کندن جوش، پوستههای زخم صورت یا دیگر نواحی بدن، کنشی است که تقریبا همه ما با آن روبرو بوده و یا حداقل در اطرافیان خود مشاهده کردهایم. دیدهایم کسانی را که مدام در حال صحبتکردن با جوش صورت و یا زخم دست و گوشه ناخن و یا پوست لبشان ور میروند، با آن سر و کله میزنند و مشغول کندن آن هستند به نحوی که ناگهان شما و یا خود آنها متوجه میشوند به پوستشان آسیب رساندهاند و برای توجیه این حرکت نیز با گفتن جملاتی شبیه «ای بابا حواسم نبود مدتی هست که این جوش اذیتم میکند»، میخواهند از این وضعیت خود را خلاص کنند و این رفتار، ور رفتن و کندن جوش، را به صورت رفتاری نرمال و طبیعی جلوه دهند . همین افراد حتی در مواقعی برای درمان جوش و زخم به پزشک مراجعه میکنند و به رغم توصیه پزشک مبنی بر پرهیز از کندن محل جوش و ور رفتن با آن، همچنان عادت به کندن جوش را ادامه میدهند.
کندن پوست طبیعی است؟ از چه مرحلهای غیر طبیعی است؟
زمانیکه فرد به دفعات مشغول کندن جوش و یا زخم صورت و بدنش میشود و حتی زمانیکه بهبود یافته است این رفتار را تکرار میکند، یا وقتی زخم را تازه میکند و به قول معروف «جوش را میترکاند» و بعد آن را رها میکند، بر این رفتار چه باید نام نهاد؟ این رفتار اگر چه در بین افراد جامعه، به ویژه خانمها رایج است و برخی آن را رفتاری طبیعی و جا افتاده جلوه میدهند، اما در واقعیت ماجرا رفتار و عادتی نگرانکننده است. اگر میخواهید بدانید که مرز بین هنجار و نابهنجار بودن این رفتار چگونه است و آیا شما هم در زمره کسانی قرار دارید که کندن جوش برایتان رفتاری بهنجار یا نابهنجار است با خود خلوت کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
-در روز چه مدت و چندبار جوش و زخم صورت، دست و یا سایر نواحی بدنتان را میکَنید؟
-چه زمانهایی و یا در چه شرایط روحی دست به این کار میزنید؟
- کندن جوش یا زخم، چقدر با آگاهی و خودخواسته و تا چه حدی ناخودآگاه و از اختیار شما خارج است؟
-آیا مجبور میشوید بعد از کندن جوش و زخم از کرم استفاده کنید؟
آیا بعد از کندن زخم احساس عذاب وجدان پیدا میکنید؟
در صورتی که به دفعات و به صورت عادت رفتاری وقتتان را صرف کندن جوش و زخم پوستتان میکنید و حتی در صورت بهبودی باز هم جوشتان را تحریک و برای تسکین آن از کرم و یا نرمکننده استفاده میکنید، شما «به اختلال کندن پوست» دچار هستید. این اختلال در ظاهر ساده و عادی به نظر میرسد اما درمان آن بسیار دشوار است. چون در طبقهبندی «اختلالات وسواسی» قرار میگیرد که روانشناسان به آن «اختلال وسواس جبری» میگویند و در آن فرد به طور ناخواسته و اجبار رفتار «کندن پوست،جوش و زخم» را تکرار میکند.
آمار اختلال پوستکندن
این اختلال نسبت به اختلالات دیگر روانشناختی، کمتر شناخته شده و به آن توجه شده است اما میزان شیوع آن در میان افراد، به خصوص زنان و دختران جوان، نسبتا بالاست. نتایج مطالعات گرنت در آمریکا (۲۰۱۰) نشان میدهد که ۱۶.۶ درصد شهروندان آمریکا جوش و پوست خودشان را «میکنند» و ۶.۸ درصد افراد به «اختلال کندن پوست» دچار هستند. همچنین ۴.۱ درصد از جمعیت مبتلا به این اختلال هستند و این اختلال در زنان بیشتر از مردان شایع است. همین تحقیق نشان داد حدود ۲۳ تا ۵۶ درصد این افراد دچار اضطرابند و ۱۶.۷ تا ۶۸ درصد پوستکنان! دچار اختلال وسواسند.
