حکومت جمهوری اسلامی ایران به دلیل فقدان مسئولیتپذیری و پاسخگویی، نظارتناپذیری و تمرکز قدرت در مرکز کشور و دستگاه رهبری، از هر قدرت قانونی و غیر قانونی برای انجام خواستههایش برخوردار است. بنابر این اگر مشکلی در کشور حل نمیشود، به فقدان قدرت یا عدم دسترسی به منابع مربوط نمیشود، بلکه ناشی از ناکارآمدی، ناشایستگی مقامات به هنگام انتصاب، فساد، و نادرستی سیاستها است. حکومت جمهوری اسلامی البته برای توجیه این امور نمیتواند به ریشهها ارجاع دهد و به همین لحاظ به سراغ بهانهها و توجیهات قلابی، دهان پرکن، و ظاهرا عامهپسند میرود.
در این نوشته به پنج دسته از مشکلات بنیادی کشور و توجیهات قلابی برای وجود آنها میپردازم. برای توجیه ناتوانی حکومت برای حل آنها نیز موضوعاتی به میان کشیده میشوند که از دست بشر یا حکومتها خارجند، مثل تغییرات اقلیمی یا دخالت ابرقدرتها در آب و هوای دنیا، توطئه قدرتهای خارجی، و اموری که گذشته است. در برخی از توجیهات مثل دولتی شدن امور نیز خود را به فراموشی میزنند که چه کسانی اقتصاد و فرهنگ کشور را دولتی کردهاند و از آن بهره بردهاند و میبرند.
مشکلات زیستمحیطی: تغییرات اقلیمی، همسایگان، و جنگ «یونی» امریکا
پس از بالا گرفتن اعتراضات در مورد کمآبی، مقامات و بوقهای تبلیغاتی به سه دسته توجیه دست زدند. مجتبی ذوالنوری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تقلید از گوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، که همه مشکلات این ایالت را بر گردن گرم شدن زمین میاندازد، میگوید: «امروز کل کشور با مشکل کمبود آب مواجه است که دلایل آن هم به تغییر اقلیم بازمیگردد.» (تابناک، ۹ آذر ۱۴۰۰) عامل این تغییرات نیز نه چین و هند و روسیه، بلکه تمدن غربی است و ایرانیان راهی جز دعای باران ندارند.
دسته دوم به سراغ دست درازی همسایگان به آبهای مشترک میروند: «ترکیه با سدسازی بر رودهای منتهی به کردستان و آذربایجان شرقی حقآبه ایران را تضییع میکند.» (کاظم موسوی، عضو مجلس از اردبیل، تابناک ۹ آذر ۱۴۰۰)
کار دسته سوم در چارچوب نظریه توطئه قابل فهم است؛ این که امریکا و کشورهای اروپایی ابرهایی را که به سمت ایران میآیند، از باران خالی میکنند، یا با «استفاده دشمن از سلاحهای اکولوژیکی و درگیرکردن کشور ما در جنگ آبی ـ اقلیمی» (خبرگزاری تسنیم ۲۲ آذر ۱۴۰۰) یکی از مصاحبه شوندگان میگوید: «ترکیه توانایی بارانزایی ابرها را قبل از اینکه به کشور ما برسند بهطور کامل تخلیه میکند.« (همان جا)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ادعاهای این فرد در مورد نقش امریکا شگفتانگیز، اما بیپایه و اساس است: «در زمان حاضر آمریکا تمرکز خود را روی استفاده از تکنولوژی نظامی در محیط زیست کرده است ... یکی از این تکنولوژیها استفاده از "سلاح هارپ" است. هارپ سلاحی است که با تغییر در میدان مغناطیسی زمین بر فرآیندهای طبیعی اثر میگذارد و شرایط اقلیمی را بهنفع کشوری که تکنولوژی استفاده از آن را دارد، عوض میکند. هارپ بر ذرات باردار در خطوط مغناطیسی زمین تأثیر میگذارد. اتمهای خنثی را به یون تبدیل میکند و توفان الکترومغناطیسی ایجاد میکند و با این کار انرژی را در هر نقطهای از جهان که میخواهد، متمرکز میکند و به آب، کشاورزی و اقلیم کشور هدف آسیب میزند. یکی دیگر از روشهای جنگ آبی ـ اقلیمی، جنگ یونی است که در آسمان انجام میشود. آمریکا پهپادهایی را که حاوی نانوذرات هستند، به کشورهای هدف میفرستد و این ذرات اتمسفر آن منطقه را خراب میکنند و جلو بارش را میگیرند. این ذرات در کشتزارها مینشینند و حاصلخیزی خاک را از بین میبرند.» این گونه سخنان بیاساس که ناکارآمدی مقامات و اتلاف و ناشایستگیهای آنها را پوشش میدهند، هیچ مبنای مشاهداتی و تحقیقاتی ندارند. این افراد صرفا بر اساس همین مهملاتی که میبافند، در دانشگاهها استخدام میشوند.
