به نوروز نزدیک میشویم و موضوع زمان سالتحویل و تقویم و گاهشماری مطرح میشود. همه ما شنیدهایم و میشنویم که گاهشماری که در ایران امروز استفاده میشود، دقیقترین و طبیعیترین گاهشمار در جهان است؛ اما شاید بیشتر ما ندانیم که چرا؟ «دقیقترین» دقیقا به چه معنا ست؟ در این جستار، سعی شده است به زبانی ساده و قابلفهم برای همه که به دانش و تخصص خاصی نیازی نداشته باشد، موضوع تقویم یا گاهشماری توضیح داده شود.
برخی از انسانها در عصر کشاورزی متوجه شدند در حرکت ستارگان به گرد زمین الگوی ثابتی وجود دارد و ستارگان آسمان در گردشی منظم تکرار میشوند. یافتن این الگو موجب شد با نگاه کردن به آسمان بدانند وقت مناسب برای کشت چه زمانی است و وقت مناسب برای برداشت کی است؛ ضمنا مورخان وقتی میخواستند تاریخ بنویسند، باید مبنایی برای گاهنگاری میداشتند.
برای گاهشماری، سامانه ستارهشناسی بطلمیوسی که زمین را مرکز عالم میدانست و خورشید و ماه و ستارگان را پیرامون این مرکز در دَوَران میدید، با نظام کپلری تفاوتی نداشت و جالب است که حتی در همان زمان که بطلمیوس پِتولِمیوس، سامانه خورشیدی خود را بر اساس زمینمرکزی بنا نهاد، برخی منتقد آن بودند و سامانه خورشیدی خورشیدمرکز را پیشنهاد میدادند؛ اما به هر روی، برای صدها سال سامانه بطلمیوسی توضیحدهنده آن چیزی بود که با چشم غیرمسلح در آسمان دیده میشد.
برای داشتن گاهشمار به واحدهای طبیعی نیاز داریم. «روز» که برابر با یک دور گردش زمین به دور خود است، میتواند مبنای محاسبه قرار بگیرد. بر طبق آن، سال ۳۶۵ روز میشود و اگر بخواهیم این عدد نسبتا بزرگ را بازهم خردتر کنیم، به عدد ۱۲ میرسیم؛ اما ۳۶۵ روز تقسیم بر ۱۲ میشود ۳۶۰. این پنج روز اضافه را در گاهشماریهای مختلف به شکلهای گوناگون جا دادهاند. در گاهشماری اتیوپیایی هنوز سال را به ۱۳ ماه تقسیم میکنند؛ ۱۲ ماه ۳۰ روزه و یک ماه پنج یا شش روزه.
این ۳۰ روز هر ماه را هم به هفت تقسیم کردند و هفته را درست کردند. البته پس از انقلاب فرانسه که نظام متریک را -که بر مبنای عدد ۱۰ تعریف میشود- مبنای محاسبات قرار دادند، هفته را ۱۰ روز حساب کردند و سال ۳۶ هفته و پنج روز شد؛ اما برخلاف نظام متریک که جهانی شد و اکنون در بسیاری از کشورهای جهان نظام رسمی است و در برخی از کشورهای جهان در کنار نظام قدیمی استفاده میشود، هفته ۱۰ روزه خیلی زود برافتاد و در تاریخ، تنها نامی از آن باقی ماند.
نکته دیگر این است که زمین با زاویهای بر گرد خورشید میگردد و این موجب میشود چهار فصل به وجود بیاید و اندازه شب و روز تغییر کند. در نیمکره شمالی، روز اول بهار که به آن اعتدال بهاری میگویند، شب و روز تقریبا برابرند و بهمرور، روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشود تا در اولین روز تابستان که روز در بلندترین حالت خود قرار دارد و شب در کوتاهترین موقعیت و ماجرا ادامه پیدا میکند و در اول پاییز که اعتدال پاییزی داریم، یعنی باز شب و روز برابر میشود و سرانجام در اولین روز زمستان یا آخرین روز پاییز، بلندترین شب و کوتاهترین روز را پشت سر میگذرانیم.
