رهیافت چندجانبه گرایی آمریکا و مسئله اتمی ایران

آمریکا مسیر یک‌جانبه‌گرایی را رها کرده است و به سمت چند جانبه گرایی و رهیافت دموکراتیک در سطح جهانی بازمی‌گردد

جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده آمریکا - SAUL LOEB / AFP

سخنرانی جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در کنفرانس امنیتی مونیخ از این نظر که رهیافت جدیدی را در سیاست خارجی آمریکا ارائه کرد، در مقایسه با سیاست خارجی دونالد ترامپ یک چرخش عمده به حساب می‌آید؛ ضمن اینکه اصولا سخنرانی یک رئیس‌جمهوری آمریکا در چنین کنفرانسی سابقه نداشته است. تعبیر عمده این چرخش این است که آمریکا مسیر یک‌جانبه‌گرایی را رها کرده است و به سمت چند جانبه گرایی و رهیافت دموکراتیک در سطح جهانی بازمی‌گردد.

از این منظر، برخی از مسائلی که در دوران دونالد ترامپ با نوعی بن‌بست مواجه شده بودند و یا پیشرفت مختصری داشتند، می‌توانند از تحرک و کارایی بیشتری برخوردار شوند، ضمن اینکه برخی دیگر از سیاست‌های دوران ترامپ نیز ممکن است با چالش‌های جدیدی مواجه شوند که در نتیجه، رابطه آمریکا با بعضی از متحدان سابق را بهبود بخشد و یا در برخی زمینه‌ها آمریکا را با مسائل و مشکلاتی تازه مواجه کند.

در این یادداشت، برخی از موضوعات مهم سیاست خارجی آمریکا را بررسی می‌کنیم که در آن‌ها رهیافت چندجانبه گرایی می‌تواند ضمن حفظ برتری، به سیاست خارجی آمریکا پویایی جدیدی بدهد. این پویایی قادر خواهد بود موقعیت برتر جهانی آمریکا را مجددا برقرار و از تنش و تشنج بین دموکراسی‌های غربی، جلوگیری کند. این حرکت نه تنها عقب‌نشینی نیست، بلکه در دست گرفتن ابتکارعمل با حفظ بنیادهای دموکراتیک و چندجانبه گرایی در سیاست بین‌الملل تلقی می‌شود. در عین حال موارد دیگری هم وجود دارند که اگر ایالات‌متحده نسبت به آن‌ها توجه کافی نداشته باشد، می‌تواند صورت‌بندی امنیت منطقه‌ای را مخدوش یا با مشکل مواجه کند.

ایالات‌متحده و ناتو

سیاست فاصله‌گیری از اعضای اروپایی ناتو که در دوران دونالد ترامپ با انگیزه مشارکت بیشتر آن کشورها در تامین هزینه‌های نظامی ناتو انجام گرفت، در عمل فاصله گرفتن آمریکا و شخص دونالد ترامپ از اروپاییان را در پی داشت و تاثیرات منفی خود را در سیاست بین‌المللی آمریکا بروز داد. این سیاست گهگاه با رفتارهای خصومت‌آمیز و یا غیردوستانه دونالد ترامپ نسبت به برخی از رهبران اروپایی مانند خانم آنگلا مرکل، صدراعظم و سیاستمدار برجسته آلمانی و یا امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه همراه بود؛ در حالی که ایالات‌متحده در چارچوب ناتو رابطه حساس و تعیین‌کننده‌ای با آلمان دارد و شخص آنگلا مرکل در سیاست بین‌المللی، از موقعیت و احترام ویژه‌ای برخوردار است.

آنگلا مرکل در نخستین پیام تلویزیونی خود به جو بایدن (۱۱ نوامبر ۲۰۲۰) خوشحالی خود از پیروزی بایدن و معاونش کاملا هریس در انتخابات را اعلام کرد و گفت: «جو بایدن با خود ده‌ها سال تجربه در سیاست داخلی و بین‌المللی به همراه می‌آورد. او اروپا و آلمان را به خوبی می‌شناسد.» در بخش دیگری از پیام خود، مرکل در مورد مشارکت اروپا و آمریکا در مسائل امنیتی و ناتو می‌گوید:‌ «آمریکا مهم‌ترین شریک ما باقی خواهد ماند، هرچند به درستی انتظار دارد از جانب ما کوشش بیشتری برای دفاع از امنیت و ارزش‌هایمان در اطراف دنیا صورت بگیرد.»

