فیلم تحسینشده «اولین گاو» با همین جمله از «ویلیام بلیک» شاعر بریتانیایی، آغاز میشود. آخرین ساخته «کلی ریکارد» فیلمساز مستقل آمریکایی، روایت یک دوستیِ ساده در دل نظام جاهطلبانه و فردگرایانه کاپیتالیستی (سرمایهداری) است که در آن رقابت و خشونت حرف اول را میزند. ریکارد در این فیلم با زبانی مینیمال (ساده)، نمادین و طنازانه ماجرای شروع سرمایهداری را در آمریکای قرن نوزده دنبال میکند و در داستانی به غایت ساده، پرده از صورت نازیبای این نظام برمیدارد. او در ادامه، عشق و دوستی را به عنوان آلترناتیوی برای روابط سرد و بیروح مردم جهان پیشنهاد میدهد؛ در جهانی که وظیفه یک پرنده ساختنِ لانه، وظیفه یک عنکبوت تنیدنِ تار و وظیفه یک انسان شکل دادن به یک رابطه انسانی و در واقع دوستی است.
سوداگران شکمِ یکدیگر را سفره میکنند
سال ۱۸۲۰ است. سوداگران طلا و خز به آمریکا وارد شدهاند و حاضرند برای کمی سود بیشتر شکم یکدیگر را سفره کنند. بذر سرمایهداری همهجا پاشیده شده و رویای «ثروتمند شدن» قرار است به زودی تبدیل به رویای هر مهاجری شود که به آمریکا پا گذاشته است. در همین حال، نخستین گاو توسط یکی از ثروتمندان، پایش را به منطقه اورگان میگذارد. گاو مادهای که بین راه جفت و فرزندش را از دست داده است. برای مالک ثروتمند، این گاوِ تنها، چیزی نیست جز یک کالای مصرفی که هیچگونه آگاهی درخوری راجع به ارزشهای آن ندارد. اما در این میان دو مرد فقیر، باهوش و مستعد (یکی نانوایی به نام «کوکی» و دیگری مهاجری چینی به نام «کینگ لو») درمییابند که ارزش واقعی یک گاو چیست و غذا برای انسان چه معنایی دارد. آنها به منظور کسب سود و رسیدن به رویای آمریکایی خود به دزدی شیر گاو روی میآورند تا به کمک آن شیرینیهای کمنظیری برای فروش تهیه کنند. در حقیقت این گاو، تنها فرصتی است که آنها برای رسیدن به پیشرفت در جامعه آمریکا در اختیار دارند که فقط با دزدیدن شیر آن محقق میشود. در پایانِ داستان، مالک بیرحم و طمعکار متوجه ماجرا شده و قصد جان این دو نفر را میکند. آنها تا لحظه مرگ از دوستی و همراهی یکدیگر دست نمیکشند و در پایان داستان به شکل نامعلومی میمیرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سرمایهداری ما را میخورد
فیلمهای ریکارد اغلب روایت مردمان تنها و گوشهگیری است که میل دارند به دور از سوداگری دنیای پیرامون خود، روابط بهتری را با جهان برقرار کنند. او در فیلم «اولین گاو» نیز دنیای پیرامون خود را به چالش کشیده و سراغ یک سیستم جهانی (سرمایهداری) میرود. ریکارد با نقد مناسبات پولی و کالایی به نواقص دنیای سرمایهداری در مواجهه انسان و طبیعت پرداخته و قصد دارد نشان دهد که چگونه این نظام باعث ایجاد شکاف و جدایی میشود. وضعیتی که در آن سرمایهدار با انباشت ثروت (گاو) مانع دسترسی دیگران به آن شده و به این ترتیب با حفظ موقعیت برتر خود به نابرابری طبقاتی و فقر بیشتر مردم دامن میزند.
