چهرههایی که برای نامزدی بیعت ۱۴۰۰ مطرح هستند چهار مشکل بنیادی دارند:
۱) اکثرا در بیعتهای قبلی شرکت کرده و شکست خوردهاند. آنها پس از شکست خوردن هیچ تغییری در برنامه و سیاستها و مشی سیاسی خود ندادهاند تا امیدوار باشند پایگاه اجتماعی اندک حکومت که معمولا به پای صندوقها میآیند با آنها بیعت کند و همین امر یکی از دلایل عدماجماع یکی از جناحهای سیاسی بر روی آنهاست.
۲) خود یا اعضای خانوادهشان پروندههای فساد، خویشاوندسالاری و سوءاستفاده از قدرت دارند.
۳) هیچ یک مدیرانی کارآمد و شایسته در ردههای پایین نبودهاند تا بالا آمدن آنها حتی از منظر باورمندان به رژیم طبیعی جلوه کرده باشد. حکومت برای مشروعیت نمایشی بخشیدن به آنها به این موضوع شدیدا محتاج است که نامزدها را لایق و کاردان معرفی کند اما چنین نبودهاند.
۴) به دلیل سوابق امنیتی و نظامی و چهار دهه دفاع از نظام سرکوب اغلب آنها چهرههای منفوری در افکار عمومی دارند. اغلب مردم ایران این چهرهها را در سمت منافع قشر حاکم میدانند و نه تنها نسبت به آنها بیتفاوت نیستند بلکه آنها را عامل فلاکت خود میدانند. نظرسازیهای فرمایشی حکومت در نمایش میزان محبویت آنها نیز نمیتواند اکثریت را به مشارکت تحریک کند.
علیرغم همه این مشکلات یکی از همین افرادی که در فلاکت و بدبختی مردم ایران سهمی قابل توجه دارند ریاست قوه مجریه را در چهار سال آینده بر عهده خواهد گرفت. شانس کدام یک بیشتر است؟
فهرستی از شکستخوردهها
نامزدی محمد باقر قالیباف و ابراهیم رئیسی با درنظر گرفتن این نکته که ریاست دو قوه دیگر را به دست گرفتهاند و دوبار و یک بار در بیعتهای قبلی شکست خوردهاند، بعید به نظر میرسد. البته قالیباف در دورهای مشغول به سفرهای استانی بالاخص به مناطق محروم بود تا براساس شرایط دشوار معیشتی مردم شانس بیشتری پیدا کند. این سفرها در دوران احمدینژاد با پولپاشی برای وی موفقیتآمیز بود اما بدون پولی برای پاشیدن معلوم نیست این سفرها کارکردی داشته باشند. نامزدی رئیسی هم موافقان و هم مخالفان جدی در میان وفاداران به خامنهای دارد و در چهار دهه گذشته هیچ رئیس قوه قضاییه یا رئیس مجلسی برای ریاست جمهوری نامزد نشده است. خامنهای این موضوع را نشانه بیثباتی نظام دیده و به احتمال زیاد اجازه نامزدی به این دو را نخواهد داد مگر این که تحت شرایط ویژه عادت سابق خود مبنی بر منع روسای دو قوه برای نامزدی ریاست جمهوری را به هم بزند.
نامزد شکستخورده دیگر یعنی سعید جلیلی نیز برای بیت و سپاه سوخته است. او نه تنها نمیتواند اولویتهای امنیتی موجود را نمایندگی کند بلکه در میان دو بخش از سه بخش اصولگرایان (موتلفه و طرفداران احمدینژاد) که امروز مجلس را در دست دارند حامیانی ندارد. او همچنین برای مذاکرات احتمالی آینده با آمریکا به دلیل سوابقش در مذاکرات قبلی فرد مناسبی نیست و لابی جمهوری اسلامی و چپ متحد آن در آمریکا نمیتواند وی را به عنوان فردی میانهرو به افکار عمومی در کشورهای غربی بفروشد.
نظامیان سابق مثل محسن رضایی و علی لاریجانی در دورههای قبل شانس خود را امتحان کردند اما کسانی که متوهم وجود انتخابات در ایران هستند و در فرایند مهندسیشده بیعت با نظام شرکت میکنند با آنها بیعت نکردند. علی اکبر ولایتی نه تنها یکی از شکستخوردگان سابق است بلکه همانند محمد جواد ظریف نه در چارچوب اولویتهای امنیتی رژیم جای میگیرد و نه در قالب اولویتهای معیشتی.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رئیس بنیاد مستضعفان با افشای مقاماتی که منابع بنیاد را در اختیار دارند و پس نمیدهند- همه به خامنهای نزدیک هستند و با مجوز خود وی تاراج میکنند- شانس خود را برای نامزدی سوزاند. مقابله با فساد اصولا اولویت نظام برای تبلیغات انتخاباتی نیست چون ساختارها را مورد هدف قرار میدهد و نه نامزد رقیب را. معذرتخواهی وی پایانی بود بر جاهطلبی سیاسیاش. دیگر مقامات دولت احمدینژاد نیز شانسی برای رد شدن از صافی شورای نگهبان ندارند با این که دهها بار از وی برائت جستهاند. آنها در حد عضویت در مجلس از صافی شورای نگهبان رد میشوند و نه ریاست جمهوری. احمدینژاد نیز در صورت نامزدی مثل بار گذشته رد صلاحیت خواهد شد.
