پارسال یکی از دوستان صمیمیام پدرش را از دست داد. خودش به هم ریخت، قلب من به درد آمد و خانوادهاش عزا گرفتند. وقتی میدیدم لبخندهایشان که زمانی خانهشان را روشنایی میبخشید به اشکهای بیپایان بدل شده، احساس درماندگی میکردم.
این که انسان مرگ یکی از عزیزانش را شاهد باشد، هیچوقت آسان نیست؛ بهخصوص کسی که مثل پدر آدم هم باشد. همیشه سعی میکردم به دیدار دوستم و خانوادهاش بروم و به آنها این گونه سلام بگویم: «السلام علیکم مامان و بابا»
در گذر سالیان، والدین دوستم مثل والدین خودم شده بودند و برای همین وقتی خبر درگذشت پدرش را شنیدم، حس کردم دنیای اطرافم تغییر کرده است. دوستم را در آغوش گرفتم و اشکهایش روی سینهام ریخت. رو به من کرد و گفت: «باورم نمیشود واقعا رفته باشد.» و من خشکم زد؛ دیگر حرفی برای تسکین دردش نداشتم.
امسال خیلیها تهی شدن و احساس خلاء از دست دادن عزیزان را حس کردهاند. فقط در بریتانیا، همهگیری جان صدها هزار نفر را گرفته، باعث جدایی و تنهایی شده و زبان بسیاری را مثل خود من بند آورده است.
حالا که دومین ماه رمضان در قرنطینه به آخر میرسد، چشم به راه عید فطر هستیم که زمان جشن مسلمانان است. ولی در جشن عید امسال، بسیاری هنوز حس میکنند در برزخاند.
آموختهایم که زندگی کوتاه است و باید از آن بیشترین بهره را برد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
قرار است پایان ماه مبارک، نشانه خوشی، خانواده و جامعه باشد. عید فطر جوهر همدلی و جاودانی کردن خاطرات برای طول عمر است. خویشان و دوستان به هم هدیه میدهند و پس از یک ماه روزهداری از سحر تا غروب، آدم میتواند پیش از آن که از پرخوری به حال اغما بیفتد، غذاهای محبوبش را بچشد؛ اما روشن است که امسال، عید معنای دیگری هم دارد. در ۱۲ ماه گذشته، اوضاع عوض شده است؛ همهگیری نوعی بیداری بود، انسانها عزیزانشان را از دست دادند، برخی شغلشان را از دست دادند و میزان افسردگی و اضطراب افزایش یافت.
من اگر در دوران قرنطینه و بیکاری و سردرگمی پس از آن یک چیز آموخته باشم، شکرگزار بودن است. شکرگزاری برای من به روشی برای بقا تبدیل شده است.
قرنطینه به من آموخت که شکرگزار لحظات کوتاهی باشم که در قرنطینه با خانوادهام گذراندم، لحظههایی که خندیدیم و گریه هم کردیم.
برای ماه رمضان پارسال، تصمیم گرفتم یک ظرف شکرگزاری کوچک بخرم؛البته ممکن است کلیشهای به نظر برسد. میخواستم همه ساکنان خانه یک چیز را که بیش از همه شکرگزارش هستند روی کاغذ بنویسند. در طول ماه رمضان، هر روز بعد از افطار در کنار هم، یک چیز را که بابتش شکرگزار بودیم مینوشتیم و در ظرف میانداختیم. برای همه ما یادآوری زیبایی بود تا کمتر شکایت کنیم و کمی بیشتر برای حفظ سلامت روانمان بکوشیم.
اخیرا در ظرف را باز کردم و با خواندن نوشتههایمان لبخند زدم. آنها به من آموختند که شکرگزار لحظات کوتاهی باشم که من و خانوادهام با هم در قرنطینه گذرانیدم؛ شکرگزار خندهها و گریههایمان؛ ولی در عین حال به من آموخت که عمر میتواند در چشم بر هم زدنی به آخر برسد.
اهمیت عید فطر امسال از فقدان و عشق سرچشمه میگیرد؛ این درس که باید شکرگزار لحظات تلخ و شیرین عمر باشیم و آنها را به خاطر بسپاریم.
© The Independent