پس از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، تحلیلهای بسیاری در باب عامل، چرایی، چگونگی انجام، و چرایی و چگونگی پاسخ و پیامدهای امنیتی و نظامی آن، عرضه شده است. برخی از آنها از جنس تبلیغات سیاسی، و برخی از جنس تحلیل دادهها و مواضع طرفهای درگیر هستند. فراتر از این واقعیات، حدس و گمان، اتهامزنی و تهدیدات بیاساسی است که از سوی افرادی دیگری هم مطرح شدهاند.
انکار دخالت جمهوری اسلامی
مقامات رسمی دولتی جمهوری اسلامی ایران، دخالت در این حمله را صراحتا یا تلویحا انکار کردهاند. اما بر اساس تحلیل واقعیات و دادهها، هیچ نیرویی در منطقه به اندازه ایران دارای اراده (دشمنی بیبدیل با عربستان سعودی و خواست بسط حیطه نفوذ)، تمایل (قطع صدور نفت دیگر کشورها در صورت تحریمهای نفتی) و ظرفیت (موشکی و پهپادی) برای انجام این عملیات نبوده است. تنها بدیل جمهوری اسلامی به عنوان حملهکننده، حوثیها هستند که به گواهی کارشناسان نظامی و امنیتی، از ظرفیت لازم برخوردار نبودهاند. حتی محمد جواد ظریف نیز مطمئن نیست که حمله کار حوثیها باشد. (سی ان ان - ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹) حسین دهقان، مشاور نظامی خامنهای، در مورد این حمله می گوید: «در قضیه حمله به آرامکو»، عربستان متوجه شد که «بازی کردن با دم شیر خطر جدی دارد.» (فارس - ۲۸ شهریور ۱۳۹۸) شماری از امامان جمعه نیز حمله به تأسیسات آرامکو را واکنشی به تحریم نفت ایران، و اقدامی شبیه به بستن تنگه هرمز توصیف کردند.این عبارات، تلویحا، دخالت مستقیم جمهوری اسلامی را در حمله به تاسیسات آرامکو، تایید می کند.
تندروها علیه میانهروها
ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه، بعد از بعید دانستن عاملیت حوثیها، میگوید: «شاید هدف حمله به عربستان، پیشگیری از ملاقات حسن روحانی و دونالد ترامپ بوده باشد.» (رادیو بینالمللی فرانسه - ۱۹ سپتامبر ۱۳۹۸) این حدس و گمان بیأساس، بر مبنای روایت نادرست تندرو- میانهرو در قشر حاکم جمهوری اسلامی عرضه شده است؛ به این معنا که تندروها نمیخواهند روحانی مذاکره کند، و ممکن است که آنها دست به چنان اقدامی زده باشند. این روایت که برای دو دهه از سوی اصلاحطلبان برای متفاوت نشان دادن خود از جناح مقابل عرضه میشد، در حوزه سیاست خارجی رژیم از اساس نادرست است و آب را برای تشخیص درست تصمیمگیران، گلآلود میکند. روحانی و ظریف و خامنهای در سیاست خارجی کاملا هم جهت بودهاند و هستند. روحانی و ظریف هیچگاه اصلاحطلب و میانهرو نبودهاند و چنین ادعایی هم نداشتهاند. تعیین کننده سیاست خارجی و منطقهای حکومت جمهوری اسلامی ایران، در نهایت علی خامنهای است و موردی نبوده است که عناصر خودسر، کاری در این مقیاس انجام داده باشند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ناامنی در منطقه به دلیل وجود آمریکاییها است
این، سخن حسین دهقان، مشاور نظامی خامنهای است. (فارس - ۲۸ شهریور ۱۳۹۸) او بدین ترتیب میخواهد ایالات متحده را مقصر هر اتفاقی در منطقه بداند. هدف این گفته، طرح درخواست همیشگی مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ترک منطقه از سوی نیروهای امریکایی است تا آنها خلاء موجود را بهسرعت پر کنند. فراتر از آبهای سرزمینی ایران در خلیج فارس و دریای عمان (۱۲ مایل منطقهی ساحلی)، آبهای بینالمللی بهحساب میآید و حضور ایالات متحده در این مناطق، آزاد است. این که ایالات متحده بر خلاف خواست غیرقانونی جمهوری اسلامی منطقه را ترک نمیکند، نمیتواند توجیه کننده اقدام نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه آن کشور یا کشورهای دیگر منطقه باشد. با این منطق، امروز در همه نقاط دنیا باید جنگ باشد، چون نیروهای امریکایی در همه آبهای بین المللی حضور دارند، یا میتوانند داشته باشند. همچنین، بر اساس این منطق، هر گونه اقدام نظامی هر دولتی علیه دولت دیگر را باید بر عهده امریکا گذاشت؛ هرچند هیچ ربطی به آن کشور نداشته باشد.
