کارولین بیکر، طراح سبکآفرین بریتانیایی خوشپوشی (مد) از بسیاری جنبهها کودکی مرسوم سالهای پس از جنگ در انگلستان را داشت. در خانه او که دختر یک سرباز سابق جنگ جهانی اول بود، صدای رادیو بیبیسی از آن سوی حیاط چمنکاری شده و بوتههای رز شنیده میشد. اما این خانه [نه در بریتانیا] که در دامنه بلندیهای «آند» در آرژانتین بود که والدین بریتانیاییاش برای فرار از رکود اقتصادی و راهاندازی یک تاکستان به آن مهاجرت کرده بودند. نمیشود تاثیر این پرورش مختلط را در آغاز شکلگیری این طراح فوقالعاده ندید، طراحی صاحب سبکی که از گذاشتن چیزی سنتی در زمینهای غیرمنتظره و غافلگیرکننده لذت میبرد.
بیکر پس از تمام کردن آموزشگاه شبانهروزی بریتانیاییها در بوئنوس آیرس، به وطنش بازگشت. او در کتاب «طراح شورشی: کارولین بیکر، زنی که خوشپوشی خیابانی را اختراع کرد»، که بنگاه انتشاراتی «اِیسیسی آرت بوکس» (ACC Art Books) تازگی آن را منتشر کرده است، میگوید: «با موی جمع شده در پشت سرم، خط چشم سیاه، دامن پرچین با ژپون توری که آن را پف میداد، و با پاهایم در کفش پاشنهبلند، وارد لندن شدم و متوجه شدم [اینها همه] از مد افتاده است.» کارولین به خوشپوشی علاقه داشت، اما هیچ تصوری از مد یا آموزشگاه هنری نداشت، و در نتیجه درس منشیگری خواند. در سال ۱۹۶۷، او در سمت دستیار به مجله خوشپوشی «نُوا» (Nova) پیوست و به دنبال آن، خیلی زود- بیشتر بهخاطر سبک لباس پوشیدن شخصیاش- به مقام دبیر خوشپوشی آن نشریه ارتقا یافت.
او مینویسد: «هرگز مقاله ای در مورد خوشپوشی ننوشته بودم و مرا در شرایطی چالشی قرار دادند. سردبیر اصرار داشت که صفحات خوشپوشی ما باید با تمام دیگر مجلههای مد متفاوت باشد. "نوا" تجربه جدیدی در سبک [خوشپوشی] برای زنان "آزاده" بود. بنابراین، تلاش کردم منابع دیگری برای سبک لباس پوشیدن پیدا کنم. لباسهای اضافی ارتش [لباس سربازی]، گرمکنهای پا، و جوراب شلواری از فروشگاههای فروش لباس باله، روپوشهای گارسونها و آشپزها، لباس مردانه (بهخصوص دست دوم)، و حتی روپوش بیمارستان، دستمایه من برای صفحات مد شد. در مجله "نوا" بود که من آنچه را سبک خوشپوشی خیابانی شناخته شد، ابداع کردم.»
از آن زمان بیست سال طول کشید تا طراحان صاحب سبک اعتبار و جای خود را در میان عکاسان مجلههای خوشپوشی باز کنند. اما کارولین از همان ابتدا پیشگام سبکی در خوشپوشی بود که شخصیت فردی و خلاقیت را ترغیب میکرد. او درک می کرد که «خوشپوشی بیشتر به ترکیب قطعات لباس بستگی دارد تا خود لباس»، و این که خیابان میتواند به همان اندازه لباسهای به نمایش گذاشته شده در دفیلههای مد، الهامبخش باشد. کار او بر اهمیت نقش سبکساز در صنعت خوشپوشی مهر تایید گذاشت و پلی شد میان طراح و مصرفکننده.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حتی فلسفه لباس هم در دستان او از هم پاشید؛ او مدلها را در پتو پیچید، از طناب برای کمربند استفاده کرد، یا لباسهای گرانقیمت طراحان را با قیچی تکهتکه کرد. او در یکی از سرمقالههایش نوشت: «جورابهای اسمارتیز [رنگارنگ] کوانت [مری کوانت]، ۷۹ پنس، سوراخ شده در محل انگشتان»، یا در سال ۱۹۸۷ در مقالهای در آیدی نوشت: «سنجاق قفلیهای عظیم، بستهای کارخانهای، سوزن تهگردهای از رو... سر هم کردن لباس با روبان یا کش.»
