کتاب جدید اسپنسر اکرمن، خبرنگار امور امنیتی پیشین نشریاتی چون «گاردین» و «نیوریپابلیک»، نشان میدهد که چگونه یازده سپتامبر تاثیری عمیق بر آمریکا از نظر فعال شدن شکافهای نژادی و تاریخی بر جای گذاشت و دولت محدود فدرال جای خود را به دولتی امنیتی با اختیارهای گسترده فراحقوقی داد. برای نخستین بار، یک دولت لیبرال پایبند قانون و حقوق اساسی شهروندی، رسما به خود اجازه داد که افراد را بدون جرم مشخص، سالها در زندان نگه دارد، و از وجاهت شکنجه و تحت نظارت قرار دادن زندگی خصوصی و عمومی شهروندان زیر نام «مبارزه با تروریسم» دفاع کند.
از نظر اکرمن، سیاست مبارزه با تروریسم خیلی زود با تنشهای نژادی در آمریکا گره خورد. این سیاست، جناح راست و نژادپرست سفیدپوست را در آن کشور فعال کرد و مسلمانهراسی را در قلب سیاست جمهوریخواهان قرار داد، که برخی اوقات دموکراتها نیز از آن استفاده ابزاری کردند. در واقع با یازده سپتامبر، جناح راست آمریکایی، ناسیونالیسم سفیدمحور را دوباره کشف و به آن افتخار کرد. برای این جناح، آمریکا نه کشور چندفرهنگی لیبرال-چپ دوره بیل کلینتون، بلکه سرزمین عمدتاً مسیحی-یهودی سفیدپوستی شد که پدران آنها با سختکوشی، اتکا نکردن به دولت، و حفظ آزادیهای بنیادی مندرج در قانون اساسی، کشور قدرتمندی چون ایالات متحده آمریکا را بنا کردند. از دیدگاه آنها، اگرچه این کشور کمونیسم را شکست داد، اما اکنون در برابر تهدید تروریسم اسلامی و هجوم مسلمانان قرار گرفته است، به طوری که مهاجرت وسیع پناهندگان خاورمیانهای به اروپا را «اشغال غرب» توصیف کردند.
اکرمن روی این نکته انگشت میگذارد که یازده سپتامبر زخم عمیقی بر روح جامعه آمریکا بر جا گذاشت و همه را در پشت دولت بوش و رویکرد تهاجمی نظامی او قرار داد. این در حالی بود که القاعده فکر میکرد که جامعه لیبرال آمریکا که از نظر آنها تنآسا و صلحدوست بود، تمایلی به واکنش سخت و فراقانونی ندارد. حتیٰ جناح لیبرال حزب دموکرات نیز میخواست نشان دهد که در مبارزه نظامی و امنیتی با تروریسم و رادیکالیسم اسلامی دستکمی از جورج بوش ندارد. دموکراتها تا زمانی که ماموریت آمریکا در عراق فاجعهبار نشد و افکار عمومی رویکرد انتقادی نسبت به آن اختیار نکرد، کموبیش از اقدامهای نظامی و امنیتی دولت بوش حمایت میکردند. دموکراتها تصور میکردند که موضعگیری علیه بوش در حوزه مسائل امنیتی و مبارزه با تروریسم، آنان را در نزد افکار عمومی ضعیف نشان میدهد. خشم ناشی از یازده سپتامبر در حدی بود که جاناتان آلتر، در انتقاد از منتقدان سیاست مبارزه با تروریسم دولت بوش، در هفتهنامه لیبرال «نیوزویک» نوشت: «شما [با این صلحخواهی] در امان نخواهید بود. اگر میخواهید زنده بمانید، باید بکشید.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نویسنده میگوید که دولت بوش تلاش کرد تا جنگ با تروریسم به معنای جنگ با مسلمانان تعبیر نشود. ولی جمهوریخواهان و جریانهای راست مذهبی و نژادی خیلی زود مبارزه با تروریسم را به مبارزهای تمدنی ارتقا دادند. نهتنها وزارت دادگستری و پلیس فدرال آمریکا مهاجران و شهروندان مسلمان آمریکایی را مورد بازجویی قرار دادند، بلکه این بخش از جمعیت تحت پایش و نظارت دائمی دستگاههای امنیتی آمریکا قرار گرفت. به این ترتیب، در آمریکای پس از یازده سپتامبر، «مسلمانان باید وفاداری خود را به آمریکا ثابت میکردند.»
