تونس از نگاه جغرافیایی، ناحیه دور افتاده و پنهانی است در صحرای بزرگ، میان الجزایر و لیبی. اما از لحاظ اسطوره شناسی، تونس یک پوست گاو است؛ چون بر اساس اسطوره، شاهدخت فینیقی «الیسا»، به این سرزمین آمد و از مردم بومی یک قطعه زمین را به اندازه پوست گاو خریداری کرد، اما پوست گاو را به قطعات باریک و دراز برید و آنها را در زمین به درازی پهن کرد که در اثر آن زمین بزرگتر شد و در آنجا با قوم خود سکنا گزید، اما بعد از آن، آهسته آهسته آن را توسعه داد و در محور آن شهر «کارتاژ» را بنا کرد که سرانجام همه سرزمین تونس فعلی را در بر گرفت. بر اساس همین ترفند و از همین قطعه زمین کوچک به اندازه پوست گاو، تمدن کارتاژ متولد شد و تونس سرسبز به وجود آمد و در همین جغرافیای محدود، تاریخ یک ملت شکل گرفت.
در تاریخ معاصر، تونس از محیط اطراف خود منزوی و تحت استعمار فرانسه بود. وکیل مدافعی به نام «الحبیب بورقیبه» فارغالتحصیل دانشگاه سوربون، بر اساس مذاکره و تفاهم با استعمارگر، استقلال تونس را از فرانسه پس گرفت. الگوی بورقیبه، آتاتورک بود، کسی که ترکیه را از جغرافیا و تاریخش برید.
بورقیبه که خود را رهبر بیهمتا و مجاهد اکبر میخواند، رئیس جمهور مادامالعمر تونس شد. تونس بر خلاف همسایگانش که در اثر انتقام جغرافیا و تاریخ، غرق مشکلات بودند، آرام و با ثبات بود و بورقیبه بدون هیچگونه مانعی بر آن حکم میراند، تا اینکه در اثر پیری و بیماری، به مرده زنده تبدیل شد و توسط پسر خوانده و مرد اطلاعاتیاش زین العابدین بن علی، معزول شد.
کودتای بن علی، بسیار آسان و آرام صورت گرفت، تا جایی که در زمان کودتا، از رادیوی تونس، ترانههای فیروز پخش میشد. بن علی، در مسیر پدر خواندهاش که دولتدار موفقی بود، گام برداشت و تونس را از امواج متلاطمی که منطقه را پیچانده بود، دور نگه داشت. پس از انقلاب بهار عربی، بن علی با همان آسانیای که کودتا کرده و قدرت را گرفته بود، از قدرت سرنگون و از کشور فراری شد. به همین جهت انقلاب تونس را «انقلاب یاسمن»، میگویند.
با وجودی که بهار عربی از تونس آغاز شد و منطقه را دگرگون کرد، اما تونس را همان پوست گاو نگاه داشت. دیری نگذشته بود که همسایه بزرگ و استعمارگر سابق تونس، فرانسه، وارد میدان شد و زمینه گفتوگو میان دو شیخ را فراهم کرد: شیخ بورقیبه باجی قاید السبسی و شیخ مخالف راشد الغنوشی (روی دیگر سکه بورقیبه). این دو شیخ با همکاری و حمایت اتحادیه کارگری تونس که نظیر آن در منطقه وجود ندارد، به توافق رسیدند و تونس از سقوط در بحران نجات یافت.
تونس، بر خلاف مصر که جذبکننده است، کشوری است دفع کننده. تونس به سبب کوچکی، نتوانسته معیشت زندگی را برای ساکنانش فراهم کند؛ از این جهت مردم تونس بیشتر به مهاجرت روی میآورند و حتی بسیاری از افراطیها در سوریه و لیبی و دیگر جاها، تونسی هستند.
اقتصاد تونس بیشتر به کمکهای فرانسه، الجزایر، لیبی، کشورهای خلیج فارس و حتی ترکیه وابسته است؛ از این جهت از ثبات نسبی برخوردار است. از طرف دیگر جغرافیای این کشور، تاریخ آنرا از آشوبها و نگرانیها محفوظ نگه داشته است.
امروز تونس، وارد مرحله جدیدی میشود و پس از دمکراسی بیرون آمده از انقلاب یاسمن، به سوی انتخابات اول ریاست جمهوری دوم، گام بر میدارد. این انتخابات در تاریخ تونس و در منطقه عربی، بیهمتا است. یکی از نامزدهایی که با ذائقه فولکلورویک تونس، به میدان آمده، شیخ عبدالفتاح مورو است که عمامه بر سر و لباس ملی تونسی بر تن دارد، اما در راه و مسیر بو رقیبه حرکت میکند.
انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در تونس، تغییری در راه و مسیر بورقیبه ایجاد نخواهد کرد، بلکه تنها روش را تغییر خواهد داد. به دلیل اینکه کودتای مرد اطلاعات زینالعابدین و سرنگونیاش، نه تنها تغییری در آن نیاورد، بلکه آنرا تثبیت کرد. انقلاب یاسمن هم باز میراثدار شرعی بورقیبه، باجی قاید السبسی را برگزید، کسی که در تشییع جنازهاش نامزد هوادارانش، عبدالفتاح مورو، پیاده راه رفت.
تونس دیروز، امروز و فردا، فرقی نخواهد کرد. این وضع عوامل داخلی دارد، اما این عوامل داخلی، نشأت گرفته از نفوذ خارجی است. به ویژه نفوذ فرانسه مکرون. در سمیناری در تونس که من هم جزو شرکتکنندگان بودم، نماینده بلژیک در اتحادیه اروپا، با صراحت گفت، تأمین امنیت و ثبات در تونس، مسئولیت اروپا و حتی مسئولیت بلژیک است.
حال سؤال مطرح این است: یکی از دو شیخ طرفهای توافق در گذشته و شیخ راشد غنوشی، رهبر حزب نهضت، استراتژیست ماهر و تاکتیکدان مکار، زنده است. او از کاخ کارتاژ به پارلمان رفت، سپس معاون خود عبدالفتاح مورو را برای رفتن به کارتاژ نامزد کرد. اگر حزب نهضت در انتخابات پیروز شود و شیخ غنوشی به ریاست پارلمان و شیخ مورو به ریاست جمهوری دست پیدا کنند، چه خواهد شد؟
از دید من، رهبر جریان دینی تونس، غنوشی به خاطر حفظ آبرویش، از کاخ کارتاژ صرفنظر کرده، چون زیر فشارهای بینالمللی، به این برداشت رسیده که دیگر شرایط بر وفق مراد نیست. اما داخل کردن مورو در بازی، به زبان حال این جمله را بازگو میکند که: بازی تمام شده است.
© IndependentArabia