مشکلات اقتصادی: رژیم سابق و دولت قبل
همراهان رئیسی که امروز همه در دولت مقام گرفتهاند، در رقابت با دولت روحانی و برای انداختن مشکلات بر گردن آن در دوران تبلیغات انتخابات قلابی، این قول را که مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها است کنار گذاشتند، و روشن است که بلافاصله بعد از روی کار آمدن نمیتوانستند به آن بازگردند. اما پس از به دست گرفتن سکان دولت، مشکلات را به دولت یا حتی رژیم سابق نسبت میدهند. به سراغ دولتهای قبل از روحانی نیز نمیروند، چون مجبور میشوند دولت احمدینژاد را نیز سرزنش کنند و به دلیل آن که بسیاری از اعضای تیم احمدینژاد در دولت رئیسی حضور دارند، نمیخواهند چنین کنند. هنوز در ادبیات مقامات جمهوری اسلامی و روزنامه کیهان، بسیاری از مشکلات به دوران پهلوی که بیش از چهار دهه از پایان کار آن میگذرد، نسبت داده میشود.
بوقهای تبلیغاتی رژیم هر روز مطالبی منتشر میکنند که محتوای آن خالی بودن خزانه در پایان دولت روحانی، یا بالا آوردن قرض یا کمبود بودجه در دولت وی است. برخی از مقامات دولت قبل گهگاه به این ادعاها پاسخ میدهند، اما صدای آنها در میان داد و هوار بوقهای موجود که همه در اختیار رئیسی و همراهان وی است، گم میشوند.
مشکلات روابط بینالملل: ظلم غرب
این نوع توجیه بیتالغزل همیشگی مقامات و بوقهای تبلیغاتی رژیم بوده است و آن را هیچوقت و با هیچ چیزی عوض نخواهند کرد. در دوره مذاکرات هستهای، مقامات «معصومانی» هستند که دو دهه دروغگویی و اتلاف و فرصتسوزی برای صدها میلیارد دلار درآمد کشور را به خاطر برنامه اتمی غیرصلحآمیز خود بر گردن دولتهای غربی میاندازند. در مذاکراتی که در وین جریان داشته است، عامل کندی مذاکرات یا به نتیجه نرسیدن آن همیشه زیادهخواهی طرف مقابل است و نه خواستههای نامعمول مقامات. تروریسم و گروگانگیری و راهزنی و حمله به کشورهای همسایه از نظر آنها رخ نداده است. خامنهای مکررا از این عبارت استفاده کرده که دوران بزن و دررویی غرب تمام شده است. این اظهار نظر و اعمال حکومت، دقیقا به این معنا بوده است که دوران بزن و دررویی جمهوری اسلامی ایران آغاز شده است.
عبارت تحریمهای «ظالمانه» از زبان آنها نمیافتد. توجیهاتی از این قبیل خاص رژیمهای کمونیستی، فاشیستی، و اسلامگرا بوده است. البته خریدار این فرافکنی در داخل کم شده است و به همین علت مقامات به رقبای داخلی بیش از دولتهای غربی در این زمینه حمله میکنند. برخی از مقامات این مظلومنمایی را با ادعاهای ابرقدرتی خود سازگار نمییابند و از آنها دست کشیدهاند.
مشکلات حکمرانی: سرزنش یکدیگر
یکی از عادات مجلس و دولت در جمهوری اسلامی ایران این بوده است که ناکارآمدی خود را بر گردن قوه دیگر بیندازند، گویی خودشان یکباره از آسمان به زمین نازل شدهاند. اما وقتی این دو با هماهنگ هستند، مثل مجلس ششم و دولت خاتمی، مجلس هشتم و دولت احمدینژاد، و مجلس یازدهم و دولت رئیسی این فرافکنی ممکن نیست. در این حال مجلس و دولت باهم به سراغ دولت قبلی میروند یا از گروه خود فاصله میگیرند. یکی از اعضای مجلس یازدهم در یک مصاحبه میگوید: «نمایندگان خودشان هم نمیدانند به چه رأی میدهند و شب در تلویزیون میبینند.» یک عضو دیگر نیز از دستکاری در بودجه خبر میدهد.
مشکلات بهرهوری و رشد: دولتیسازی
اکنون که قدرت و ثروت و منزلتهای کشور همه در اختیار قشر کوچک وفادار به علی خامنهای است و مردم فقیرتر و بیکارتر شدهاند، این فرصت برای مقامات فراهم شده است که مشکلات را بر گردن دولتی شدن و بزرگ شدن دولت بیندازند تا مسئولیت معیشت مردم از دوش آنها فروافتد. کسانی مثل قالیباف که امروز بخشی از حجیم ترین و متمرکزترین حکومت در تاریخ ایران را در دست دارند، مشکلات را بر گردن دولتی بودن امور میاندازند (الف ۲۷ آذر ۱۴۰۰). مقامات دولت رئیسی با انحصاری کردن منابع در دست سپاه و بیت و شرکتهای دولتی، از مردم با دستهای خالی میخواهند رشد ۸ درصدی وعده داده شده برای سال ۱۴۰۱ را محقق سازند (سخنگوی دولت ۲۳ آذر ۱۳۴۰).