فراموش نکنیم که چهار سال پیش، علت اصلی شرکت آنگلا مرکل در انتخابات و باقی‌ماندن در عرصه سیاست، نگرانی او از حضور دونالد ترامپ در عرصه سیاسی آمریکا بود؛ در حالی که او امسال با خیالی راحت قصد بازنشستگی دارد. کنفرانس امنیتی مونیخ برای آمریکا موقعیت مناسبی بود که به متحدان اروپایی خود نوید دهد آمریکا به عرصه روابط بین‌المللی بازگشته است. به تعبیر جو بایدن، «ما باید نشان بدهیم که دموکراسی هنوز برای ملت‌های ما کار می‌کند» و اینکه: «دموکراسی امری اتفاقی نیست، ما باید از آن دفاع کنیم تا قوی‌تر شود».

در بخش دیگری از سخنانش، جو بایدن بر تعهد آمریکا نسبت به پیمان ناتو تاکید کرد و گفت: «از سرمایه‌گذاری اعضای ناتو در توانایی‌های نظامی استقبال می‌کنیم.» گرچه هنوز اندیشه استراتژیک خاصی بر سر معادلات امنیتی جهان بین اروپا و آمریکا شکل نگرفته است ولی باید آن را امری رو به تحقق تلقی کرد.

ایالات‌متحده، روسیه و چین

 جو بایدن از متحدان اروپایی خواست تا در جهت رویارویی با تهدیدها و چالش‌های روسیه و چین همکاری کنند. او برخلاف دونالد ترامپ، از آن‌ها خواست در برابر چالش‌هایی که از طرف رقبایی مانند چین و روسیه در زمینه‌های مختلف از جمله گسترش تسلیحات اتمی، تغییرات آب‌وهوایی، امنیت سایبری و غیره مشاهده می‌شود، ایستادگی کنند. البته مسکو همیشه چنین اتهاماتی را مردود شمرده، اما ایالات‌متحده در مورد اعلام سیاست‌های تنبیهی علیه روسیه، مطالعاتی انجام داده است و هر لحظه احتمال اعلام آن وجود دارد.

طیفی از اتهامات متوجه روسیه است که آخرین موارد آن مربوط به هک سیستم نرم‌افزاری انرژی بادی از نوع سایبری و زندانی کردن آلکسی ناوالنی (مخالف پوتین) از نوع حقوق بشری می‌شود. دولت بایدن برای برخورد موثر به خصوص درزمینه اقدامات تنبیهی علیه حملات سایبری روسیه، زیر فشار است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در مورد چین، جو بایدن می‌گوید: «ما در برابر سوء استفاده‌ها و تهدیدهای دولت چین علیه بنیادهای سیستم اقتصاد بین‌المللی ایستادگی کرده‌ایم.» در حقیقت سیاست دولت بایدن در برابر چین همانند روسیه، در زمینه‌های گوناگون در حال مطالعه و برنامه‌ریزی است؛ از جمله ساختار نظامی، سیاست‌های تجاری، رفتار با اقلیت‌هایی مانند اویغورها در ایالت سینگ کیانگ، اقدامات مخرب سایبری و نحوه برخورد و مدیریت چین با کووید-۱۹ تحت بررسی دقیق آمریکا است، ولی هنوز سیاست ملموس و اجرایی دولت آمریکا در قبال چین چندان مشخص نیست. دراین میان برای اولین بار چینی‌ها در قبال مذاکره آمریکا با ایران و لغو تحریم‌ها موضع‌گیری کرده‌اند. در آخرین تحولی که رخ داده، سخنگوی وزارت خارجه چین وضع موجود را بحرانی دانسته و خواسته است که آمریکا تحریم‌های ایران را لغو کند. چین بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم‌ها را کلید حل مناقشه هسته‌ای دانسته است. این سخنان گرچه از زبان سخنگوی وزارت خارجه چین مطرح شده، ولی در عین حال به نوعی حمایت از رهیافت آمریکا در آن دیده می‌شود.