فیلم «اولین گاو» شورشی آرام و اومانیستی (انسانگرایی) بر رفتار غیرانسانی در تقلیل طبیعت و انسان به وضعیتی که در آن هر چیز کالا است و مصرفی. وضعیتی که موجب نابودی زمین، سلب حیات طبیعی حیوانات، گرسنگی، گسترش فقر، رشد نابرابری طبقاتی و در نهایت غیرانسانیتر شدن روابط حاکم بر جامعه شده است. در جامعهای که فرصتِ پیشرفت تنها از راه انباشت سرمایه ممکن است و ابزارهای تولید تنها در اختیار ثروتمندان قرار دارد، احتمالا دزدیدن ابزار تولید و سرمایه تنها راه چاره برای تحقق خویشتن به شمار میآید!
ریکارد به خوبی نشان میدهد که چگونه در یک نظام مبتنی بر پول، استعدادهای فردی عقیم میماند. کوکی و مرد چینی هر دو از نبوغ و استعداد خوبی برای پیشرفت برخوردارند اما عملا استفاده از این تواناییها بدون داشتن سرمایه و ابزار تولید ناممکن است.
در جستوجوی روح زنانه جهان
از نکات جالب توجه فیلم، غالب بودن دنیای مردانه در آن است. در نگاه اول از فیلمساز زنی چون کلی ریکارد که پیشتر فیلمی چون «زنان جدی» را ساخته بود، عجیب به نظر میرسد که فیلمی تقریبا فاقد شخصیتهای زنانه بسازد. اما حقیقت این است که گرچه فیلم آخر او (به عنوان یک فیلمساز زن) فاقد شخصیت زن برجستهای است اما روح زنانه در آن به وفور به چشم میخورد. او در این وسترن تماما مردانه، شکل دیگری از ماهیت روح زنانه جهان را (فارغ از بدن) نشان میدهد. چیزی که به طور سنتی در نظام سرمایهداری به شدت سرکوب و انکار شده است.
خلاقیت ریکارد در این است که به جای انتساب روح زنانه به بدن یک زن، آن را در روابط دوستانه برخی از مردان، طبیعت و مهمتر اینکه درون وجود گاو ماده نمایش میدهد. مثلا شخصیت کوکی بسیار به طبیعت زنانه نزدیک است. مردی که خلاف الگوهای آن زمان، آشپزی میکند، آرام و صلحطلب است، همدردی را میشناسد، از کودکان پرستاری میکند و به محیط خانه ارج مینهد. این خصایص موجب شده است که کوکی از مناسبات مردانه جامعه خود حذف شود.
جامعهای که ریکارد در این فیلم تصویر میکند سرشار از دو خصیصه اصلی سرمایهداری یعنی «رقابت» و به تبع آن «خشونت» است که به طور سنتی ویژگیهایی مردانه قلمداد میشوند. مردان این فیلم کسانیاند که مست میکنند، دهان به ناسزا میگشایند، برای به دست آوردن قدرت و ثروت یکدیگر را میدرند و حتی برای شیرینی بیشتر، کودکی را از سر راه کنار میزنند. در تقابل با این چهره زمخت از جهان، ریکارد به یک مادهگاو رو میآورد که در داستان از وجوه نمادین بسیاری برخوردار است. میتوان گفت که او تقریبا تنها شخصیت مونث فیلم است که حضوری پررنگ و تاثیرگذار دارد.
از زیباترین سکانسهای فیلم، نحوه مواجهه کوکی با مادهگاو است؛ برخوردی سرشار از همدردی، دوستی و فهم مشترک. تلاقی این دو شخصیت با یکدیگر بسیار دلنشین از آب در آمده است. نانوا در هر بار دوشیدن شیر با گاو به گفتوگو مینشیند، او را نوازش میکند و در مقابل گاو نیز گویی با ماغ کشیدنهایش به مهربانی او پاسخ میگوید. چیزی که ریکارد مایل است بگوید این است که در جهان سرمایهداری، عشق و دوستی گم شده اما با کمی تلاش پیدا خواهد شد، هر چند که دستیابی به آن بسیار دشوار به نظر برسد!