با وجود آن که برخورد او به خوشپوشی مثل کودکی در صندوق لباسها بود، این برخورد شاهدی است بر چشم تیزبین او که سبکش همیشه موثر بوده است. نفوذ او بهویژه امروز نیز با طرحهای فراگیر، سبک لباسهای ستارگان پاپ مثل هری استایلز و افکیای توئیگز احساس میشود.
مانولو بلانیک، طراح کفش، میگوید: «آنچه او میکرد آغاز چیزی بود که اکنون به نام سبک خیابانی شناخته میشود. هنگامی که من تازه کارم را شروع کرده بودم، او فرد مطرحی در خوشپوشی بود. من کاملا شیفته سبک خلاق او بودم.»
مجله نوا در سال ۱۹۷۵ تعطیل شد، و اندکی پس از آن، جنبش «پانک» همه جا را گرفت. این دورهای پرتلاطم، دوره بیکاری و بیخانمانی برای بیکر بود. او مینویسد: «نیمه دهه ۷۰ زمانی بود که تصمیم گرفتم دیگر نمیخواهم این بمب جاذبه جنسی باشم. نمیخواستم این دخترک خوشگل باشم، این بازیچه دست مردها... و لباس مردانه را کشف کردم... لباسهای دست دوم بسیار گشاد مردانه را میگرفتم و شعارم این بود که مهم نیست اندازهام نباشد، اندازهاش میکنم. با بستن کمربند به دور کمرم، شلوار را بالا نگاه میداشتم، و این آغاز سبکی بود که مردم به آن "شلوارهای پاکتی" میگویند.»
در اواخر دهه ۱۹۷۰، بیکر همکاریاش را با «ویوین وست وود» آغاز کرد که در آن هنگام روی کلکسیون جنجالبرانگیز و پیشگامانه «پایرِت» (دزد دریایی) کار میکرد. وست وود در کتاب «سبکساز شورشی» میگوید: «[بیکر] تازگی از عکسبرداری در [جزایر] سیشل برگشته بود، با صورتی برنزه و ککمکی و یک خط مداد قهوهای که از این گوش به آن گوش از روی بینیاش رد میشد. موهای قهوهای روشنش به سبک سالهای ۱۹۴۰ فر خورده بود. بسیار زیبا بود و شلوار گاباردین سورمهای مردانه به پا داشت.
«روز بعد از آن، به دیدن من آمد. با فرقی که از وسط باز کرده بود، شبیه به دو قطعه چوب به هم وصل شده و رنگی بود. لبها بهغایت قرمز. پیراهن راهراه، کت و شلوار سفید. او شروع به سبکپردازی لباسهای من کرد... او در واقع با پوشیدن لباسها، آنها را سبکپردازی میکرد؛ پلیورها به دور گردن، شال، و حمایل. او دوست داشت لباسها را نیمهکاره به تن کند. عاشق جورابهای شل و آویزان ما بود.»
بیکر به کارش در استخدامهای رسمی و غیررسمی ادامه داد. برای آیدی، فِیس، کازموپولیتن، و مجله ساندی تایمز کار کرد. اما بیش از حد آنارشیست بود که برای مجله ووگ بریتانیا کار کند که خطمشی تجارتی داشت. او برنامههای موفقیتآمیزی برای بِنِتون [ایتالیا] خلق کرد. بیکر مینویسد: «من همچنان این تصور را که زنها چه باید بپوشند، به چالش کشیدم. در هر سن و سالی که بودند، و ایدههای فمینیستی، فرهنگهای چندگانه، و هویت سیاسی را خطمشیام قرار دادم. چشمانداز من همیشه باز است؛ همیشه در پی اطلاعات جدید هستم. فکر میکنم مردم بسیار بکر هستند. من سخت اهل کوچه و خیابان هستم. بیرون و در حال تردد با مترو.»
ایووُن گُلد، مدیر خلاقیت، مینویسد: «سبک [لباس] او دنبالهروی از مد نبود. کارولین سخت متوجه نبض جامعه: سیاست، قدرت، صلح، و تعصب بود. او عدالت جنسی و اجتماعی را ترغیب میکرد. او سبکی جدید و فردی، غیررسمی، آرام، و راحت ابداع کرد که در فقدان ساختارهایش بینظیر بود. خلع سلاح میکرد و می گفت: به تو- اعتماد به نفس حاصل از جاذبه جنسی- نیازی ندارم.»
© The Independent