علت بیولوژیک «اختلال کندن پوست و جوش»
بر اساس یافتههای تحقیق اسماری و همکارش (۲۰۱۱) در آمریکا، عوامل ژنتیکی و حساسیت عصبی به محرکهای عاطفی، منجر به تحریک عاطفی میشود که خود فرد سعی در تسکین تحریکهای عاطفی میکند.
همچنین تحقیقات اشپیگل و همکارش (۲۰۰۹) در آمریکا نشان داد که دوپامین در کنترل رفتارهای تکراری نقش موثری دارد. با این فرض برخی از محققان پیشبینی میکنند یکی از دلایل اختلال کندن پوست، عادتشدن و تکرار آن میتواند با کاهش میزان دوپامین مرتبط باشد. دوپامین مسئول برخی واکنشها و نقشهای فیزیولوژیکی در مغز است از جمله: پاسخهای عاطفی و احساسی، احساس لذتبردن، و حفظ تمرکز و حافظه.
نقش آگاهی فرد در کندن زخم
گاهی اوقات فرد به صورت دانسته و با آگاهی و درست در زمانهایی که تنش و استرس به سراغش میآید پوست، جوش و زخم بدنش را میکند و بعدِ کندن، احساس آرامش پیدا میکند که به آن «پوستکنی متمرکز» یا ارادی میگویند. گاهی نیز فرد به طور ناخواسته و غیر ارادی در زمانهای اضطراب، دستانش بیاختیار و به سرعت به سمت جوش صورت و یا زیر گردن و ناحیه پشت سر میرود که به آن «پوستکنی غیرارادی» میگویند. در هر دو رفتار فرد میآموزد که هر بار با کندن جوش و یا زخم، احساس آرامش موقتی به دست میآورد. در برخی موارد با افزایش استرس، احساس خارش در ناحیه پوست کنده شده میکند که در واقع نشانهای و علامتی است که فرد را به انجام دوباره این رفتار ترغیب میکند.
دلایل روانشناسانه «کندن جوش» و زخمِپوست
در بسیاری موارد رفتار ناشی از کندن پوست و یا زخم را ناشی از استرس و اضطراب درونی فرد ارزیابی میکنند. اضطرابی که خشم درونی در پس آن پنهان شده است. خشمی که میتواند ناشی از گذشته فرد باشد، اما فرد با یادآوردن خاطرات تلخ سعی میکند آن را به عقب براند. در واقع خاطرات تلخی که فرد از کودکیاش در روابط با والدینش و یا اطرافیان داشته است، درست زمانی که فرد در شرایط بحران و استرس قرار میگیرد به خودآگاه فرد میآید و اضطراب او را بیشتر میکند. در این موقعیت فرد برای کاهش اضطراب و خشم درونی و بیرون راندن و واپس زدن خاطرات و دردهای قدیمی تلاش میکند. کندن پوست و زخم در زمان استرس میتواند یک سیستم دفاعی از جمله راههای تخلیه خشم درونی و اضطراب فرد باشد. این کاهش اضطراب و تخلیه خشم، سبب میشود تا در درازمدت فرد، این رفتار را حتی برای تجربههای استرسزای معمولی در زندگی روزمره نیز به کار بگیرد.
زیگموند فروید که نظریاتش در این زمینهها محل اعتبار و ارجاع است، بر این باور است، افراد برای جلوگیری از ورود تجارب و خاطرات تلخ از مکانیسم دفاعی واپسزنی استفاده میکنند. این مکانیسم دفاعی در اغلب موارد زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که افراد آسیب روحی شدیدی در زندگی داشتهاند و برای فرار از به خاطر آوردن آن، سعی میکنند حافظه خود را مسدود و حتی به احساس ناشی از آن نیز توجهی نکنند. در واقع «رفتار کندن پوست» که در صورت بیاعتنایی و بیتوجهی، به مرور به اختلال تبدیل میشود، به عنوان مکانیسم دفاعی در مواقع استرس و تنش به طور آگاهانه و یا ناآگاهانه مورد استفاده قرار میگیرد.
چطور میتوان این عادت را ترک کرد؟
معمولا اختلال پوستکندن در مقابل درمان مقاوم است. اما مراجعه به روانشناس بالینی و متخصص و استفاده از روشهای موثری چون رفتاردرمانی و درمان به شیوه وارونه میتواند موثر باشد. شناخت این رفتار-اختلال، و آگاهی نسبت به آن، کمک بسزایی است در درمان و جلوگیری از تکرار آن.