت چهار سال در بلژیک به عنوان سفیر ایالات متحده مشغول بود. این دو برادر در نیویورک از پدر و مادری یهودی به دنیا آمده بودند.
پدر این دو برادر و پدربزرگ آنتونی بلینکن، «موریتز بلینکن» نام داشت که در «کیف» در اوکراین به دنیا آمده بود. موریتز که وکیل دادگستری بود، در کودکی همراه با پدر خود «میر بلینکن» - جد آنتونی بلینکن - و در سال ۱۸۹۷ از اوکراین به آمریکا مهاجرت کرده بود. میر بلینکن که به پیشه نویسندگی اشتغال داشت، خیلی زود در۳۶ سالگی درگذشت. او در کودکی در اوکراین آموزش مذهبی یهودی دیده بود، و به زبان ییدیش (Yiddish) مینوشت که زبان سنتی یهودیان اروپاییتبار و اشکنازی محسوب میشد.
وقتی هنوز آنتونی بلینکن یک کودک بود، پدر و مادر او از یکدیگر طلاق گرفتند. آنتونی با مادر ماند. مادر در ازدواج مجدد خود با مردی لهستانی - آمریکایی ازدواج کرد که او نیز تبار یهودی داشت؛ «ساموئل پیزار». پیزار از بازماندگان لهستانی هولوکاست بود که تمام اعضای خانواده خود را نیز در جریان هولوکاست از دست داده بود. او وکیل و نویسندهای برجسته نیز بود و به «جان اف کندی» - رییسجمهور فقید آمریکا - و برخی از روسای جمهور وقت فرانسه نیز مشاوره داده بود. بلینکن که هنوز یک کودک بود، همراه با مادر و پدرخواندهاش به فرانسه رفت. ساموئل پیزار تاثیری ماندگار در تربیت پسرخواندهی خود به جا گذاشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آنتونی بلینکن در پاریس به مدرسهای دو زبانه رفت و احتمالا تحتتاثیر این تجربه، به دنیای فرانسوی زبان، از فرهنگ تا سیاست، بسیار علاقمند شد و این شیدایی در او به شکلی پایدار در آمد. درواقع با درنظرگرفتن این تبار و تربیت خانوادگی است که میتوان گفت اگرچه آنتونی بلینکن در آمریکا به دنیا آمد ولی اروپایی تربیت شد و به ویژه زیست-جهان فرانسوی روی او تاثیر فراوان گذاشت؛ چنانکه برخی از تحلیلگران او را سیاستمداری فرانکوفیل مینامند.
اگر این فرضیه را بپذیریم که شیوه تربیت و چگونگی زندگی در سالهای کودکی تاثیراتی ماندگار در روحیه افراد به دنبال دارد، اروپاگرایی پررنگ بلینکن را نیز میتوانیم با توجه به تجربیات کودکی او ارزیابی کنیم.
به شهادت ناظران، آنتونی بلینکن اکنون فرانسه را به شیوایی سخن میگوید و گفتگوهای متعدد او به زبان فرانسوی نیز گواهی بر این امر است. امتیازی که در واشینگتن دیسی و در میان سیاستمداران کنونی آمریکا چندان رایج نیست. این مهارت زبانی بلینکن در فرانسوی، ابعاد سیاسی نیز پیدا کرده است و با توجه به پیشینه تربیتی - آموزشی او، معنای کلانتری از آن داده است. چنانکه «جرارد آراد» - سفیر سابق فرانسه در ایالات متحده - پس از معرفی بلینکن به عنوان وزیر خارجه، در توییتر خود از فرانسوی عالی بلینکن تمجید کرد و در جای دیگری نیز در تعبیری غلیظ، بلینکن را «دوست فرانسه» نامید.
خواهر ناتنی بلینکن نیز که در نیویورک زندگی میکند و خانهای هم در فرانسه دارد، نیز سابقه پررنگ سیاسی دارد. «لهآ پیزار» در دولت بیل کلینتون در شورای امنیت ملی مشغول به کار بود. او هماکنون از گردانندگان «بنیاد علاءالدین» است که مقر آن در فرانسه است. بنیادی که «ارتقای روابط بین یهودیان و مسلمانان از طریق شناخت متقابل» را شعار اصلی خود قرار داده است و در واقع میتوان گفت که در تلاش برای گسترش و تبلیغ درک و فهم چندفرهنگیگرایانه است. یکی از زبانهای به کار رفته در وبسایت رسمی این بنیاد، فارسی است. لهآ پیزار که شباهت ظاهری قابل توجهی هم با برادر ناتنی خود دارد، اکنون ریاست این بنیاد را بر عهده دارد.