در گذشته برای همه اینها جشنهایی بود که اکنون در ایران تنها جشن نوروز و شب یلدا یا شب چله مانده است. همه اینها در نیمکره شمالی است و در نیمکره جنوبی عکس آن است. یعنی وقتی نیمکره شمالی زمستان است، در نیمکره جنوبی تابستان است.
اگر گردش زمین به گرد خورشید ۳۶۵ روز بود، این خردهریزهای هفته و ماه مشکلی ایجاد نمیکرد؛ اما مشکل از جایی شروع میشود که گردش خورشید و سایر اعضای سامانه خورشیدی مانند بقیه چیزهایی که در طبیعت وجود دارد، با دقت ریاضی اعداد طبیعی سنجیده نمیشود و وجود عدد پی که عدد اعشاری است و پس از ۳ بینهایت عدد دنبالش ردیف میشود و تاکنون با کمک کامپیوترهای غولآسا بیش از دو میلیون رقم پس از اعشار را محاسبه کردهاند و هنوز به الگویی دست نیافتهاند، هم دخیل است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در واقع یک سال به طور متوسط ۳۶۵.۲۴۲۱۹۸۷۹ روز است. عواملی مانند تاثیر جاذبه ماه بر زمین و مسائلی از این دست موجب میشود که میزان سال اندکی متغیر باشد که توضیح آن از حوصله این جستار خارج است. به عبارت دیگر، سال اعتدالی متوسط ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵.۹۷۵۴۵۶ ثانیه است. اگر طول سال ۳۶۵ روز و ۶ ساعت بود، باز ماجرا ساده میشد و هر چهار سال یکبار یک سال ۳۶۶ روزه بهعنوان سال کبیسه اعلام میکردند؛ کاری که در گاهشماری ژولینی صورت میگرفت.
این نوع کبیسهگیری موجب میشد هر ۱۲۷ سال یک روز تغییر کند و این برای ادیان بسیار مهم بود زیرا آداب دینی مانند کلیسا رفتن روزهای یکشنبه یا حتی تولد عیسی مسیح یا بر صلیب کشیدهشدنش جابهجا میشد و فصلها هم دیگر معنای خود را از دست میدادند. برای همین پاپ گریگوری سیزدهم در ۲۴ فوریه ۱۵۸۲ پذیرفت که سالهای قرن که به ۴۰۰ بخشپذیر نیستند (مانند ۱۷۰۰، ۱۸۰۰ و ۱۹۰۰) بدون کبیسهگیری باشند و کبیسه محسوب نشوند. تا آن زمان، ۱۰ روز تاریخی مسیحی جابهجا شده بود که اصلاح شد و از آن پس به گاهشماری گریگوری (گِرِگوری) مشهور شد.
محاسبه کبیسه در این گاهشماری ساده است. هر سال که بر چهار قابل قسمت باشد، کبیسه محسوب میشود؛ مگر سالهای قرن غیربخشپذیر به ۴۰۰؛ با این حساب، میزان دقت گاهشماری میلادی را به عقبماندگی یک روز در هر ۳۳۲۰ سال رساند.
چون مناسک دینی مسلمانان در ماه قمری تعریف میشود و بر گاهشماری قمری استوار است و گاهشماری قمری هم ثابت نیست و هر سال ۱۰ روز جابهجا میشود و از فصلهای مختلف عبور میکند، در این مورد کنکاشی صورت نگرفت؛ اما ایرانیان از دیرباز به گاهشماری علاقه ویژهای داشتند و زمانی که اروپا در قرون وسطی به سر میبرد و تسلط کلیسا و جنگهای فرقهای سد راه پیشرفته شده بود، در اینسوی دنیا در منطقهای که به جهان اسلام معروف شد، ریاضیات و سایر علوم در اوج پیشرفت بود و هر روز چیزی بر دانش بشری افزوده میشد.
از آنجا که مراسم و مناسک مذهبی مسلمانان با گاهشماری هجری قمری تنظیم میشد، بیتوجهی به اجرای کبیسهگیری گاهشماری یزدگردی از سال ۳۷۵ یزدگردی (۱۰۰۶ میلادی) در حدود ۱۰۰ سال، ۱۸ روز جابهجا شد و نوروز در واقع به ۱۸ فروردین افتاد. در دوران پادشاهی جلالالدوله ملکشاه سلجوقی که بسیار معتدل بود و خواجه نظامالملک طوسی را وزیر خود کرد، او هم جمعی از ریاضیدانها از جمله حکیم عمر خیام را مامور تدوین گاهشمار جدید کرد و بدین شکل گاهشماری جلالی تدوین شد.
بعدها گاهشماری با تغییر مبدا آن به هجرت پیامبر اسلام با نام گاهشماری هجری خورشیدی در ۱۳۰۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و اکنون در ایران و افغانستان همین گاهشمار رسمی است و به جز دوران کوتاهی در پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی که گاهشماری شاهنشاهی با تصویب هر دو مجلس رسمی و در همان دوران برچیده شد، در بقیه سالها گاهشماری هجری خورشیدی همیشه رسمی بوده است.
محاسبه سالهای کبیسه در گاهشماری جلالی که مبنای همین «هجری خورشیدی» است، پیچیده است. این گاهشماری دارای یک دوره ۱۲۸ ساله با جمعا ۳۱ روز کبیسه است. هر دوره کبیسهگیری ۱۲۸ ساله شامل یک زیردوره ۲۹ ساله و سه زیردوره ۳۳ ساله است که هر زیردوره یک کبیسه با فاصله پنج ساله در آغاز دارد. با این شیوه کبیسهگیری، دقت بسیار بالا میرود و به یک روز خطا در ۱۱۶ هزار و ۵۲۹ سال میرسد.
تفاوت نسبتا مهم دیگر این است در سالهای کبیسه، اسفند به جای ۲۹ روز ۳۰ روز میشود؛ اما در گاهشماری میلادی دومین ماه سال که ۲۸ روزه است، ۲۹ روز میشود.
چکیده اینکه در گاهشماری میلادی سادگی فدای دقت شده و برعکس در گاهشماری هجری خورشیدی، دقت ملاک بوده است. این موضوع که نقص گاهشماری میلادی قلمداد میشود، اتفاقا نقطه قوت آن است؛ زیرا بهسادگی میتوان متوجه شد که آیا فلان سال کبیسه بوده است یا نه؛ اما در گاهشماری جلالی باید آن را در جدول محاسباتی نسبتا پیچیدهای قرار داد تا کبیسه بودن یا نبودنش مشخص شود.
اکنون در بیش از ۹۵ درصد کشورهای جهان از جمله عربستان سعودی که در ۲۰۱۶ به گاهشماری میلادی پیوست، از گاهشماری میلادی استفاده میشود.
در مورد گاهشماری میتوان مقالات مختلفی نوشت؛ از جمله انواع گاهشماری مثلا گاهشماری خوچه (Juche) در کره شمالی که مبدا آن تولد کیم ایل سونگ است و امسال ۱۱۱ همین سال آن است، تا گاهشماری هولوسن (Holocene) که امسال سال ۱۲۰۲۲ آن است. از نظر آغاز سال هم گاهشماریهای متنوعی وجود دارد که معمولا در کنار گاهشماری میلادی استفاده میشوند و ارزش آن را دارند که به آنها پرداخته شود. در مورد تحویل سال و چگونگی محاسبه آن در گاهشماری اعتدالی که در یک لحظه همه جهان سالتحویل میشود و مزیت آن بر گاهشماری میلادی که ۲۴ ساعت طول میکشد تا همه کشورها سالشان تحویل شود، هم میتوان نوشت.
به هر حال روزی که بشر بتواند گاهشماری سکولار طراحی کند که مبدا آن مانند هولوسن به تاریخ مدون بشری برگردد و روز آغاز آن مبدا طبیعی مانند اعتدال بهاری داشته باشد و از حیث نگهداری کبیسه ساده باشد، روز مهمی است اما بعید است که به این زودیها به آن روز برسیم.