تحریک دولت ترامپ، عامل حملات
سناتور کین (معاون پیشنهادی هیلاری کلینتون در انتخابات ۲۰۱۶) میگوید: «آنها (دولت ترامپ) جار و جنجال میکنند که این حمله بدون تحریک قبلی صورت گرفت. اما این آمریکاست که ایران را تحریک میکند.» (هیل - ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹) به نظر میآید که سناتور کین با دولت ترامپ بیشتر مشکل دارد تا با جمهوری اسلامی. برخی از دمکراتها ترامپ را بزرگترین خطر برای ایالات متحده میدانند و نه حکومتهای پوتین، خامنهای و شی جینگ پینگ را. چگونه بیعملی و انفعال دولت امریکا در برابر حمله سپاه به نفتکشها در دریای عمان و انداختن پهپاد امریکایی میتواند تحریک کننده باشد؟ اگر منظور از این سخن، خروج از برجام و تحریم باشد، این حق هر کشوری است که با دیگر کشورها و شرکتها معامله کند یا خیر، و پاسخ آن، اقدام نظامی نیست.
جنگ تمامعیار در صورت حمله امریکا
این، سخن محمد جواد ظریف است در مصاحبه با سی ان ان (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹) بعد از برخی گمانهزنیها در باب پاسخ نظامی ایالات متحده به حملات به آرامکو. اما ایران در شرایط امروز، ظرفیت جنگ تمامعیار را ندارد. ایران دارای ظرفیت ایذایی است (موشکی و پهپاد)، اما با این ظرفیت، نمیتوان جنگ تمامعیار را اداره کرد. کافی است تا تاسیسات برق و نفت و زرادخانههای موشکی و پهپاد سپاه مورد حمله قرار گیرند؛ کشور و ماشین نظامی آن تعطیل خواهد شد. در این شرایط، بسیاری از نیروهای سپاه و مدیران عالی قبل از همه به خانههای خود در آسیا و اروپا و امریکا خواهند گریخت.
از حیث نیروی انسانی، نسل جوان ایرانی امروز در حال و هوای جنگ نیست، که اگر بود، سپاه قدس، با وجود لشکری عظیم از بیکاران در ایران، افغانها و پاکستانیها را برای جنگیدن در سوریه استخدام نمیکرد. ایران از حیث هواپیما، ناو جنگی و دیگر ابزارها و مهمات نظامی در مضیقه است، و با شروع جنگ در مضیقه بیشتری قرار خواهد گرفت؛ زیرا کنترل بیشتری بر رفت و آمد کشتیها اعمال خواهد شد. کاهش درآمدهای نفتی نیز این مضیقهها را افزایش خواهد داد. کافیست تا بودجه ۷۳۸ میلیارد دلاری ارتش امریکا را با بودجه چند ده میلیارد دلاری نیروهای نظامی جمهوری اسلامی مقایسه کنید تا «جنگ تمامعیار» سپاه و ایالات متحده را پیش چشم آورید. ظریف پیش از این متوجه این عدم توازن بود، اما با اخطارهای روزنامه کیهان و فرماندهان سپاه، متوجه شد که برای حفظ وزارت، مجبور است سخنان بیاساس را بر زبان بیاورد.