بحران محیط زیست و تغییرات آبوهوایی، در کشورهای غربی که مسیر توسعه و پیشرفت را تا حد زیادی پیمودهاند، موضوع سیاسی و ایدئولوژیک تنشآفرینی است. در تمام نشستها، سران دولتهای غربی این موضوع را در سرفصل بحثها میگنجانند؛ در حالی که دولتهای در حال توسعه با چند و چون آن موافق نیستند. آنها پیشنهادهای دولتها و فعالان حامی محیط زیست، از جمله استفاده نکردن از سوختهای فسیلی مانند نفت و زغالسنگ را مانعی در برابر توسعه خود به حساب میآورند. اگر دولتهای فقیر به حرفهای فعالانی مانند گرتا تونبرگ و نوامی کلاین گوش دهند و استفاده از نفت و گاز را متوقف کنند، برای روشن کردن کارخانهها، بندرها، خانهها و... از کدام انرژی جایگزین استفاده کنند؟
بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت و بنیاد خیریه گیتس، به خوبی متوجه این مسئله و معما شده است. از یک سو دانشمندان، سیاستمداران و فعالان محیط زیست، از یک فاجعه قریبالوقوع و آخرالزمانی زیست محیطی صحبت میکنند که بدون اقداماتی رادیکال مانند استفاده نکردن از نفت و محصولات حیوانی قابل جلوگیری نیست ولی از سوی دیگر، هیچ جایگزین سوختی و خوراکی قابل اتکا و پایدار برای رفاه و سیر کردن شکم جمعیت رو به افزایش کره زمین ارائه نمیکنند. شاید دولتها و شهروندان غربی سرمایه، دانش و فناوری لازم را برای برقی سازی تمام صنایع خود داشته باشند، ولی دیگران از این امتیاز برخوردار نیستند. یک نمونه، خودروی برقی است که تنها شهروندان مرفه سوئدی و آلمانی قدرت خرید آن را دارند. در حالی که مسئله اصلی برای روستاییان فقیر هندی و آفریقایی، دسترسی مطمئن به سوخت کافی و غذای سالم است تا خطرات نفت و گوشت گاو برای محیط زیست.
گیتس در کتاب خود میکوشد که بحثهای تغییرات آبوهوایی را با زبان ساده به زندگی روزمره مخاطب عادی پیوند بزند. نگاه او به بحران محیط زیست و امکانات بشر، با تمام کاستیهایش واقعبینانه است. او به خوبی آگاه است که کشورهای فقیر همانند کشورهای ثروتمند غربی، توان مالی، تکنیکی و سیاستگذاری برای مقابله با تغییرات آبوهوایی را ندارند. آنها برای بقا و رشد خود به منابع انرژی و غذایی وابسته هستند که مورد تائید فعالان محیط زیست نیست.
با این حال، گیتس در کتابش به هدف بلندپروازانهای میاندیشد: به صفر رساندن تولید گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۵۰. بیل گیتس میپذیرد که محیط زیست به یک موضوع سیاسی مناقشهبرانگیز تبدیل شده است اما خطر تغییرات آبوهوایی تمام کشورها را تهدید میکند. با گرم شدن بیشتر زمین، «خشکسالی و طوفان زیاد میشود و محصولات کشاورزی بیشتری از میان خواهد رفت. دامها غذای کمتری خواهند خورد و در نتیجه گوشت و شیر کمتر تولید خواهند شد. رطوبت هوا و خاک کمتر میشود و آب کافی برای گیاهان وجود نخواهد نداشت»؛ در نتیجه، «با افزایش سوءتغذیه، وضعیت بهداشت و سلامت در کشورهای فقیر بدتر خواهد شد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین دلیل است که گیتس در تغییرات آبوهوایی، یک «بی عدالتی ظالمانه» میبیند. به گفته او، «کشورهای فقیر که پدیدآورنده تغییرات آبوهوایی نیستند، بیش از دیگران آسیب خواهند دید. این تغییرات شاید برای کشاورزان نسبتا ثروتمند آمریکایی و اروپایی هم مشکلزا باشد، اما برای کشاورزان کم درآمد آفریقا و آسیا به طور بالقوه، مرگبار است.»
