سال سرد و تلخ ۲۰۲۰ به پایان رسید. سال انزوای انسان، شکست و ناکامی گسترده که در پی بیماری مهلک کووید-۱۹ رقم خورد و تبعات سخت آن همچنان ادامه دارد. از جمله این پیامدها، سکوت تلخی بود که دامن سالنهای سینما را گرفت. صنعتی که صعبترین دورههای تاریخ را تاب آورده بود، حالا باید به صندلیهای خالی تماشاچیان که برای بقای خود از یکدیگر میگریختند، خیره میماند.
در دل این سال دشوار، اما کارگردان دانمارکی، «توماس وینتربرگ»، باز هم دست به خلق فیلمی متفاوت و تاملبرانگیز زد. «دور دیگر» (Another Round)، فیلمی که شاید این روزها حتی ارزش تماشای چندباره را داشته باشد. فیلمی که خلسه مشترک بشر را در بطن خود حمل میکند و همچنان که از عنوان دانمارکی آن (druk) برمیآید، به انسانی تلنگر میزند که زیر بار سنگین زندگی، به جست وجوی مَفَری، برای لختی آرامش و آسودگی است.
وینتربرگ که فیلم موفق «شکار» را در کارنامه خود دارد، این بار هم به سراغ حلقهای از رفیقان رفته است؛ چند معلم میانسال که در مدرسهای در کپنهاگ مشغول به کارند. این انتخاب هوشمندانه کارگردان، درس مهمی را به همراه دارد؛ پس بهتر است همچون شاگردان خوب، از کلاس لذت ببریم و سختی یادگیری را هم به جان بخریم.
نقش اصلی داستان، «مدس میکلسون»، با نام مارتین که مدرس تاریخ است، به رخوت در زندگی و رابطهاش دچار شده است. سکوتی که در یک شب دورهمی با سه دوست و همکار دیگرش، پس از نوشیدن چند جام شراب، در هم میشکند. جامهای پیاپی درآمیخته با طعم اشکها که از گونهاش سرازیر میشوند، برای برخی از مخاطبان یادآور دقایق دیرآشنایی هستند که رنج خویشتن را با خلسه ناهشیاری، دمی از یاد بردهاند و سحرگاهی سخت از خواب نسیان برخاستهاند تا دوباره به جنگ ناخواسته تن در دهند؛ درآمیختن با زندگی که همواره توان و شور انسان را به مبارزه میطلبد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این حلقه رندان اما، به یک شب بسنده نمیکنند و تصمیم میگیرد تا فرضیه «فین اسکاردو»، روانپزشک نروژی، را دنبال کند که میگوید: «پنج صدم درصد الکل در خون انسان، موجبات خلاقیت و آسودگی خیال را فراهم میکند». بدینسان آنها قدم به مسیری میگذارند که شاید همه دلخوشی و آسودگی نباشد و این مسیر لذت و رنج، گویی همان است که انسان از آغازین دقایق حیاتش، ناخودآگاه و اندک زمانی هم آگاه، تا انتهای زندگیاش میپیماید. نشان به آن جمله معروف: «آنچه که غذایت میدهد، کمر به کشتن تو هم تواند بست».
این راهکار اما برای این مردانِ بدرود گفته با جوانی، صبر و قرار خواهد شد؟ و این که آیا فراموشی، راه گریز از مصائب زندگی است؟ شاید که باید پاسخ این سؤالات را در دل داستان بجوییم.
این معلمان هر یک راوی ماجراهای عجیب و نیز ارتباط با شاگردان خود در مدرسهاند. اما نقطه جذاب داستان، تغییر حالی است که به معلم جدی و خشک تاریخ دست میدهد و شیوه آموزش او که حالا با اندکی چاشنی از «خود بیخودی» تلطیف شده، شاگردان را بر سر ذوق میآورد. همانطور که سه معلم دیگر هم در کلاسهای خود آتشی به پا کردهاند که وسعت و تاثیرات حرارت آن هنوز پیدا نیست.
دِویکا گریش، منتقد فیلم، در نقدی از «دور دیگر»، میگوید: «اگر شناختی از وینتربرگ ندارید، شاید منتظر فیلمی مضحک از چند پسر دست و پا چلفتی نظیر «خماری» باشید و یا در صورت شناخت این کارگردان فکر کنید با فیلمی تیره و طعنهآمیز همچون «شکار» یا «جشن» مواجهید که هوشمندانه لایههای زننده پنهانی طبقه متوسط را هویدا میکند؛ اما به نظر میرسد که این فیلم عجیبوغریب نه مضحک است و نه برانگیزنده اخلاق. این فیلم یک تراژدی-کمدی شیرین و کاملا عجیب درباره لذتهای افراطی و غالبا پیشپاافتاده است.» لذتهایی که با غرق شدن در آنها، گاهی به بیگانگی نسبت به جهان پیرامون خود و نیز درک روند آن دچار شدهایم».
وینتربرگ صحنه عطف فیلم، یعنی راه چاره را به فیلسوف دانمارکی «سورن کیرکگارد» میسپارد. آنجا که شاگرد در امتحان پایان ترم، به جملهای از این فیلسوف در رویایی با آلام و دردها اشاره میکند؛ به اصل پذیرش و تسلیم در برابر طبیعت، که همواره قدرتمندتر از آدمی ظاهر شده و شاید که این همان نقطه بیداری است. دیدن و لمس آنچه که ما را به هیبت «هستی» در برگرفته است و بی دانستن آن، چگونه ما را یاری همراهی آن خواهد بود؟
آری به قول نیچه باید سرشار شویم از سرنوشتی که به سوی ما میآید و این بار همراه دوربین، سرخوشانه، رقص مارتین را تماشاگر باشیم که گویی جامی دیگرگون را از فراسوی جهان در دست گرفته است و همچون زوربای یونانی، گرداگرد میدان زندگی، میچرخد و میچرخد.
در ستایش «دور دیگر» همین بس که این فیلم، جوایز فیلم اروپا در سال ۲۰۲۰ را از آن خود کرده و جایزه بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی به توماس وینتربرگ و نیز بهترین بازیگر به مدس نیکلسون تعلق گرفته است.
توماس وینتربرگ این فیلم را به دخترش آیدا، که وی را در حین ساخت فیلم و در حادثه رانندگی از دست داد، تقدیم کرد.