تیم دستهدومیهای نظام
بدین ترتیب باید منتظر نامزدی بود که قبلا سوخت نشده باشد اما منافع سپاهیان را نمایندگی کند. امروز نامزدی در بیعت ۱۴۰۰ نیست که بتواند نامزد خاص فرماندهان سپاه را مورد چالش قرار دهد مگر آن که خود سپاهیان مصلحت را در این ببینند که فعلا یکی از خودشان را در آن کرسی قرار ندهند و به گوشبهفرمانی وی اکتفا کنند. حتی سپاهیان سابق چنین قدرتی ندارند. اما نامزدهای خاص سپاه مثل حسین دهقان و سعید محمد دسته دومی هستند. دسته دومیها آنها هستند که اولا علیرغم چهل سال حضور در مناصب اجرایی نظام نتوانستهاند به دسته اول (چند مقام محدود و معدود مثل روسای قوای سهگانه و روسای مجمع تشخیص مصلحت و خبرگان، شهرداری تهران، فرماندهی سپاه و عضویت در جمع فقهای شورای نگهبان) صعود پیدا کنند و ثانیا در میان طیف خود قدرت بسیج و سازماندهی نداشتهاند.
علیرضا زاکانی پرونده فساد دارد اما مثل قالیباف دارای شبکهای از رانتخواران دوران شهرداری وی نیست تا به راحتی از صافی شورای نگهبان رد شود. شکایت ضرغامی از پدرخواندههای سیاسی نیز حکایت از یاس وی برای نامزدی مقبول اقتدارگرایان دارد.
نیمکتنشینها
در برابر نامزدهای سوخته و افرادی که در نظام دستهدومی حساب میشوند (محمد، دهقان، ضرغامی، زاکانی) گروه سومی از نامزدها هم وجود دارند که باید آنها را نیمکتنشین خواند چون ذخیرهاند برای شرایطی که قشر حاکم نتواند روی فردی از دو گروه اول توافق کند. حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ از جمله همین نیمکتنشینها بود (دبیر شورای عالی امنیت ملی) و قبل از نامزدی کسی تصور نمیکرد که به میدان بیاید. احمدینژاد (شهردار تهران) نیمکتنشین دیگری بود که یکباره برای نشستن بر صندلی ریاست قوه مجریه مناسب تشخیص داده شد و همه افراد نزدیک به خامنهای پشت سر وی قرار گرفتند. نیمکتنشینها میتوانند از اعضای شورای امنیت ملی، وزاری سابق، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، منصوبان خامنهای به ریاست نهادهای انتصابی و مشاوران نزدیک وی باشند.
علت این که نامزد بیعت ۱۴۰۰ به احتمال زیاد یکی از این نیکمتنشینها خواهد بود آن است که نامزدی بدون آن که خامنهای به او اعتماد داشته باشد، نمیتواند از صافی شورای نگهبان رد شود و بعد با وی کار کند. همچنین باید رازدار نظام باشد. نیمکتنشینها ذخیره نظام هستند و باید برای هر کاری که نظام را حفظ میکند آمادگی داشته باشند و این را در گذشته اثبات کرده باشند، از ضربوشتم مردم در خیابانها تا جمع کردن سیاهی لشکر برای راهپیماییها، از هدایت عملیات تروریستی در داخل و خارج تا حمله به سفارتخانههای خارجی.
خامنهای به سه دلیل یکی از این نیمکتنشینها را بر افراد شناخته شده ترجیح میدهد: ۱) مطیعتر از چهرههای شناختهشدهتر هستند و حداقل در سالهای اول برای وی شاخ و شانه نخواهند کشید ۲) با مدل «جوان انقلابی و جهادی» که خامنهای خواهان آنها در مدیریتهاست بهتر میخوانند؛ خامنهای به نسلی که از دوران خمینی مانده چندان اعتماد ندارد ۳) بیمهاباتر به سرکوب در داخل و تنش در خارج اقدام میکنند که همیشه مد نظر خامنهای بوده است.
تنوری که گرم نخواهد شد
نامزدهای اصلی از هریک از سه گروه فوق که باشند (با احتمالات مختلف) تنور بیعت ۱۴۰۰ گرم نخواهد شد چون دیگر یکی از آنها نمیتواند ژست طرفداری از اصلاح وضعیت موجود را به خود بگیرد یا تظاهر به بودن از رنگی دیگر (مثل لباس سراسر سفید یا خلبانی قالیباف در سال ۱۳۸۴) کند. نامزدهای نهایی بسیجی و حزباللهی خواهند بود. حتی یک روحانی برای این بیعت نامزد نخواهد شد چون شانسی برای گرفتن رای مذهبیهای طرفدار رژیم را نیز ندارد. روحانیون برای حضور در مقامات حکومتی یا منصوب خامنهای خواهند بود یا با رای چند درصدی از صندوقها بیرون آورده خواهند شد.