از مهمترین خاصیتهای روزهای ویژه، یادآوری آن پیشه یا موضوع به فعالان آن عرصه و نیز افکار عمومی است و گزارشی از وضعیت موجود و افقهای پیش رو، داشتهها ونداشتهها، کاستیها و آسیبها، یادآوری بزرگان و پیشکسوتان و چالشهایی که فراروی هر کاری و پیشهای قرار دارد.
روز صنعت چاپ هم از این قاعده مستثنی نیست. روز یازدهم شهریور در تقویم جمهوری اسلامی بهعنوان روز صنعت چاپ نامگذاری شده است. روزی که در سال ۱۳۸۲ به تصویب شورای فرهنگ عمومی رسید و اکنون ۱۶ سال از آن روز میگذرد. در سال ۸۲ که این نامگذاری صورت گرفت، صنعت چاپ ایران در اوج قرار داشت و تعاملی جدی بین دولت و نهادهای صنفی حوزه چاپ و نشر برقرار بود و این روند رو به رشد تا قبل از تحریمهای دور اول، با شیبی رو به بالا ادامه داشت. ارتباط نهادهای چاپ و نشر با یکدیگر و نیز با اصناف دیگر حوزه صنعت در وضعیتی مطلوب قرار داشت و تحولات عرصه چاپ و فنآوریهای آن به خوبی به فعالان و تاجران این عرصه منتقل میشد. تحریمهای دور اول و به خصوص دور دوم اما روند را به شیبی نزولی کشاند و به خصوص در این روزها میتوانیم نفسهای به شماره افتاده صنعت چاپ ایران را نظارهگر باشیم. صنعتی که روزهای رونق و شکوه گذشته را از کف داده، کارخانهها و کارگاههای آن یکی یکی از نفس میافتند و کارگران و فعالان این عرصه، یا ورشکست میشوند یا در وضعیتی برزخی و بیافق وآینده قرار دارند.
نگاهی به پیشینه صنعت چاپ در ایران نشان میدهد که این صنعت بهرغم استقلالی که در سالهای قبل از انقلاب داشت، به سمت صنعتی وابسته و دولتمحور حرکت کرد. چنانکه عمده وزارتخانههای ایران چاپخانه مستقل دارند و یا در اثر برخی از مصادرههایی که در ابتدای انقلاب رخ داد چاپخانههای ناشران بزرگی چون فرانکلین و یا امیرکبیر به دست نهادهای دولتی افتاد.
صنعتی ناتوان برابر چاپخانههای غولآسای دولتی
اگرچه صنعت چاپ ایران در این سالها حرکتهای موثری کرده است اما همچنان در بازار رقابت با چاپخانههای دولتی یا شبهدولتی ناتوان است. برای نمونه در ایران سالانه بالای ۱۶۰ میلیون کتاب درسی چاپ میشود که چاپ این کتابها برعهده دو چاپخانه بزرگ «شرکت چاپ و نشر ایران» و «شرکت افست» است.
قبل از انقلاب و بنا بر آنچه در خاطرات دو تن از بزرگان عرصه چاپ و نشر ایران آمده است (عبدالرحیم جعفری و همایون صنعتیزاده)، چاپ کتابهای درسی را ناشران بخش خصوصی انجام میدادند. اصولا شرکت افست ابتدا از سوی یکی از فعالان نامدار بخش خصوصی (همایون صنعتی زاده) پایهگزاری شد و فعالیتش تا بدانجا به پیش رفت که کتابهای درسی افغانستان را هم چاپ میکردند. ضمن آنکه شرکتی سهامی از ناشران تشکیل شده بود که چاپ کتابهای درسی را بین گروهی از ناشران بخش خصوصی توزیع میکردند. اینگونه بخشی مهم از درآمدهای ناشی از چاپ کتاب درسی به جیب بخش خصوصی و فعالان اصلی این عرصه واریز میشد و آنها نیز با مدیریت صنعتی مناسبی که داشتند، میتوانستند به درستی این درآمد را به توسعه کارهای خود اختصاص دهند، پس از انقلاب اما اینگونه نشد.
در دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و سپس آقای خاتمی تلاشهایی صورت گرفت که برای نمونه شرکت افست به بخش خصوصی واگذار شود، اما این تلاشها ناکام ماند و هنوز این شرکت است که رقیبی بلامنازع در عرصه چاپ به شمار میرود و یا برخی موسسات مطبوعاتی بزرگ مثل روزنامه اطلاعات، و همشهری که چاپخانههای بزرگی دارند، که عملا نمیتوان آنها را در زمره شرکتهای بخش خصوصی گنجاند.
باور عمومی امور چاپ را در حوزه نشر و مطبوعات میدانند، در حالی که چاپ مطبوعات و نشر تنها ۲۰ درصد از صنعت چاپ ایران را شکل میدهد و نزدیک به ۸۰ درصد از صنعت چاپ به عرصه بستهبندی کالاهای مختلف اختصاص دارد.
اقتصاد چاپ ایران نیم درصد اقتصاد چاپ جهان
آمارهایی که از صنعت چاپ در جهان در دست است نشان میدهد که با چه صنعت پولساز و شگفتانگیزی روبرو هستیم. رئیس اتحادیه صنعت چاپ خراسان رضوی سال ۹۴ درآمد ۸۵۰ میلیارد دلاری را برای صنعت چاپ جهان اعلام کرده بود و یک سال قبل از آن(۱۳۹۳) محمدحسین رحیمییگانه دبیر مسابقات آثار چاپی، تولید ناخالص ملی دنیا در صنعت چاپ را بیش از ۸۷ تریلیون دلار اعلام کرد. او در همین گفتوگو با خبرگزاری مهر گفت که با اندکی تسامح میتوان تولید ناخالص داخلی صنعت چاپ ایران را حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان محاسبه کرد. اینآمار مربوط به زمانی است که دلار آمریکا بین ۳۵۰۰ تا چهار هزار تومان قیمتگذاری شده بود، اکنون اگر همین رقم را سه برابر در نظر بگیریم، میتوان با اندکی تسامح به رقمی بین ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان رسید. در آن سال صنعت چاپ ایران نیم درصد تولید ناخالص ملی دنیا را شکل میداد و امسال قطعا این رقم پایینتر آمده است. اما در همین سالها و بنا به گفته آقای یگانه، به دلیل مشخصنبودن فعالیتها، ناشناسماندن فعالان این عرصه، سالانه بیش از ۷۰ هزار تن کالای چاپی به ارزش سه هزار میلیارد تومان وارد کشور میشود. در حالی که صنعت چاپ ایران توانایی دارد که حداقل نصف این مبلغ را خود در داخل کشور چاپ و در اختیار نهادهای متقاضی قرار دهد. علاوه بر آن باید از فساد گستردهای که در نتیجه پرداخت یارانه به این بخش روی میدهد یاد کرد. فسادی که در همین چند ماه اخیر صدای بسیاری از فعالان عرصه چاپ را بلند کرده است.
تحریم البته ضربه دیگری هم به اقتصاد و صنعت چاپ ایران وارد کرده است. ایران هیچگاه در عرصه ساخت دستگاههای چاپ مولد نبود و عموما بهترین دستگاههای چاپ از شرکتهای خارجی وارد میشد. اما تحریم سبب شد که حتی این بخش هم با آسیب و پسافتادگی مواجه شود. سال گذشته که گروهی از چاپگران به نمایشگاه صنعت چاپ ژاپن رفتند گفتند که این بیارتباطی سبب شده است تا صنعت چاپ ایران عملا از روزآمد کردن دستگاههای دیجیتال چاپ ناتوان باشد. این ناتوانی را در کنار رکود وحشتناک اقتصادی قرار دهید که فعالیتهای عرصه چاپ و نشر را هم در خود فرو برده است تا به این جمعبندی برسید که واقعا نفسهای صنعت چاپ ایران به شماره افتاده است.