نگاهی کوتاه به پیشینه سیاسی بلینکن
آنتونی بلینکن تا ۹سالگی در آمریکا درس خواند و سپس همراه با خانواده به فرانسه رفت؛ ولی برای تحصیلات دانشگاهی به زادگاه خود بازگشت. او در دانشگاههای هاروارد و کلمبیا تحصیل کرد و مدرک خود را از دانشگاه کلمبیا در رشته حقوق دریافت کرد. بلینکن که موسیقی را نیز به عنوان یک علاقه جدی دنبال میکند و گیتار مینوازد، کار سیاسی خود را به عنوان کارمند شورای عالی امنیت ملی آمریکا از دولت بیل کلینتون در دهه ۱۹۹۰ میلادی آغاز کرد.
در همان زمان «اوان رایان»-همسر آینده بلینکن-نیز برای «هیلاری کلینتون» کار میکرد که در آن زمان بانوی اول ایالات متحده بود . بلینکن یهودی و رایان مسیحی که نگاههای سیاسی بسیار نزدیکی به یکدیگر داشتند، در سال ۲۰۰۲ و با حضور چهرههایی همچون هیلاری کلینتون ازدواج کردند. رایان در سالهای دولت اوباما نیز چند سال در وزارت خارجه کار کرد. این زوج اکنون دو فرزند دارند.
در سالهای ریاستجمهوری «جورج بوش» آنتونی بلینکن بسیار به جو بایدن نزدیک بود و در کمیته روابط خارجی سنا زیر دست جو بایدن کار میکرد. هنگامی که بایدن در سال ۲۰۰۸ به عنوان معاون اول باراک اوباما انتخاب شد، بلینکن نیز در مقام مشاور امنیت ملی بایدن فعالیت خود را آغاز کرد.
قائممقامی مشاور امنیت ملی و قائممقامی وزارت امور خارجه از دیگر پستهای بلینکن در سالهای ریاستجمهوری اوباما بودند. بلینکن از افراد تاثیرگذار در روند مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی بود که به برجام منتهی شد. برنامهای که ترامپ از آن خارج شد و او از منتقدان سرسخت ترامپ برای خروج از آن بود. بلینکن هماکنون از مدافعان مشتاق بازگشت آمریکا به آن است. بلینکن برجام را تضمینکننده امنیت ملی آمریکا میخواند.
اروپا؛ «شریک حیاتی» ایالات متحده
آنتونی بلینکن به درکی سنتی از چندجانبهگرایی در سیاست خارجی سخت پایبند است. درکی جا افتاده از چندجانبهگرایی، که برای مداخله آمریکا در جهان، نهادهای بینالمللی و شرکای اروپایی را همراهانی همیشگی میداند.
درواقع، بلینکن فردی عمیقا باورمند به دخالت آمریکا در مسائل و مشکلات جهان است. سرگذشت تلخ پدرخوانده یهودی او از هولوکاست، در ذهن و ضمیر بلینکن ثبت شده است و این ذهنیت به اذعان خود او حتی در نوع نگاه او در سیاست خارجی نیز سرریز کرده است و او را متقاعد کرده است که ایالات متحده باید در تحولات جهانی نقش بازی کند. به باور او اگر آمریکا تلاش نکند همراه با دوستان و متحدان خود، روندهای جهانی را سامان دهد، دیگرانی این کار را خواهند کرد و تضمینی وجود ندارد آن روندهای مطلوب دیگران تضمینکننده منافع آمریکا باشد اگر در تضاد با آن نباشد.
ولی در عینحال او این دخالت را جز از طریق همکاری با نهادهای بینالمللی و متحدان اروپایی برنمیتابد. بخشی از سخنان او در یونسکو در سال ۲۰۱۵ به خوبی بیانگر این دیدگاه اوست؛ هنگامی که به صورت توامان بر «رهبری» و «همکاری» آمریکا در مسیر حل مشکلات پیشرو در همکاری با یونسکو تاکید کرد.
