جنگ ایران و عراق نه تنها برای دو کشور درگیر نبرد دردناک بود، بلکه رخدادی بزرگ و محوری بود که همه کشورها و مردم منطقه خلیج فارس را بدون استثنا تحت تاثیر قرار داد. این جنگ هزینه بسیاری داشت، شمار زیادی از نظامیان و غیرنظامیان کشته شدند، هزاران مادر داغدیده در گورستانهای ایران و عراق گریه کردند و تعداد بیشماری در این جنگ مجروح شدند و اعضای بدن خود را از دست دادند.
اکنون زمان یادآوری درد و اشک و بازگرداندن کینه بین اعراب و ایرانیان نیست و باید همه از این اندیشه بیمارگونه و نژادپرستانه رهایی یابند و توجه خود را به جنگی که حدود هفت سال و ۱۰ ماه ادامه داشت، متمرکز کنند و از درسها و تجربههای آن استفاده کنند. در جنگ ایران و عراق، اقتصاد دو کشور به سمت فروپاشی سوق داده شد، شعارهای فرقهای بالا گرفت و به تشدید خشونت منجر شد. منطقه خلیج فارس، بهویژه کویت و عربستان سعودی شاهد بمبگذاریهای بسیاری بودند. سپس گروههای مسلح کوچکی شکل گرفتند که تاسیسات مهم و حیاتی در منطقه شرقی عربستان سعودی، بهویژه شهرهای جبیل و راستنوره را که کارخانههای نفت و پتروشیمی دارند هدف قرار دادند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ژوئیه ۱۹۸۷ قطعنامه ۵۸۹ را تصویب کرد و در آن خواستار پایان جنگ بین عراق و ایران، احترام به مرزهای دو کشور و تبادل اسیران جنگی شد. با این حال، جنگ بین نیروهای دو کشور تا اوت ۱۹۸۸ که تهران و بغداد پایان جنگ را پذیرفتند، ادامه یافت.
علیاکبر هاشمی رفسنجانی که در آن زمان ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت، با قدرت، نفوذ، واقعگرایی سیاسی و فراست خود توانست خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی را به پذیرش قطعنامه ۵۸۹ ترغیب کند. در نتیجه، جنگ ایران و عراق، با تلاش شخصی رفسنجانی که از شخصیتهای نزدیک به آیتالله خمینی بود، پایان یافت و رهبر جمهوری اسلامی پذیرش قطعنامه ۵۸۹ را به نوشیدن «جام زهر» توصیف کرد.
رفسنجانی همانقدر که شاگردی وفادار بود و به استادش، خمینی ارادت داشت، دوراندیش و واقعگرا بود. او میدانست سیاست «هنر ممکنات» است و جمهوری اسلامی برای بقای خود، باید یک کشور با ثبات، جامعه ای با تحصیلات عالی و یک اقتصاد قدرتمند بسازد و از مرحله «انقلاب» به «دولت» گذر کند و نهادهای دولتی نباید تنها به سردادن شعارهای ایدئولوژیک بپردازند.
رفسنجانی دریافت که این «جام زهر» با وجود تلخی، «پادزهر» است و شیرینی آن در آخرین قطره باقیمانده در جام پدیدار میشود. زیرا منافع ملی ایران ایجاب میکند که جنگ و خونریزی متوقف و به فروپاشی اقتصادی کشور پایان داده شود. پذیرش قطعنامه برای امام خمینی آسان نبود، اما او احتمالا چاره دیگری نداشت و به تعبیر خودش «از میان دو زیان، کوچکتر» را انتخاب کرد.
ایران کشور محوری در خاورمیانه است که ملتی بیدار و سرزنده، تاریخی کهن، فرهنگ و نوآوریهای فراوان ادبی، فلسفی، سینمایی و موسیقی دارد و در زمینههای صنعتی، دارویی و انرژی نیز به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته است. بهرهبرداری از این پتانسیلهای انسانی و مادی، نیاز به فضای امن، ثبات، رفاه مالی و مدیریت مناسب دارد تا این کشور وارد مرحله پیشرفت و ترقی شود و بتواند در توسعه، ساختوساز و صنعت، با همسایگان خود رقابت کند.
ایران نمیتواند در سایه سیاست دوگانه که ترکیبی از گفتمان نسبتا نرم وزارت امور خارجه و گفتمان خصمانه سپاه پاسداران است، به هماهنگی منطقهای برسد، بهویژه اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد ازلحاظ صنعتی و اقتصادی، کشوری آباد و در حال پیشرفت باشد.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، نه تنها نگرش خصمانه پیشین را به ایران ندارند، بلکه میخواهند این کشور بخشی از «چشمانداز» امنیت منطقهای در خلیج فارس باشد. شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در سخنرانیاش در «اجلاس امنیت و توسعه» که در ژوئیه امسال در جده برگزار شد، به صراحت گفت: «ما از ایران با عنوان یک کشور همسایه که با مردم آن پیوندهای مذهبی و فرهنگی بسیاری داریم، میخواهیم با رعایت اصل مشروعیت بینالمللی، مداخله نکردن در امور داخلی سایر کشورها و پایبندی به تعهداتش، با کشورهای منطقه و آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند».
عربستان سعودی در سایه سیاستی که در قبال ایران دارد، از آن کشور میخواهد که با همسایگانش روابط عادی برقرار کند و از مرحله درگیریهایی که هیچ سودی در آن نیست و تنها منطقه را وارد مسابقه شدید تسلیحاتی میکند، عبور کند.
شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، همچنین بر موضع عربستان سعودی در حمایت از صلح تاکید کرد و ابراز امیدواری کرد که «ایرانیها از مشوقهایی استفاده کنند که نشاندهنده وحدت و همگرایی بهتر در منطقه است، بهویژه همکاریهای اقتصادی که میتواند منافع عظیمی را برای مردم ایران به همراه داشته باشد». بنابراین، مقمات جمهوری اسلامی ایران باید با اتخاذ سیاستهای مبتنی بر احترام به کشورهای همسایه، مداخله نکردن در امور داخلی آنها و توقف حمایت از شبهنظامیان مسلح، رویکرد مناسبی به این پیامها داشته باشند و فرصت اعتمادسازی را از دست ندهند.
پس از آنکه ایران و عربستان سعودی نکات زیادی را در پنج دور گفتوگوها در عراق و با حمایت مستقیم مصطفیالکاظمی، نخستوزیر عراق مورد بحث و بررسی قرار دادند، اکنون زمان آن فرا رسیده است که گامهای اساسی در این راستا برداشته شود، هرچند برخی از رهبران جریان اصولگرا بهویژه «سپاه پاسداران آنها را تلخ و نامطلوب» بدانند.
آیا رهبر جمهوری اسلامی ایران بر سر میز همکاریهای منطقهای خواهد نشست و «جامی» را که «زهر» میپندارد، اما زهر نیست، بلکه کلید حل چالشهای پیش رو در آن نهفته است را خواهد نوشید؟ بهویژه اینکه گفتوگو، همکاری و تلاش برای حل چالشها به دور از خشونت، موثرترین و کوتاهترین راه برای امنیت و توسعه پایدار در گستره خلیج فارس و ایران است.