یافتههای یک پژوهش جدید حاکی از آن است که پیامد همهگیری طاعون در سراسر اروپای قرن چهاردهم میلادی به آن میزان که پیشتر تصور میشد تباهیآور نبوده است.
تاریخدانان مدتها معتقد بودهاند که «مرگ سیاه» در سالهای میان ۱۳۴۶ و ۱۳۵۲ میلادی، سراسر اروپا، غرب آسیا، و آفریقا را به تباهی کشیده، حدود نیمی از جمعیت اروپای آن زمان را از میان برده، ساختارهای سیاسی و مذهبی را به هم ریخته، و موجب تسریع دگرگونیهای فرهنگی و اقتصادی از جمله رنسانس شده است.
اما پژوهشی که گزارش آن روز پنجشنبه در نشریه «بومشناسی طبیعت» (Nature Ecology) منتشر شده، حاکی از آن است که میزان مرگومیر ناشی از «مرگ سیاه» در اروپا احتمالا چندان فراگیر نبوده است.
گروهی از دانشمندان به هدایت دانشمندان انستیتو «ماکس پلانک» در بخش علم تاریخ بشر، نمونههای گردههای گیاهان را از ۲۶۱ مرکز در ۱۹ کشور اروپای امروزی ارزیابی کردند تا ببینند فعالیتهای کشاورزی و زمین در سالهای میان ۱۲۵۰ و ۱۴۵۰، یعنی صد سال پیش از تا صد سال پس از بروز همهگیری طاعون، چه تفاوتهایی کرده است.
آنها بیش از ۱۶۰۰ نوع گرده را از این مناطق تجزیهوتحلیل کردند تا میزان رشد گیاهان گوناگون را بسنجند. دانشمندان با این آزمایش میتوانستند نتیجهگیری کنند که آیا فعالیتهای کشاورزی در هر محل ادامه یافته یا متوقف شده است، یا در اثر کاهش فشار انسان، گیاهان وحشی در آن نقاط رویيدند.
از آنجا که گرده گیاهان از نوعی پلیمر بادوام ساخته شده و از لحاظ شکل ظاهری از گیاه به گیاه متفاوت است، و میتوان آن را در هر لایه رسوبی شناسایی و شمارش کرد، پژوهشگران این فرصت را یافتند تا اراضی و زمینهای محلی و تغییرهای آنها در طول زمان را بازسازی و نحوه استفاده انسان از زمین و تاریخچه کشاورزی در مناطق متفاوت را درک کنند.
مرگومیر ناشی از مرگ سیاه به میزانی که پیشتر تصور میشد گسترش نداشته است – یافتههای گردههای گیاهان از ۱۹ کشور کنونی اروپا نشان میدهد که هرچند مرگ سیاه پیامدی تباهکننده بر برخی مناطق داشته، اما اثر آن در بخشهایی از اروپا یا ناچیز بوده یا هیچگونه پیامدی نداشته است.
امپیآی-اساچاچ جنا (@MPI_SHH) ۱۰ فوریه ۲۰۲۲
Black Death Mortality not as Widespread as Long Thought - Pollen data from 19 modern European countries reveals that although the Black Death had a devastating impact in some regions, parts of Europe experienced negligible or no impact at all https://t.co/F3BHhSeBh3 pic.twitter.com/NjOKIsxpoZ
— MPI-SHH Jena (@MPI_SHH) February 10, 2022
دانشمندان میگویند برخی نقاط اروپا بیشتر دچار پیامد تباهیآور بیماری شدند، در حالی که تاثیر طاعون در بعضی دیگر از بخشهای اروپا «بسیار سبکتر» بوده است.
آنها شواهدی دال بر افت شدید کشاورزی در اسکاندیناوی، فرانسه، جنوب غربی آلمان، یونان و مرکز ایتالیا یافتهاند که مرگومیر گستردهای را که در منابع قرون وسطی آمده است، تایید میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما در بسیاری دیگر از مناطق، از جمله بخش اعظم اروپای شرقی و مرکزی و بخشهایی از اروپای غربی شامل ایرلند و ایبریا، شواهدی از ادامه یا رشد بدون وقفه کشاورزی دیده شده است.