ایالات‌متحده، ایران و خاورمیانه

آنچه از کنفرانس مونیخ به‌عنوان اولین حضور بین‌المللی آمریکا حاصل شد، تحکیم روابط امریکا و اروپا در مجموعه‌ای از مسائل بود که فقط به ناتو محدود نمی‌شد. از جمله این مسائل، برنامه اتمی ایران است. جو بایدن و تیم وزارت خارجه او از مدتی قبل در مورد ایران و توافق اتمی (برجام) سیگنال‌های مشخصی را ردوبدل می‌کردند که حاکی از تمایل آمریکا به بازگشت به برجام بود؛ به شرط آنکه ایران تمامی تعهداتش در چهارچوب برجام را اجرا کند. اما این رهیافت به تدریج و در واکنش به تعلل ایران، دچار استحاله شد و آمریکا به غیر از درخواست اجرای تعهدات توسط ایران، موضوعات دیگری مانند فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه، حقوق بشر و فعالیت‌های نظامی و به خصوص موشکی ایران را نیز به فهرست خود اضافه کرد.

در کنفرانس امنیتی مونیخ، بایدن به «همکاری با شرکای اروپایی و دیگر کشورها» اشاره داشت. گرچه تاکنون دولت جو بایدن همچنان بر مسئله اتمی ایران به‌عنوان موضوع اصلی تاکید می‌کند، ولی کتمان نمی‌کند که قضیه اتمی بستری برای پرداختن به سایر موضوعات مربوط به ایران است.

ایالات‌متحده اصرار دارد که قبل از هرگونه مذاکره‌ای، ایران به اجرای کامل تعهدات برجامی خود بازگردد؛ در مقابل ایران با اجرایی نکردن تدریجی و روزمره شرایط برجام، اهرم فشاری ایجاد کرده است و با استفاده از آن می‌خواهد آمریکا ابتدا تمامی تحریم‌ها را لغو کند. چنین اقدامی از جانب آمریکا، هم در سطح سیاست داخلی و هم در سطح بین‌المللی، موافقان و مخالفان خود را دارد. لغو تحریم‌ها حتی در میان دموکرات‌ها هم مخالفان زیادی دارد و گروهی از دموکرات‌ها معتقدند ایران باید علاوه بر تعهد به اجرای کامل برجام، در جهت آزادی زندانیان دوتابعیتی و رعایت حقوق بشر نیز اقداماتی انجام دهد. خواسته‌های جمهوری‌خواهان، حول محور نقش منطقه‌ای ایران و تهدیداتی که از جانب ایران متوجه اسرائیل و دیگر شرکای خاورمیانه‌ای آمریکا است می‌چرخد.

اما تصمیم‌گیری درباره نحوه تعامل آمریکا با ایران دیگر از چارچوب کاخ سفید خارج شده و دامنه‌ای بین‌المللی پیدا کرده است. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل به بازیگران موثر این بازی تبدیل شده‌اند. شاید به همین دلایل است که اکنون آمریکا می‌کوشد با پیگیری مسائل دیگری مانند خاتمه دادن به جنگ یمن و ورود به پرونده قتل قاشقچی و حتی خاتمه دادن به فروش تسلیحات «تهاجمی»، عربستان و امارات متحده را زیر فشار بگذارد.

وضعیت امارات متحده عربی به‌عنوان یکی از اولین شرکای پیمان ابراهیم با اسرائیل، کمی متفاوت است. امارات در زمان ترامپ، هم از سیاست فشار حداکثری علیه ایران حمایت می‌کرد و هم از آن بهره‌مند می‌شد. به این معنی که بیشترین عملیات واردات ایران برای دور زدن تحریم‌ها از طریق امارات انجام می‌شد؛ اما نگاه امارات در درازمدت، بهره‌مندی از منافع پیمان ابراهیم در زمینه نظامی-استراتژیک بود. در هفته‌های آخر ریاست‌جمهوری‌اش، دونالد ترامپ، با فروش مبلغ نجومی ۲۳ بیلیون دلاری تسلیحات به امارات متحده موافقت کرد: ۵۰ جت جنگی استیلت لاکهید مارتین از بزرگ‌ترین اقلام این معامله بود، اما با آغاز ریاست‌جمهوری جو بایدن، این معامله به حالت تعلیق درآمد.