بلینکن در سال در ۲۰۱۶ نیز جملهای گفت که میتواند بیانگر ژرفای نگاه او به چگونگی تامین امنیت ملی آمریکا باشد: «به زبان ساده، جهان برای آمریکاییها امنتر خواهد بود وقتی ما دوستان، همکاران و متحدان داشته باشیم».
اگر بخواهیم این نگاه آنتونی بلینکن به دخالتگرایی ایالات متحده را در قالب مثال توضیح دهیم و آن را در چارچوب نمونههایی موردی به صورت یک مدل نشان دهیم، میتوانیم از دو رقیب بزرگ ایالات متحده-چین و روسیه-مثال بیاوریم تا ببینیم مدل فکری حاکم بر بلینکن چگونه از چندجانبهگرایی ایالات متحده در تقابل با این دو قدرت دفاع میکند.
بلینکن در گفتگویی تفصیلی با اندیشکده «هادسون» در تابستان سال ۲۰۲۰، دونالد ترامپ را متهم کرد که با تضعیف روندهای دموکراتیک در آمریکا و اتحادهای ایالاتمتحده در سطح جهان، این کشور را در برابر چین ضعیفتر کرده است. به باور او دولت چین همکاری جهانی ایالاتمتحده با متحدان خود را منبع اصلی قدرت ایالات متحده میداند و ترامپ با تضعیف این همکاری عملا به تضعیف قدرت آمریکا مقابل چین یاری رسانده است.
در مسیر تقابل با روسیه نیز او اروپا را یک «شریک حیاتی» برای آمریکا مینامد. هنگامی که ترامپ تصمیم گرفته بود سربازان آمریکایی را از آلمان خارج کند، بلینکن با تعابیری تند از این تصمیم رییسجمهور آمریکا به شدت انتقاد کرد. او علیرغم زبان پاکیزهای دارد، این تصمیم را «ابلهانه» توصیف کرد و آن را ناشی از «کینهتوزی و عناد» دونالد ترامپ دانست.
استدلال بلینکن برای تحکیم ادعای خود از جمله این بود که خروج سربازان آمریکایی از آلمان، ناتو را ضعیف خواهد کرد و به ولادیمیر پوتین یاری میرساند و به آلمان ضربه خواهد زد. او آلمان را مهمترین متحد اروپایی ایالات متحده میداند. خوشحالی ناتو از انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا را از پهنهی چنین مسائلی بهتر میتوان دریافت.
بد نیست در اینجا این نکته نیز به میان بیاید که آنتونی بلینکن اگرچه در نگاهی پراتیک و مبتنی بر منافع مشترک، همکاری با روسیه را لازم میداند و آن را برای آمریکا مفید میداند، ولی در عینحال روسیه پوتین را از لحاظ گفتمانی و ایدئولوژیک علیه غرب تعریف میکند.
بلینکن در گفتگویی یک ساعته با موسسه «FRONTLINE» در سال ۲۰۱۷ که به صورت اختصاصی درباره ولادیمیر پوتین بود، سیستم تحت فرمان او را یک سیستم فاسد و سلطانی معرفی کرد که عامدانه و برای خرید وجاهت برای سیستم فاسد خود، تلاش میکند روابط بین ایالات متحده آمریکا و اروپا را تخریب کند و برای دموکراسیهای غربی مشکل ایجاد کند تا به مردم خود بگوید که اگر در روسیه دروغ و فساد و تقلب هست در دموکراسیهای غربی هم دروغ و فساد و تقلب وجود دارد و دموکراسیهای غربی در این زمینه لزوما بهتر از روسیه نیستند.
به عنوان یک پایانبندی شاید این روایت «رابرت ملی» از آنتونی بلینکن کافی و مناسب باشد. رابرت ملی که همکلاسی بلینکن در سالهای دانشگاه بود، او را باورمند به ارزشهای آمریکایی میداند ولی در عینحال اذعان میکند زندگی در خارج از آمریکا، به درک بلینکن از آمریکا و جهان شکل متفاوتی داده است. رابرت ملی مشخصا به سالهای جنگ ویتنام و موج انتقادها از آمریکا بهویژه در فرانسه اشاره میکند. همان سالهایی که بلینکن در پاریس نوجوانی خود را سپری میکرد. به گفته رابرت ملی که خود در دولت باراک اوباما و در شورای امنیت ملی حضور داشت، بلینکن بین جهان آمریکایی و جهان اروپایی در رفت و آمد است.