این پژوهش نتیجهگیری کرده است که در بخشهایی از لهستان، کشورهای حوزه بالتیک، و مرکز اسپانیا، فعالیتهای کشاورزی مستلزم کار انسان در این دوره از تاریخ، همزمان با ادامه گسترش بیوقفه استعمار و کشاورزی، افزایش یافته است.
به گفته دانشمندان، یک دلیل احتمالی این نتایج شگفتانگیز این است که بسیاری از منابعی که در گذشته برای مطالعه موارد مرتبط با مرگ سیاه استفاده شده بوده است- از جمله اسناد و نوشتههای مقامهای دولتی یا کلیسا- از نواحی شهرنشین بوده که مشخصه آنها تمرکز جمعیت و بهداشت ناکافی، بهرغم تواناییشان برای جمعآوری و ضبط وقایع بوده است.
دانشمندان در توضیح یافتههایشان میگویند: «هرچند برخی از کشورها مثل انگلستان و ایتالیا را میتوان بهدقت مطالعه کرد، در مورد برخی دیگر مثل لهستان فقط نشانههای مبهمی وجود دارد.»
دانشمندان مدتها بر این باور بودهاند که عامل طاعون بوبانیک (خیارکی)، باکتریای به نام «یرسینیا پستیس» (Yersinia Pestis) است که با شپش موش منتشر میشود. آنها حتی سیر تکامل این عامل بیماریزا را در طول هزاره دنبال کردهاند.
هرچند بسیاری از مردم از طریق نیش شپش به طاعون مبتلا شدند، پژوهشگران میگویند هنگامی که عامل طاعون از حیوان به انسان جهش یافت، بیماری از راههای گوناگون شیوع پیدا کرد.
دانشمندان میگویند که رفتارهای انسانی همراه با شرایط و نحوه زندگی و محیط اطراف نیز در قابلیت طاعون برای گسترش تاثیر داشته است.
اما آنها اشاره کردهاند که پیامدهای این بیماری مرگبار بر ساختار جمعیت کمتر درک شده است.
محققان در این گزارش نوشتهاند که «بهرغم پیشرفت در پژوهشهای مرتبط با دیانایهای باستانی که قاطعانه عامل همهگیری را شناسایی کرد (باکتری یرسینیا پستیس)، اطلاعات ما از مرگ سیاه همچنان محدود و بهطور عمده بر اشارات کیفی در منابع مکتوب قرون وسطی مربوز به برخی مناطق اروپای غربی استوار است.»
دانشمندان در این پژوهش از روش جدیدی موسوم به «دادههای کلان دیرینزیستبوم» (big data palaeoecology) یا بیدیپی استفاده کردهاند که میزان مرگومیر ناشی از همهگیری طاعون در سطح منطقهای اروپا را ارزیابی میکند و با مطالعه گردههای گیاهان آغاز میشود.
آلسیا مسی، یک از نویسندگان گزارش این تحقیق از انستیتو ماکس پلانک، در بیانیهای اعلام کرد: «اهمیت تفاوت در میزان مرگومیر که با روش بیدیپی مشخص شده همچنان ناروشن مانده است، اما مشخص است که عوامل فرهنگی، جمعیتی، اقتصادی، محیطی، و اجتماعی در سرایت یرسینیا پستیس موثر بوده است.»
پژوهشگران معتقدند که این مطالعه بر ضرورت در پیش گرفتن رویکردهای بهتر به تحقیقهای تاریخی برای بازسازی دادهها از منابع محلی تاکید دارد، از جمله بهکارگیری بیدیپی به عنوان روشی برای ارزیابی تغییرهای صورتگرفته در زمینههای فرهنگی مناطق گوناگون.
آدام ایزدبسکی، یکی دیگر از نویسندگان این پژوهش، میگوید: «هیچ الگوی خاصی برای همهگیری یا بروز طاعون وجود ندارد که بتوان آن را در هر زمانی، بیتوجه به زمینه خاص آن، در دیگر نقاط به کار گرفت.»
او افزود: «همهگیریها پدیدههایی پیچیده با تاریخچه محلی و منطقهایاند. ما در مورد کووید-۱۹ شاهد آن بودیم و اکنون آن را در مورد مرگ سیاه هم نشان دادهایم.»
© The Independent