خارج کردن حوثی‌ها از فهرست گروه‌های تروریستی نیز معادلات را برهم زد. استدلال آمریکا برای تعلیق فروش برخی تسلیحات به عربستان و امارات این است که کاربرد این تسلیحات در مناطق در حال منازعه، برخلاف منافع آمریکا است و مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای را تشدید می‌کند. البته نباید فراموش کرد که فروش تسلیحات یا نفروختن آن به یک کشور علاوه بر اینکه تصمیمی سیاسی است، دلایل و پیامدهای اقتصادی و تجاری فراوانی هم دارد. به عبارت دیگر، هنوز این احتمال وجود دارد که لابی‌های فروش اسلحه، همانند دوران دونالد ترامپ، بر تصمیم جو بایدن تاثیر بگذارند.

اسرائیل بازیگر مهم دیگری است که مخالف توافق اتمی با ایران بوده و این اواخر، اقدامات یک جانبه نظامی علیه ایران را نیز مورد بررسی قرار داده است. نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به هیچ وجه موافق حل قضیه از طریق مذاکره و امضای توافق نیست و «هیچ امیدی به هیچ توافق هسته‌ای با ایران ندارد». از نظر او ایران در حال «توسعه مخفیانه برنامه هسته‌ای» خود با اهداف نظامی است.

گرچه دیدگاه نتانیاهو حتی در داخل اسرائیل هم موافقان و مخالفان زیادی دارد، ولی خود او به هر صورت به‌عنوان نخست‌وزیر فعلی، اهرم فشار سیاسی را در اختیار دارد. دولت جو بایدن در مسیر خود برای حل مسئله اتمی ایران، باید این دیدگاه را مهار کند. به همین دلیل است که بایدن با طرح حمایت از راه‌حل تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی، سعی دارد موازنه‌ای ایجاد کند تا از فشار اسرائیل بکاهد. بعید به نظر می‌رسد آمریکا در سیاست حمایت مالی و تسلیحاتی اسرائیل تجدیدنظر کند، ولی به هر صورت نباید فراموش کرد که در زمان اوباما و فرایندی که به امضای توافق اتمی منجر شد نیز ایالات‌متحده از چنین اهرم فشاری استفاده کرد. در عین حال ایالات‌متحده با شناسایی بیت‌المقدس (اورشلیم) به‌عنوان پایتخت اسرائیل مخالفتی ندارد.

نتیجه

در شرایطی که به اجمال در بالا شرح داده شد، ایالات‌متحده می‌خواهد با نگرشی همه‌جانبه گرا و با کمک دولت‌های اروپایی عضو برجام، به نحوی عمل کند که نتیجه مذاکرات اتمی ایران یک پیروزی برای جمهوری اسلامی تلقی نشود. تیم جو بایدن برخلاف دونالد ترامپ راه‌حل دیپلماتیک و مذاکره را باز گذاشته است. تردیدی نیست هر دو طرف برخی مسیرهای پشت پرده را مورد بررسی قرار خواهند داد ولی هنوز نشانه‌ای از آغاز مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه دیده نمی‌شود و به نظر نمی‌رسد که ایران متوجه شده باشد چنین فرصتی ممکن است برای همیشه یا برای درازمدت در اختیارش نباشد و همان‌طور که ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفته است، صبر آمریکا برای مذاکره با ایران در گروه ۱+۵ نامحدود نیست.

در چنین شرایطی تنها می‌توان گفت راه برای مذاکره، فعلا و هنوز باز است مگر اینکه رهبر جمهوری اسلامی در پیامی که از طریق ماموریت ناموفق قالیباف شهردار تهران به مسکو فرستاد، وعده و وعیدهای دیگری به مسکو داده باشد و به پشتگرمی مسکو بخواهد فرصت تعامل با آمریکا را بسوزاند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه