تیبو پینو نگران چمن منزلش است. موج گرما به چمن محل سکونتش آسیب میرساند، هرچند خانوادهاش مراقب چمنها هستند،اما هیچکس بهخوبی او نمیتواند از آن مراقبت کند. او نگران حیوانات خود نیز هست. بُزها، گوسفندها و خرهایش که اغلبشان را نجات داده و به زادگاهش ملیسی، با جمعیت ۱۶۸۰نفر که تمام عمرش آنجا بوده و پدرش شهردار آنجاست، آورده است. او دلتنگ برکهای است که برای ماهیگیری به آنجا میرود و از ساعتها وقت گذراندن با خود لذت میبرد.
نکته عجیب در مورد پینو این است که با وجودی که او یکی از بهترین رکابزنان حرفهای دنیا است، دوچرخه سواری در فهرست فعالیتهای مورد علاقه او جایگاه بالایی ندارد. با جستوجو در شبکههای اجتماعی که در آن عضویت دارد، متوجه میشویم که در مورد تور دو فرانس (که او در حال حاضر در رده پنجم آن قرار دارد و امیدوار است بتواند اولین برنده فرانسوی از سال ۱۹۸۵ تا کنون باشد) تنها چند توییت زده است. اما مطالب زیادی در مورد درخواست پایان دادن به گاوبازی، طومار نجات شیرها و یادداشتهایی در مورد خرسهای قطبی به چشم میخورد. در توییت دیگری نوشته: «بهشت من» و در مقابل آن یک ایموجی سه قلب روی چشم و یک لینک «دریاچه خارقالعاده ماهیگیری»، دیده میشود.
نه، پینو دوچرخهسوار نمونه شما نیست. اول اینکه او واقعا علاقهای به تور دو فرانس و مراسم باشکوه آن و صدای شیپورها و هلیکوپترهایی که تمام روز بالای سرش در پروازند، ندارد (و نگران ایجاد مزاحمت برای جانوران هم هست). او روابط پیچیدهای با مدیرپُر شور فرانسویاش، مارک مادیوت دارد که در آخرین کنفرانس مطبوعاتی، در کنار پینو نشست و مانند یک رییس مافیا که از پسر ارشدش حمایت میکند، دستش را پشت او قرار داد. بهترین توصیف روش مادیوت این است که عمدا بر ضد تیم «اسکای» است و به جای برخورد علمی و منطقی، بر اساس شورو هیجان و حسهای غریزی برخورد میکند. این روش با روحیه احساسی پینو که برنامهریزی را دوست ندارد، جور است.
سپس روابط او با مردم و رسانههای فرانسوی مطرح میشود. میتوانید تصور کنید که وقتی تیترهای صفحه یک روزنامه «اکیپ» در سه هفته گذشته به دیوانهای میماند که رو به دریا جیغ میکشد، کمکی به این روابط نمیکند. «حالا یا هیچوقت» تیتری بود که قبل از شروع تور زده شد و به امیدهای پینو اشاره داشت که در غیاب رقبایی مثل کریس فرووم، شانس قهرمانی دارد. «امید شکسته» تیتر دیگری بود که با حروف بسیار بزرگ چاپ شد و به ناکامی پینو در دور هشتم اشاره میکرد. «مرد قدرتمند» هم اشاره به پیروزی او در فتح کوهستان پیرِنه داشت.
پینو با برد یک مرحله در سال ۲۰۱۲ نامش را به عنوان امید بزرگ فرانسه تثبیت کرد و مطرح شد، اما این برای یک جوان ۲۲ساله حساس که جوانترین رکابزن گروه بود، بار سنگینی بهشمار میرفت. او در کنار رومن بارده و رومن سیکار، در نسل جدیدی از استعدادهای فرانسه جای گرفت، ولی به رغم آنکه او و بارده در تور دو فرانس شرکت کرده بودند، هنوز انتظارات بزرگی که در آغاز بر دوش آنها گذاشته شده بود، برآورده نشده است. پینو، حالا ۲۹ساله است و به سختی میتوان گفت آیا پوشیدن پیراهن طلایی خواسته واقعی اوست، یا میخواهد از شر انتظاراتی که دنیا از او دارد، خلاص شود.
پنجشنبه صبح، روزنامه «لو دفین لیبره» تیتر زد: «آلافیلیپ، پینو و سه غول». یکی از این سه غولی که در آلپ رکاب زد، دیگر در مسابقات نیست (مرحله بیرحم ۱۸) و در دو روز باقیمانده، هم پینو و هم رقیبش ژولین آلافیلیپ، البته در کنار رکاب زنان دیگر از جمله برنده اخیر، گرین توماس، هنوز برای بردن مسابقه شانس دارند. ولی فرانسه، دو شانس برای پایان دادن به ناکامی ۳۴ساله در این مسابقه دارد، دو رکابزنی که هیچ وجه تشابهی با یکدیگر ندارند.