به گفته نویسنده، اضطراب خیالی از ناحیه تصویب شریعت اسلامی در حکم قانون در آمریکا باعث شد که ایالتهای جمهوریخواه قوانین منع تصویب شریعت را از مجلس خود بگذرانند و فعالان راستگرا مانع ساختن برخی مراکز اسلامی در آمریکا شوند. نکته جالب اینجاست که چطور دموکراتها با ایجاد سروصدا جلو خرید یک بندرگاه مهم تجاری توسط یک شرکت متعلق به امارات متحده عربی را در سال ۲۰۰۵ گرفتند. آنها موضوع را این طور وانمود کردند که تروریستهای مسلمان در پوشش این شرکت، دارند امنیت آمریکا را به خطر میاندازند.
در جنگ با تروریسم، محدودیتهای قانونی مانند محاکمه عادلانه مظنونهای پروندههای تروریستی، نتوانست دستوپای دولت بوش را از لحاظ حقوقی ببندد. بازداشتگاههای غیرقانونی در اروپای شرقی و زندان گوانتانامو در کوبا شاهدی بر این مدعا است. ولی در عین حال، چپها و لیبرالها، بهویژه نهادهای مدافع حقوق و آزادیهای شهروندان، در مظان اتهام خیانت به آمریکا، توجیه تروریستهای مسلمان و کمک به آنها قرار گرفتند. این هیستری ضدمسلمان تا جایی در آمریکا شدید شد که به گفته نویسنده، «هیئتهای منصفه در دادگاههای آمریکا علاقهای به برائت منظونها در پروندههای مربوط به تروریسم نداشتند.» البته، در برخی موارد، قضات آمریکا رای دادند که وزارت دادگستری و پلیس فدرال آمریکا، با وجود درخواست حبس ابد برای برخی از متهمان تروریسم، با وجود تحت نظر داشتن متهمان برای چند ماه متوالی، نتوانستند اسناد کافی برای اثبات مدعای خود ارائه دهند.
نویسنده اعتقاد دارد که بعد از یازده سپتامبر، اضطرابها و هراسهای نژادی جامعه آمریکا علیه اقلیتهای نژادی و مسلمان تشدید شد که سیاستمداران هر دو جناح قبل از ترامپ، در ترویج و بهرهگیری از آن نقشی برجسته داشتند. او از جمله میگوید که ممنوعیت سفر شهروندان برخی از کشورهای مسلمان بدون زمینه قبلی، مانند سیاست «برخورد هدفمند» دولت بوش با شهروندان مسلمان آمریکا و خاورمیانه، ممکن نبود. همچنین، سیاست اخراج مهاجران آمریکای لاتینی در دوران ترامپ تفاوت زیادی با سیاستهای مهاجرتی دولتهای بوش و اوباما نداشت. تصور او این است که تفاوت ترامپ با دیگر سیاستمداران جمهوریخواه و برخی دموکراتها در این بود که وی نگرانیها و هراسهای رایدهندگان به خود را، که بخش چشمگیری از جامعه آمریکا بودند، بیپرده و بیملاحظه ابراز میکرد.
کتاب اکرمن را با این برداشت به پایان بردم که جنگهای آمریکا علیه تروریسم دستاورد مشخصی نداشته است. با این حال، اسناد جدید نشان میدهد که بدون اقدامهای نظامی گسترده دولت بوش و اوباما، القاعده تا این حد ضعیف نمیشد؛ هرچند که حق با اوست که نتیجه تهاجم آمریکا به عراق و افغانستان، تولد داعش و قوی شدن طالبان بوده است. از همه بدتر، دولتها و دستگاههای امنیتی آمریکا به گروههای تروریستی جهادی خارجی بیشتر از گروههای تروریستی سفیدپوست آمریکایی توجه نشان دادهاند. او فکر میکند که نوع نژاد و مذهب تروریستها و تندروهای آمریکایی و خاورمیانهای در این میان نقش داشته است.
مشخصات کتاب:
اسپنسر اکرمن، سلطنت ترور؛ چگونه عصر یازده سپتامبر آمریکا را بی ثبات کرد و ترامپ را به قدرت آورد، انتشارات وایکینگ، ۲۰۲۱، ۴۴۸ صفحه.