گیتس تصور میکند که بازار، فناوری و سیاستگذاری درست، میتوانند مشکل تغییرات آبوهوایی را حل کنند. چنانچه هزینه فناوریهای سبز مانند باتری خودروهای الکتریک و پنلهای آفتابی، به مراتب کمتر شده است. اگر شرکتها با حمایت دولتها و استقبال شهروندان، سرمایهگذاری خود را ادامه دهند، کاهش گازهای گلخانهای خیلی زود اتفاق خواهد افتاد. با این حال، مشکلات در این مسیر زیاد است. به گفته گیتس، هنوز منابع انرژیهای سبز مانند باد و خورشید قابل اتکا نیستند و دولتها و شرکتها باید راهحلی ارزان برای مشکل ذخیره انرژی برای فصول کم باد و ابری بیابند.
در عین حال، فناوریهای سبز و تولید انرژی پاک برای کشورهای فقیر پرهزینه است و به همین دلیل، آنها انرژی فسیلی را که ارزان و قابل اتکا است، ترجیح میدهند. انرژی هستهای هم که یک انرژی پاک به حساب می آید، در برخی مناطق مانند خاورمیانه، به شدت سیاسی و بیثباتکننده است.
گیتس به رابطه میان فقر و بیعلاقگی کشورهای فقیر به سیاستهای محیط زیستی، به طور جدی نمیپردازد و از این مسئله مهم که این کشورها چطور میتوانند بخشی از این روند جهانی باشند و به فناوری و دانش پیشرو در این حوزه دسترسی پیدا کنند، به سادگی میگذرد. بحثهای او بیشتر بر دولتها، شرکتها و شهروندان غربی متمرکز و به همین علت ناقص است.
جنگلزدایی و گسترش بیابانها در کشورهای غیرغربی، که به گفته گیتس یک مشکل جدی است، به بخشی از توسعه این کشورها تبدیل شده است. به نقل از کتاب، «جنگلزدایی در آفریقا بیشتر برای دسترسی بیشتر به سوخت و کشت برای رفع نیازهای جمعیت رو به افزایش این قاره است.»
آیا این به معنای آن است که کشورهای ثروتمند کمکهای مالی و غذایی خود را به کشورهای فقیر بیشتر کنند و در مناسبات بینالمللی به موضوع تغییرات آبوهوایی اهمیت بیشتری داده شود؟ کتاب گیتس برای این مسائل مهم پاسخی ندارد.
واقعیت این است که مسئله محیط زیست هنوز یک دغدغه غربی است. حتی در کشورهای غربی هم با توجه به پیوندهای این موضوع با جنبشهای چپ و ضدسرمایهداری، به ویژه در میان احزاب محافظهکار و دستراستی، مخالفان قدرتمندی دارد که هر از گاهی قدرت را به دست می گیرند و از میزان مقررات محیط زیستی میکاهند. گیتس امیدوار است که دولتها و بازارها اقدامات رادیکالی برای مقابله با پیامدهای تغییرات اقلیمی در سه دهه آینده پیش گیرند، اما رشد نظام اقتصادی و اجتماعی جهان چنان با منابع انتشاردهنده گازهای گلخانهای گره خورده است که ضربالاجل سیاستمداران و گروههای زیست محیطی به این زودی تغییری اساسی در آن به وجود نخواهد آورد.
مشخصات کتاب: بیل گیتس/چگونه از فاجعه محیطی زیستی اجتناب کنیم: راهحل های موجود و پیشرفتهای موردنیاز/انتشارات راندم هاوس/۲۷۲ص/۲۰۲۱