ساعت دوازده و نیم ظهر ۱۸ شهریور سال ۱۳۸۰ شمسی دوربین فیلمبرداری دو تروریست عرب، که در قالب خبرنگار برای قتل احمد شاه مسعود سازماندهی شده بودند، منفجر شد و احمد شاه مسعود، فرمانده نیروهای مقاومت کننده در مقابل طالبان در جا به قتل رسید. احمد شاه مسعود پس از سقوط کابل توسط طالبان در سال ۱۳۷۵ به پنجشیر زادگاه خود برگشت و پنج سال در مقابل سیل حملات طالبان، بر تنها نقطه باقی مانده از تصرف آنان، مقاومت کرد و نگذاشت تا خواب طالبان برای به زیرسلطه در آوردن سراسر افغانستان به واقعیت تبدیل شود. طالبان و القاعده، که تقریبا از شکست مسعود در سنگر جنگ مایوس شده بودند و میدانستند که تا زمانی که او مدیریت جنگ را در دست داشته باشد امکان تصرف مناطق تحت کنترل وی وجود ندارد، به این فکر افتادند تا خود او را از میان بردارند.
بههمین دلیل دو تن از تروریستهای عرب را برای ترور او موظف کردند و این دو تروریست با استفاده از عنوان خبرنگار، جهت مصاحبه با وی به خواجه بهاءالدین، در استان تخار، که مرکز فرماندهی مسعود بود آمدند و پس از آنکه موافقت او را برای مصاحبه به دست آوردند، در حین مصاحبه با استفاده از مواد منفجره جاسازی شده در دوربین فیلمبرداری، او را به قتل رساندند. مرگ مسعود درست دو روز قبل از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر در آمریکا صورت گرفت و به دلیل اینکه القاعده را مجری هر دو حمله میدانند، خیلیها معتقدند بین قتل مسعود و حوادث یازدهم سپتامبر رابطه مستقیم وجود دارد.
با مرگ مسعود امید به تداوم مقاومت در مقابل طالبان کاملا از بین رفت و اگر حوادث یازدهم سپتامبر صورت نمیگرفت و آمریکا وارد جنگ با طالبان نمیشد، این احتمال وجود داشت که مقاومت در مقابل طالبان به زودی از هم بپاشد و طالبان بر سراسر افغانستان مسلط شوند. ولی وارد شدن آمریکا به جنگ با طالبان تمام برنامههای طالبان و القاعده را بر هم زد و آنان قبل از آنکه بتوانند پنجشیر و مناطق دیگر زیر سلطه مجاهدین را تصرف کنند، تمام افغانستان را از دست دادند و رژیم متحجر طالبان پس از شش سال سقوط کرد. در لویه جرگه اضطراری افغانستان که در سال ۲۰۰۲ برگزار شد به احمد شاه مسعود لقب قهرمان ملی داده شد و روز نهم سپتامبر بهعنوان روز شهید و تعطیل رسمی عنوان شد. اما احمد شاه مسعود یا همان شیر پنجشیر قهرمان ملی چه کسی بود؟
احمد شاه مسعود همزمان با ورود به دانشکده مهندسی در سال ۱۳۵۲ به عضویت نهضت اسلامی افغانستان که در سال ۱۳۳۶ شمسی توسط غلام محمد نیازی، یکی از استادان دانشکده الهیات دانشگاه کابل تاسیس شده بود، درآمد و در سال ۱۳۵۴ شمسی مسئولیت قیام این نهضت را در پنجشیر در مقابل حکومت سردار محمد داوود بر عهده گرفت. با شکست قیام، احمد شاه مسعود مجبور به فرار از افغانستان شد و تا زمان کودتای اردیبهشت سال ۱۳۵۷ که حکومت مارکسیستی هوادار شوروی سابق در افغانستان ایجاد شد، میان پاکستان و افغانستان در رفت و آمد بود. او در سال ۱۳۵۸ شمسی جبهه پنجشیر علیه حکومت وقت را ایجاد کرد و تا سال ۱۳۷۱ که مجاهدین قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، در پنجشیرعلیه روسها و حکومت تحت حمایت آنان جنگید.
با سقوط حکومت دکتر نجیبالله، احمد شاه مسعود به کابل آمد بهعنوان وزیر دفاع دولت مجاهدین شروع به کار کرد. ولی جنگهای میان گروههای مختلف جهادی، او را نیز وارد این نبردهای ویرانگر ساخت و تا سال ۱۳۷۵ که طالبان کابل را به چنگ آوردند، همچنان درگیر جنگهای میان گروههای جهادی بود. طالبان در سال ۱۳۷۳ در استان قندهار اعلام حضور کردند و احمد شاه مسعود که فساد فرماندهان جهادی را به خوبی درک کرده بود، از حضور طالبان بهعنوان یک گروه نجات بخش استقبال کرد. ولی طالبان نبرد علیه خود او را نیز آغاز کردند و در سال ۱۳۷۵ احمد شاه مسعود زیر فشار بیش از حد طالبان، که از چند جهت بر کابل یورش آورده بودند، مجبور به عقبنشینی از کابل شد و دوباره به پایگاه اصلیاش پنجشیر برگشت. او تا سال ۱۳۸۰ که توسط تروریستهای القاعده به قتل رسید در مقابل هجوم بیامان طالبان مقاومت کرد، ولی نتوانست شاهد سقوط آنان باشد و چند ماه قبل از اینکه رژیم طالبان سقوط کند، کشته شد.
مسعود به تعبیر تعدادی از سیاستمداران و شرق شناسان و حتی نویسندههایی که در مورد جنگ افغانستان نوشتهاند، یکی از بهترین چریکهای قرن بود. او را هم سنگ چهگوارا میدانند و به تعبیر رابرت کپلان نویسنده کتاب (سربازان راه خدا) مسعود را میتوان فاتح جنگ سرد هم عنوان کرد. زیرا شکستی که روسها در جنگ با او متحمل شدند، زمینه اضمحلال کمونیسم شوروی را فراهم کرد.
با اینحال احمد شاه مسعود هم خالی از خطا نبوده است. او در ایجاد رابطه با دیگر فرماندهان جهادی تعلل کرد یا نخواست این رابطه به نحو احسن شکل بگیرد. همچنانکه حکمتیار را تخریب کننده شهر کابل و قاتل هزاران نفر در این شهر میدانند، مسعود را نیز در سمت دیگر این جنگ مقصر عنوان میکنند. سیاستاش در مواجهه با محمد اسماعیل، فرمانده مقتدر در غرب افغانستان، باعث شد تا نیروهای اسماعیل خان، که در جنگ با طالبان به پشت درهای قندهار رسیده بودند، سنگرها را در مقابل طالبان رها کنند و غرب افغانستان به سادگی به دست طالبان بیفتد.
او یکی از بهترین طراحان جنگهای چریکی بود. ولی شاید در عرصه سیاست نتوانست آن انسجامی که برای شکل دهی یک دولت در افغانستان نیاز بود را به وجود بیاورد.