این بلاتکلیفی کوچکی نیست که مراسم قرعهکشی لیگ برتر فوتبال ایران هنوز برگزار نشده است. فدراسیون فوتبال حتی تاریخ قرعهکشی را اعلام نمیکند، چه رسد به تاریخ شروع لیگ برتر. بینظمی در بازیهای فصل گذشته لیگ برتر و بخصوص بلبشوی مدیریت اجرایی چند بازی در جام حذفی فوتبال ایران، فدراسیون فوتبال را ترغیب کرده تا به اصلاح چند نکته تاثیرگذار در نظم ورزشگاهها تاکید کند و به باشگاهها اعلام شده که تا ورزشگاهها به استانداردهای مورد نظر در مواردی مثل شمارهگذاری صندلیها، گیت برای فروش بلیتفروشی اینترنتی و ... نزدیک نشوند، لیگ برتر برگزار نخواهد شد.
اما در فوتبال ایران موضوع به این سادگی نیست که باشگاهها را بتوانند موظف به اصلاح ساختار ورزشگاهها کنند. اغلب باشگاهها مالک ورزشگاهها نیستند که بازسازی و اصلاح ساختار ورزشگاهها مسئولیت آنها باشد یا این کار منافعی برای باشگاهها داشته باشد. شاید بسیاری از باشگاهها هر هزینهای در ورزشگاه شهر خود را هزینهای بیبازگشت یا یک سرمایهگذاری بیهوده بدانند. باشگاه فولاد خوزستان سال ۹۷ ورزشگاه ۳۰ هزار نفری فولاد آرنا را به بهرهبرداری رساند، ورزشگاهی که در لیگ برتر ایران مالکش یک باشگاه است. اما به طور مثال باشگاه سپاهان مالک ورزشگاه نقش جهان نیست و این ورزشگاه به وزارت ورزش و جوانان تعلق دارد. مثل تهران که استقلال و پرسپولیس مالکیتی بر ورزشگاه آزادی یا ورزشگاههای دیگری ندارند که در تهران قابلیت برگزاری بازیهای لیگ را داشته باشند. در مشهد نیز پدیده مالک ورزشگاه امام رضا یا ورزشگاه دیگر مشهد نیست. در بقیه شهرها نیز اغلب همیشه همینطور بوده است. حتی تیمهای ریشهدار و قدیمی فوتبال ایران مثل ملوان (که البته در لیگ برتر نیست) یا نساجی و ... هرگز صاحب ورزشگاههای قدیمی شهر خود نبودهاند. وزارت ورزش و جوانان نیز برای بازسازی این ورزشگاهها در طی سالیان سال اصولی و اساسی هزینه نکرده است. بسیاری از ورزشگاهها فرسوده شدهاند و وضعیتی بحرانی دارند و تماشای نابودیشان چیزی شبیه تماشای نابودی تمام آن شادیهایی است که سالها در آنها ثبت شده است.
یک ایده قدیمی در فوتبال ایران بود که هرگز برای اجرایش کوششی نشد. اینکه به جای بودجههای برباد رفتهی دولتی به باشگاهها، ورزشگاهها به آنها واگذار میشدند تا بتوانند ورزشگاه خانگی خود را به خانه خود و به محل درآمدزایی تبدیل کنند و مسئولیت حفظ آن را نیز بر عهده داشته باشند تا نابودی ورزشگاههای قدیمی رخداد ناراحتکننده ورزش ایران نباشد. در فوتبال ایران اما بودجههایی برای هزینههای روزمره بوده و فکرهای اساسی برای نجات باشگاهها و رفتن به سمت بزرگ شدن و درآمدزایی هرگز جدی گرفته نشده است.
در ورزش دو دهه اخیر ایران دورانی هم داشتیم که ورزشگاههایی ساخته شدند. در دوره ریاست محمد علیآبادی بر سازمان تربیت بدنی در دهه ۸۰، پروژههای عمرانی بسیاری در چندین شهر به بهرهبرداری رسیدند اما ورزشگاههای زشت و سازههای غیراستانداردی بودند در شهرهایی که برخی از آنها صاحب فوتبال هم نبودند. ورزشگاهها را افتتاح کردند، افتتاحیههایی که انگار اختتامیه بودند، چون در بسیاری از آن ورزشگاهها هرگز هیاهوی ورزشی رخ نداد و در چند شهر نیز تماشاگران تیمها همیشه ترجیح دادند در ورزشگاههای قدیمی شهر خود فوتبال تماشا کنند. آن ورزشگاههای نوساز که فقط سازههایی سیمانی بودند هرگز خانه واقعی تماشاگران نشدند. آن ورزشگاههای سیمانی بدترکیب اگر با خوشسلیقگی و در شهرهای صاحب فوتبال ساخته میشدند و با ساز و کار مالی حسابشده به باشگاههای ریشهدار واگذار میشدند، حالا فوتبال ایران دچار این بحران نبود که حتی در برگزاری لیگ تردید داشته باشد.
اینها البته جز مشتی افسوس چیز دیگری نیستند. آنچه واقعیت روز فوتبال ایران است تعویق لیگ برای استاندارد سازی حداقلی ورزشگاهها در حد شماره گذاری برای صندلیها و امکان فروش بلیت اینترنتی است. نکاتی در ظاهر ساده که چرخ فوتبال را در ایران متوقف کرده و محصول بدسلیقگیهای قدیمی است که آثارش از زندگی فوتبال ایران به آسانی نمیرود.