آلافیلیپ، زمانی که سوار دوچرخه نیست خونسرد است، و وقتی سوار بر آن میشود، میخروشد. او از روی زین حمله میکند، زبانش را بیرون میآورد و دستههای دوچرخه را حرکت میدهد، با هوادارانش در تعامل است و از آنها انرژی می گیرد. او به زیبایی از پس موج رسانهای که از پوشیدن پیراهن طلایی توسط یک فرانسوی ایجاد میشود، برمیآید. جمعیت را به هیجان میآورد و انتظارات را کماهمیت جلوه میدهد. مانند حساسیتی که بریتانیا به ویمبلدون دارد، در فرانسه هم اشتیاق زیادی به پیروزی در این مسابقه فرانسوی به چشم میخورد و رکابزدن هیجانانگیز آلافیلیپ و ظهور تدریجی پینو،ملت را به وجد آورده است. آنها این دو چهره را بهترین رکابزنان خود در طول این سالها میدانند.
آلافیلیپ بعد از مرحله ۱۸ گفت: «چیزی در این کشور در حال رخ دادن است». «من مردم را میبینم، رسانهها را میبینم، پیامها را میخوانم. مردم دارند دیوانه میشوند و من رویای آنها را برای پیروزی درک میکنم. الان میتوانم کمی تصور کنم که این رویا به حقیقت بپیوندد، ولی واقعبین هستم».
آلافیلیپ با جسارت این چالش را پذیرفته است. او دوچرخه سواری است که به مسابقات یکروزه کلاسیک عادت دارد، ولی از انتظارات فراتر رفته و به مسابقهای سه هفتهای در شیبهای بلند، قدم گذاشته است. او همه را متعجب کرده است. «من نهایت تلاشم را کردهام که از فضای خارج از مسابقه فاصله بگیرم، ولی متوجه شدم تور دو فرانس چقدر برایم شگفتانگیز است. دو برد از جمله یک تایم تریل جادهای داشتهام و حالا باید با خبرههای شیبپیمایی رقابت کنم. ترجیح میدهم بگویم انتظار، نه فشار، چون من به فشار عادت دارم و به من انگیزه میدهد. این فرق دارد».
اگر او و پینو کمی عقبتر از جایگاه کنونی خود بودند، نمی توانستند به فینال برسند. آلافیلیپ در پیمودن مسافتهای کوتاه با شیبهای تند مهارت دارد و پینو، در بالا رفتن از شیب خبره است. آلافیلیپ به دنبال حفظ پیراهن طلایی است، ولی پینو برای مبارزه آمده است. آلافیلیپ در کوهستان تنهاست، ولی پینو دوچرخهسوارانی را برای حمایت دارد. در واقع تنها وجه اشتراک آنها تبار فرانسویشان است.
آلافیلیپ میگوید: «ما رابطه خوبی داریم». «دوستان صمیمی نیستیم، چون در حالتی غیر از سوار بر دوچرخه یکدیگر را نمیبینیم. گاهی در تیم ملی هم را میبینیم. تیبو بچه خوبی است و دوچرخه سوار خیلی خوبی هم هست. به هم احترام میگذاریم و از کامیابیهای هم شاد میشویم. این تور، برای او، برای من و برای دوچرخه سواری فرانسه، خیلی بزرگ است. اگر من خارج بشوم، امیدوارم پیراهن طلایی به پینو برسد».
پینو، سال گذشته روی مسابقه محبوبش، تور ایتالیا، تمرکز کرد و به پیروزی نزدیک بود، اما بدنش نکشید. او از مزرعهاش شاهد مسابقات تور دو فرانس بود و برای اولین بار احساس کرد که میخواهد در این رقابت شرکت کند. حالا اینجاست، دور از مزرعه و حیوانات و برکهاش، با بختی بالا برای بردن پیراهن طلایی. پینو، نسبت به دیگران، یک مزیت کوچک دارد و آن هم این است که مدت زیادی را در «تینی» فرانسه بوده است؛ جایی که مرحله نوزدهم در آنجا برگزار میشود. او با دوستانش آپارتمانی را در آنجا اجاره کرده بود و با شیبهای سخت آلپ آشنا است. در واقع کسی بهتر از او با شیبهای نهایی مسابقه جمعه آشنایی ندارد.
شاید این، برای مردی که ترجیح میدهد به تفریحات محبوبش در زندگی برسد و به برنامه دیگران کاری نداشته باشد، آمادگی هوشمندانهای به نظر برسد، ولی اینطور نیست. بقیه اعضای تیم «اف دی جی» در اردوهای آمادگی مایورکا یا تنریف جمع شدهاند، ولی پینو هوای گرم را دوست ندارد.
© The Independent